بخش ۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
زیج همان عربیده زیگ است که گویا یک جدول بوده برای محاسبات نجومی و در پی آن طالع بینی!
کتایون قیصر که بد مادرش گرفته شب تیره اندر برش
سلام
بیت چهارم ابهام دارد
می توان فاعل مصراع اول بیت چهرم را کتایون دانسته و فاعل مصراع دوم بیت را اسفندیار
البته می توان فاعل هر دو مصرع را اسفندیار دانست
اگر بیت چهارم را به بیت سوم وابسته بدانیم فاعل مصراع اول بیت چهارم کتایون است ولی اگر ان را با بیت پنجم همراه بدانیم فاعل اسفندیار است
در هر صورت بیت چهارم ابهام دارد.
والله اعلم
پوزش
بیت چهام
چهارم
ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
یکی از رنجش های اسفندیار از پدر خوارداشت مادر بوده است. از این روی اسفندیار می خواهد کتایون را بی درنگ پس از رسیدن به پادشاهی بانوی شهر ایران کند.
مطلب دیگر در این مورد مطابق با شواهد متعدد شاهنامه و تواریخ ازدواج محارم که رسمی رایج بوده و ظاهرا نه تنها بد تلقی نمی شده بلکه وسیله ای برای حفظ دارایی و امتیازات خانوادگی در درون خانواده دانسته می شده است.
این اشارات اسفندیار به مادرش را می توان با احتیاط حمل بر وعده ی زناشویی یل جوان با مادرش کرد اگر چه صراحت کامل ندارد.
به علت اشتباهی که سهوا در تایپ از حقیر سر زد پوزش
می طلبم.
والسلام
میگوید اگر پدرم نپذیرفت به زور تخت شاهی را میگیرم و ایرانیان را شادکام میکنم و دارایی می بخشم و. برای اینکه مادر را هم با خود همراه کند می گوید همه کارها را بدست تو میدهم. بانوی ایران کنم یعنی همه کاره ایران می کنم
وگر هیچ تاب اندر آرد به چهر
به یزدان که بر پای دارد سپهر
که بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم
ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
سلام و درود.
لطفا به من کمک کنید تا معنای مصرع دوم در بیت چهاردهم رو بفهممکه بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم.
.
.
میگه "همه کشور، ایرانیان را دهم"
یعنی پس از پادشاه شدنم، تمام کشور رو میدم به ایرانیان.
خب این یعنی چه؟
مگر گشتاسب (پدر اسفندیار) ، پادشاهی غیرایرانی بوده؟
مگر کشور در دست ایرانیان نبوده؟
یا.....
.
.
واقعا دوست دارم که عزیزان خردمند، راهنمایی کنن منو.
چون با جزییات و دقت بسیار، بررسی میکنم.
لذا نمی تونم از یک گره نامفهوم، عبور کنم بدون دانستن.
.
.
بادرود و سپاس و احترام.
جلال دامن افشان.
www.shir11.mihanblog.com
میگوید اگر پدرم نپذیرفت به زور تخت شاهی را میگیرم و ایرانیان را شادکام میکنم و دارایی می بخشم و. برای اینکه مادر را هم با خود همراه کند می گوید همه کارها را بدست تو میدهم. بانوی ایران کنم یعنی همه کاره ایران می کنم
وگر هیچ تاب اندر آرد به چهر
به یزدان که بر پای دارد سپهر
که بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم
ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
در عجبم از شما آقای مجتبی خراسانی
بدون هیچ سندی تعبیری از اشعار استاد طوس می کنید مبنی بر ازدواج مادر و فرزند .
انسانهای منحرف چنین تفکراتی دارند ، شما چرا
جلال جان دامن افشان
گویا در آنزمان ایران ، توران ، زابل و .... قسمتهای مختلف کشور بوده اند و گشتاسب پادشاه ایران
موفق باشید
میگوید اگر پدرم نپذیرفت به زور تخت شاهی را میگیرم و ایرانیان را شادکام میکنم و دارایی می بخشم و. برای اینکه مادر را هم با خود همراه کند می گوید همه کارها را بدست تو میدهم. بانوی ایران کنم یعنی همه کاره ایران می کنم
وگر هیچ تاب اندر آرد به چهر
به یزدان که بر پای دارد سپهر
که بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم
ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
میگوید اگر پدرم نپذیرفت به زور تخت شاهی را میگیرم و ایرانیان را شادکام میکنم و دارایی می بخشم و. برای اینکه مادر را هم با خود همراه کند می گوید همه کارها را بدست تو میدهم. بانوی ایران کنم یعنی همه کاره ایران می کنم
وگر هیچ تاب اندر آرد به چهر
به یزدان که بر پای دارد سپهر
که بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم
ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
با سلام.منظور از مصراع نو را بانوی شهر ایران کنم، این است که در گذشته زنان شاه که ااز اتباع غیر ایرانی بودند، نمی توانستند شهربانو و مقام دوم مملکت باشند.لذا چون کتایون ایرانی نبود، شهربانوی ایران هم به حساب نمی آمد.به همین خاطر اسفندیار به مادرش وعده می دهد که اگر من شاه شوم، با اینکه تو ایرانی نیستی، اما تو را شهربانوی ایران می کنم.
میگوید اگر پدرم نپذیرفت به زور تخت شاهی را میگیرم و ایرانیان را شادکام میکنم و دارایی می بخشم و. برای اینکه مادر را هم با خود همراه کند می گوید همه کارها را بدست تو میدهم. بانوی ایران کنم یعنی همه کاره ایران می کنم
وگر هیچ تاب اندر آرد به چهر
به یزدان که بر پای دارد سپهر
که بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم
ترا بانوی شهر ایران کنم
به زور و به دل جنگ شیران کنم
ورا هوش در زاولستان بود
به دست تهم پور دستان بود
این هوش از هوشیدن یا خوشیدن است
خشک شدن-تباه شدن_مرگ
هوشک=خوشک=خشک
هوش مرگ است و نه خشک شدن
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی بکوی
مکن هیچ کاری به فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
رای زن=رایزن=همسگال-مشاور
مشاوره=رایزنی-کنکاش
سلام
بیت چهارم بعد از (خواست) نباید (و) باشد
وزن بهم ریخته شده است.
*وزن به جای فعل شده فاعلن*
ویراست اشتباه است
سلام
بیت 26 " نشد پیش گشتاسپ اسفندیار " صحیح است. چنان که از ابیات بعدی مشخص است اسفندیار نزد پدرش نمیرود و بعد از 3 روز خبر به پدر میرسد که او جوینده گاه (پادشاهی) شده است