اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنین گفت با رستم اسفندیار
که ای نیک دل مهتر نامدار
هوش مصنوعی: اسفندیار به رستم گفت: ای دلنواز، سردار معروف و نامدار.
من ایدون شنیدستم از بخردان
بزرگان و بیداردل موبدان
هوش مصنوعی: من از خبرهها و افراد دانا شنیدهام که...
ازان برگذشته نیاکان تو
سرافراز و دیندار و پاکان تو
هوش مصنوعی: نیاکان تو که در گذشته زندگی میکردند، افرادی سرافراز، دیندار و پاک بودند.
که دستان بدگوهر دیوزاد
به گیتی فزونی ندارد نژاد
هوش مصنوعی: دستهای بیارزش و ناپاک دیوان، در دنیا هیچگاه نمیتوانند برتری و فزونی پیدا کنند.
فراوان ز سامش نهان داشتند
همی رستخیز جهان داشتند
هوش مصنوعی: بسیاری از آثار و نشانههای او را پنهان کردهاند؛ در حالی که دنیا در حال تغییر و تحول است.
تنش تیره بد موی و رویش سپید
چو دیدش دل سام شد ناامید
هوش مصنوعی: آنانی که موهایشان تاریک و چهرهشان روشن است، وقتی دل کسی به دیدن آنها میافتد، ناامید میشود.
بفرمود تا پیش دریا برند
مگر مرغ و ماهی ورا بشکرند
هوش مصنوعی: او دستور داد تا به کنار دریا بروند، مگر اینکه پرنده و ماهی او را شاداب کنند و خوشحال شوند.
بیامد بگسترد سیمرغ پر
ندید اندرو هیچ آیین و فر
هوش مصنوعی: سیمرغ وارد شد و بالهایش را گشود، اما در آنجا هیچ نشانهای از مراسم و آیین ندید.
ببردش به جایی که بودش کنام
ز دستان مر او را خورش بود کام
هوش مصنوعی: او را به مکانی ببر که قبلاً خانهاش بوده و در آنجا او را به غذایش برسان.
اگر چند سیمرغ ناهار بود
تن زال پیش اندرش خوار بود
هوش مصنوعی: اگر چند سیمرغ میخواستند در ناهار حاضر شوند، تن زال در برابر آنها حقیر و بیارزش میشد.
بینداختش پس به پیش کنام
به دیدار او کس نبد شادکام
هوش مصنوعی: او را به دیدار محبوبش فرستاد و هیچ کس در این راه خوشحال و راضی نبود.
همی خورد افگنده مردار اوی
ز جامه برهنه تن خوار اوی
هوش مصنوعی: او در حالی که بیپوشش است، از میشی که در دستانش دارد میخورد و این به نوعی نماد انحطاط و حقارت اوست.
چو افگند سیمرغ بر زال مهر
برو گشت زین گونه چندی سپهر
هوش مصنوعی: وقتی سیمرغ محبتش را بر زال پاشید، آسمان به این ترتیب تغییر کرد.
ازان پس که مردار چندی چشید
برهنه سوی سیستانش کشید
هوش مصنوعی: پس از اینکه مدتی از زندگیاش را در رنج و ناراحتی سپری کرد، به طرف سیستان، که محل زندگیاش بود، حرکت کرد.
پذیرفت سامش ز بیبچگی
ز نادانی و دیوی و غرچگی
هوش مصنوعی: سام که از بیپدری و نادانی خود رنج میبرد، به دیوانگی و وحشت دچار شده است.
خجسته بزرگان و شاهان من
نیای من و نیکخواهان من
هوش مصنوعی: خوشبخت و بزرگواران و پادشاهان من، پیشینیان و خیرخواهان من هستند.
ورا برکشیدند و دادند چیز
فراوان برین سال بگذشت نیز
هوش مصنوعی: او را به مقام رفیعی ارتقا دادند و چیزهای زیادی به او عطا کردند و این وضعیت در سال بعد نیز ادامه داشت.
یکی سرو بد نابسوده سرش
چو با شاخ شد رستم آمد برش
هوش مصنوعی: درختی زیبا و قدبلند بر اثر برخورد با شاخی به مشکل برخورد کرد و رستم به کمک او آمد.
ز مردی و بالا و دیدار اوی
به گردون برآمد چنین کار اوی
هوش مصنوعی: مردی بزرگ و با عظمت، اثر و نشانهاش در آسمانها هویدا شده است.
برین گونه پادشاهی گرفت
ببالید و ناپارسایی گرفت
هوش مصنوعی: پادشاهی بر این اساس به دست آمد و به این ترتیب، فرد در خودپرستی و ناپاکی رشد کرد.
حاشیه ها
1392/02/02 13:05
امین کیخا
ناهار یعنی ناشتا و خوراک نخو رده اما واژه زیبایی دیگر را در داستان بیژن به کار برده است و ان ناچران است و انهم یعنی نخورده وقتی خوب نگاه کنیم امروز هم به خوردنی های شبانگاه در مهمانی شبچره می گوییم . سهراب می فرماید کسی بیاید خستگی هایم را بچرد و بدین ترتیب بوسیدن دلدار را به چریدن اهوان مانسته است . زهی شکر پارسی
1392/02/02 13:05
امین کیخا
قصد و رایم از سهراب سالار سخن شعر سپید است نه سهراب گرد پوهر رستم بر هر دوشان درود
من این شعر رو قبلا در جاهای دیگر هم خوانده ام و چند واژه در چند بیت آنه با نوشته ی شما متفاوت است نمی دانم کدام رو درست بدونم ان چیزی که من خوانده ام چنین است :
در مصرع دوم بیت نخست : که ای شیر دل مهتر نامدار
در بیت دوم جای موبدان و بخردان جابجا بود (من ایدون شنیدستم از موبدان / بزرگان و بیدار دل بخردان)
در مصرع دوم بیت چهار : به گیتی فزون زین ندارد یکی بیش زاد
در مصرع نخست بیت هفتم : بفرمود تا سوی دریا برند
کاش از دوستان شاهنامه پژوه و خردمند کسی راهنمایی مان میکرد
1402/04/10 15:07
جهن یزداد
چه اندازه خاندان اسفندیار پلید بودند در بخشهای پیشین هم همه نامردمی انها پدید است
1403/04/07 18:07
عبدالرضا فارسی
ناهار به معنی گرسنه