گنجور

بخش ۲۷

سپهبد فرستاده را پیش خواند
بران نامور پیشگاهش نشاند
چو بشنید بیدار شاه جهان
فرستاده را خواند پیش مهان
بیامد جهاندیده دانای پیر
سخن‌گوی و بادانش و یادگیر
به کش کرده دست و سرافگنده پست
بر تخت شاهی به زانو نشست
بپرسید بهرام و بنواختش
بر تخت پیروزه بنشاختش
بدو گفت کایدر بماندی تو دیر
ز دیدار این مرز ناگشته سیر
مرا رزم خاقان ز تو باز داشت
به گیتی مرا همچو انباز داشت
کنون روزگار توام تازه شد
ترا بودن ایدر بی‌اندازه شد
سخن هرچ گویی تو پاسخ دهیم
وز آواز تو روز فرخ نهیم
فرستادهٔ پیر کرد آفرین
که بی‌تو مبادا زمان و زمین
هران پادشاهی که دارد خرد
ز گفت خردمند رامش برد
به یزدان خردمند نزدیک‌تر
بداندیش را روز تاریک‌تر
تو بر مهتران جهان مهتری
که هم مهتر و شاه و هم بهتری
ترا دانش و هوش و دادست و فر
بر آیین شاهان پیروزگر
همانت خرد هست و پاکیزه رای
بر هوشمندان توی کدخدای
که جاوید بادی تن و جان درست
مبیناد گردون میان تو سست
زبانت ترازوست و گفتن گهر
گهر سخته هرگز که بیند به زر
اگر چه فرستادهٔ قیصرم
همان چاکر شاه را چاکرم
درودی رسانم ز قیصر به شاه
که جاوید باد این سر و تاج و گاه
و دیگر که فرمود تا هفت چیز
بپرسم ز دانندگان تو نیز
بدو گفت شاه این سخنها بگوی
سخن‌گوی را بیشتر آب‌روی
بفرمود تا موبد موبدان
بشد پیش با مهتران و ردان
بشد موبد و هرکه دانا بدند
به هر دانشی‌بر توانا بدند
سخن‌گوی بگشاد راز از نهفت
سخنهای قیصر به موبد بگفت
به موبد چنین گفت کای رهنمون
چه چیز آنک خوانی همی اندرون
دگر آنک بیرونش خوانی همی
جزین نیز نامش ندانی همی
زبر چیست ای مهتر و زیر چیست
همان بیکرانه چه و خوار کیست
چه چیز آنک نامش فراوان بود
مر او را به هر جای فرمان بود
چنین گفت موبد به فرزانه مرد
که مشتاب وز راه دانش مگرد
مر این را که گفتی تو پاسخ یکیست
سخن در درون و برون اندکیست
برون آسمان و درونش هواست
زبر فر یزدان فرمانرواست
همان بیکران در جهان ایزدست
اگر تاب گیری به دانش بدست
زبر چون بهشتست و دوزخ به زیر
بد آن را که باشد به یزدان دلیر
دگر آنک بسیار نامش بود
رونده به هر جای کامش بود
خرد دارد ای پیر بسیار نام
رساند خرد پادشا را به کام
یکی مهر خوانند و دیگر وفا
خرد دور شد درد ماند و جفا
زبان‌آوری راستی خواندش
بلنداختری زیرکی داندش
گهی بردبار و گهی رازدار
که باشد سخن نزد او پایدار
پراگنده اینست نام خرد
از اندازه‌ها نام او بگذرد
تو چیزی مدان کز خرد برترست
خرد بر همه نیکویها سرست
خرد جوید آگنده راز جهان
که چشم سر ما نبیند نهان
دگر آنک دارد جهاندار خوار
به هر دانش از کردهٔ کردگار
ستاره‌ست رخشان ز چرخ بلند
که بینا شمارش بداند که چند
بلند آسمان را که فرسنگ نیست
کسی را بدو راه و آهنگ نیست
همی خوار گیری شمار ورا
همان گردش روزگار ورا
کسی کو ببیند ز پرتاب تیر
بماند شگفت اندرو تیز ویر
ستاره همی بشمرد ز آسمان
ازین خوارتر چیست ای شادمان
من این دانم ار هست پاسخ جزین
فراخست رای جهان‌آفرین
سخن‌دان قیصر چو پاسخ شنید
زمین را ببوسید و فرمان گزید
به بهرام گفت ای جهاندار شاه
ز یزدان برین‌بر فزونی مخواه
که گیتی سراسر به فرمان تست
سر سرکشان زیر پیمان تست
پسند بزرگان فرخ‌نژاد
ندارد جهان چون تو شاهی به یاد
همان نیز دستورت از موبدان
به دانش فزونست از بخردان
همه فیلسوفان ورا بنده‌اند
به دانایی او سرافگنده‌اند
چو بهرام بشنید شادی نمود
به دلش اندرون روشنایی فزود
به موبدم درم داد ده بدره نیز
همان جامه و اسپ و بسیار چیز
وزانجا خرامان بیامد بدر
خرد یافته موبد پرهنر
فرستادهٔ قیصر نامدار
سوی خانه رفت از بر شهریار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپهبد فرستاده را پیش خواند
بران نامور پیشگاهش نشاند
هوش مصنوعی: سپهبد، پیامبر را نزد خود فراخواند و او را در حضور خود نشاند.
چو بشنید بیدار شاه جهان
فرستاده را خواند پیش مهان
هوش مصنوعی: وقتی شاه جهان از این خبر باخبر شد، فرستاده را احضار کرد و او را در جمع بزرگان و مهمانان خود خواست.
بیامد جهاندیده دانای پیر
سخن‌گوی و بادانش و یادگیر
هوش مصنوعی: دیگری که درک عمیق و دانش کافی دارد، با سخنان پخته و آموزنده‌اش وارد شد.
به کش کرده دست و سرافگنده پست
بر تخت شاهی به زانو نشست
هوش مصنوعی: دستی که برافراشته و با افتخار بود، اکنون به زانو در آمده و در پیشگاه شاهی در وضعیت فروتنی قرار گرفته است.
بپرسید بهرام و بنواختش
بر تخت پیروزه بنشاختش
هوش مصنوعی: بهرام از او سؤال کرد و او را مورد محبت قرار داد و بر تخت پیروزی نشاند.
بدو گفت کایدر بماندی تو دیر
ز دیدار این مرز ناگشته سیر
هوش مصنوعی: به او گفتند، و ای کسی که در اینجا مانده‌ای، چرا مدت زیادی است که از دیدن این سرزمین که هنوز ندیده‌ای، دور مانده‌ای؟
مرا رزم خاقان ز تو باز داشت
به گیتی مرا همچو انباز داشت
هوش مصنوعی: رزم خاقان باعث شد که من از تو دور بمانم و در این دنیا، مانند یک یار و همراه، مرا به خود مشغول کرده است.
کنون روزگار توام تازه شد
ترا بودن ایدر بی‌اندازه شد
هوش مصنوعی: اکنون زمان تو تازه و نو شده است و وجودت در اینجا به حدی زیاد شده که دیگر قابل تصور نیست.
سخن هرچ گویی تو پاسخ دهیم
وز آواز تو روز فرخ نهیم
هوش مصنوعی: هر سخنی که تو بگویی، ما پاسخ خواهیم داد و با صدای تو روز شادی و خوشحالی را آغاز می‌کنیم.
فرستادهٔ پیر کرد آفرین
که بی‌تو مبادا زمان و زمین
هوش مصنوعی: پیامی از یک پیر به فرستاده‌اش است که می‌گوید: به یاد داشته باش که در غیاب تو، نه زمان و نه زمین نباید وجود داشته باشند.
هران پادشاهی که دارد خرد
ز گفت خردمند رامش برد
هوش مصنوعی: هر پادشاهی که درک و فهم خوبی دارد، از سخنان حکیمانه بهره می‌گیرد و به آرامش و خوشبختی می‌رسد.
به یزدان خردمند نزدیک‌تر
بداندیش را روز تاریک‌تر
هوش مصنوعی: کسی که به خدا و خرد نزدیک‌تر است، بداندیشان را در روزهای دشوار و تاریک، بدتر و پرخطرتر می‌بیند.
تو بر مهتران جهان مهتری
که هم مهتر و شاه و هم بهتری
هوش مصنوعی: تو در میان بزرگان دنیا در مقام والاتری قرار داری، زیرا هم به عنوان رئیس و هم به عنوان فردی بهتر شناخته می‌شوی.
ترا دانش و هوش و دادست و فر
بر آیین شاهان پیروزگر
هوش مصنوعی: تو دارای علم و آگاهی و عدالت و فضیلت هستی، که این ویژگی‌ها مناسب رفتار شاهان پیروز است.
همانت خرد هست و پاکیزه رای
بر هوشمندان توی کدخدای
هوش مصنوعی: خرد و اندیشه‌ی پاک در وجود توست، و تو در نظر دانایان همانند یک سرپرست و رهبر دیده می‌شوی.
که جاوید بادی تن و جان درست
مبیناد گردون میان تو سست
هوش مصنوعی: به هیچ وجه به این فکر نکن که تنها بدن و روح تو در این دنیا پایدار و محکم هستند، بلکه بدان که دنیا در وسط تو و زندگی‌ات ناپایدار و ضعیف است.
زبانت ترازوست و گفتن گهر
گهر سخته هرگز که بیند به زر
هوش مصنوعی: زبان تو مانند یک ترازو است که ارزش کلمات تو را اندازه‌گیری می‌کند. هر گوهری که از دل تو بیرون آید و بیان شود، مانند گوهری قیمتی است که هرگز کسی نمی‌تواند آن را با طلا سنجید.
اگر چه فرستادهٔ قیصرم
همان چاکر شاه را چاکرم
هوش مصنوعی: اگرچه من نمایندهٔ قیصر هستم، اما در حقیقت به همان اندازه که برای او خدمت می‌کنم، برای شاه خودم نیز وفادار هستم.
درودی رسانم ز قیصر به شاه
که جاوید باد این سر و تاج و گاه
هوش مصنوعی: سلامی می‌رسانم از طرف قیصر به شاه که امیدوارم این سر و تاج و سلطنت تا ابد برقرار بماند.
و دیگر که فرمود تا هفت چیز
بپرسم ز دانندگان تو نیز
هوش مصنوعی: او همچنین فرمود که از دانایان بخواهم تا هفت چیز را از آنها بپرسم.
بدو گفت شاه این سخنها بگوی
سخن‌گوی را بیشتر آب‌روی
هوش مصنوعی: شاه به او گفت: این حرف‌ها را بگو، تا زمانی که سخن‌گوی ما بیشتر مورد توجه و احترام قرار گیرد.
بفرمود تا موبد موبدان
بشد پیش با مهتران و ردان
هوش مصنوعی: فرمان داد تا سرسلسله موبدان به همراه بزرگان و رزمندگان جلو برود.
بشد موبد و هرکه دانا بدند
به هر دانشی‌بر توانا بدند
هوش مصنوعی: موبد و هر کسی که با دانش بود، به هر کسی که توانایی داشت، فرصتی دادند تا در زمینه‌ای که در آن مهارت داشت پیشرفت کند.
سخن‌گوی بگشاد راز از نهفت
سخنهای قیصر به موبد بگفت
هوش مصنوعی: گوینده از رمز و رازهایی که در دل دارد پرده برداشت و صحبت‌های قیصر را به موبد گفت.
به موبد چنین گفت کای رهنمون
چه چیز آنک خوانی همی اندرون
هوش مصنوعی: به راهنمای خود گفت: ای موبد، آن چه چیزی را که در درونش می‌خوانی، بیان کن.
دگر آنک بیرونش خوانی همی
جزین نیز نامش ندانی همی
هوش مصنوعی: اگر کسی را بخواهی و او را صدا بزنی، ممکن است که نامش را نیاوری و او را تنها با صدا کردنش بشناسی.
زبر چیست ای مهتر و زیر چیست
همان بیکرانه چه و خوار کیست
هوش مصنوعی: این سوال از شما می‌پرسد که "زبر" و "زیر" چه مفهومی دارند و همچنین به چیستی "بیکرانه" و "خوار" اشاره می‌کند. به عبارتی دیگر، از شما می‌خواهد که توضیح دهید این واژه‌ها چه ارتباطی با هم دارند و مفهوم آن‌ها در یک نگاه کلی چیست.
چه چیز آنک نامش فراوان بود
مر او را به هر جای فرمان بود
هوش مصنوعی: چیزی که نامش بسیار مشهور و شناخته شده است، در هر مکان و زمانی فرمانده و هدایت‌کننده است.
چنین گفت موبد به فرزانه مرد
که مشتاب وز راه دانش مگرد
هوش مصنوعی: موبد به مرد دانا گفت که عجله نکن و از مسیر دانش منحرف نشو.
مر این را که گفتی تو پاسخ یکیست
سخن در درون و برون اندکیست
هوش مصنوعی: هر چه که گفتی، یکی پاسخ دارد؛ یعنی تفاوتی بین حرف‌های درونی و بیرونی وجود ندارد و این تفاوت بسیار کم است.
برون آسمان و درونش هواست
زبر فر یزدان فرمانرواست
هوش مصنوعی: آسمان در بیرون قرار دارد و درون آن هوا وجود دارد. بر فراز این فضا، قدرت و فرمانروایی خداوند بر همه چیز حاکم است.
همان بیکران در جهان ایزدست
اگر تاب گیری به دانش بدست
هوش مصنوعی: همان طور که در جهان، قدرت و عظمت بی‌پایانی وجود دارد که از آن خداوند است، اگر بخواهی به این عظمت دست یابی، باید به علم و دانش تکیه کنی.
زبر چون بهشتست و دوزخ به زیر
بد آن را که باشد به یزدان دلیر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دنیای بالا به مانند بهشت و دنیای پایین به مانند دوزخ است؛ پس آن کسی که دلش به خداوند متکی باشد و دلیری داشته باشد، می‌تواند از این وضعیت عبور کند.
دگر آنک بسیار نامش بود
رونده به هر جای کامش بود
هوش مصنوعی: آن کس که نامش در همه جا معروف است، به هر سمتی که برود، خواسته‌اش تحقق پیدا می‌کند.
خرد دارد ای پیر بسیار نام
رساند خرد پادشا را به کام
هوش مصنوعی: یک انسان دانا و با تجربه می‌تواند خیلی از مسائل را به خوبی درک کند و با درایت خود، خواسته‌های پادشاه را برآورده سازد.
یکی مهر خوانند و دیگر وفا
خرد دور شد درد ماند و جفا
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که برخی افراد به محبت و وفا مشهورند، اما در نهایت تنها درد و رنج باقی می‌ماند و خیانت و بدی‌ها همچنان ادامه دارد.
زبان‌آوری راستی خواندش
بلنداختری زیرکی داندش
هوش مصنوعی: دیگران زبان‌آوری و گفتار را به عنوان نشانه‌ای از بلاغت و مهارت در بیان می‌شناسند، اما خود فردی زیرک و هوشیار است که به راستی مفهوم و حقیقت را درک می‌کند.
گهی بردبار و گهی رازدار
که باشد سخن نزد او پایدار
هوش مصنوعی: گاهی انسان باید صبور باشد و گاهی باید رازها را حفظ کند؛ زیرا سخن در نزد او باید همیشه معتبر و ثابت بماند.
پراگنده اینست نام خرد
از اندازه‌ها نام او بگذرد
هوش مصنوعی: خرد و دانش به حد و اندازه‌های محدود بسنده نمی‌کند و نام آن فراتر از هر حدودی است.
تو چیزی مدان کز خرد برترست
خرد بر همه نیکویها سرست
هوش مصنوعی: هیچ چیز را بالاتر از خرد ندان؛ زیرا خرد برتر از همه خوبی‌ها و نیکی‌هاست.
خرد جوید آگنده راز جهان
که چشم سر ما نبیند نهان
هوش مصنوعی: انسان با خرد و اندیشه، به دنبال درک و کشف اسرار جهان است، زیرا آنچه که با چشم دیده نمی‌شود، برای او پنهان و ناشناخته است.
دگر آنک دارد جهاندار خوار
به هر دانش از کردهٔ کردگار
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا به قدرت رسیده، باید بداند که همه چیز تحت تاثیر دانش و حکمت الهی است.
ستاره‌ست رخشان ز چرخ بلند
که بینا شمارش بداند که چند
هوش مصنوعی: در آسمان بلند، ستاره‌ای درخشان وجود دارد که اگر کسی بینا باشد، می‌تواند شمار آن را ببیند و بفهمد که چند ستاره وجود دارد.
بلند آسمان را که فرسنگ نیست
کسی را بدو راه و آهنگ نیست
هوش مصنوعی: آسمان بلند و دور را هیچ‌کس نمی‌تواند به آن برسد و هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد.
همی خوار گیری شمار ورا
همان گردش روزگار ورا
هوش مصنوعی: هر آن کسی که به تو بی‌احترامی می‌کند، به خاطر چرخش‌های روزگار و سرنوشت اوست.
کسی کو ببیند ز پرتاب تیر
بماند شگفت اندرو تیز ویر
هوش مصنوعی: کسی که از پرتاب تیر بترسد و به شدت تحت تأثیر قرار گیرد، باید بداند که اینجا فقط تیر تیز و خطرناک نیست.
ستاره همی بشمرد ز آسمان
ازین خوارتر چیست ای شادمان
هوش مصنوعی: ستاره‌ها را در آسمان می‌شمارد؛ آیا چیزی از این بی‌ارزش‌تر وجود دارد ای شادمان؟
من این دانم ار هست پاسخ جزین
فراخست رای جهان‌آفرین
هوش مصنوعی: من می‌دانم که اگر پاسخ دیگری جز این باشد، دنیای آفریننده بسیار فراخ و وسیع خواهد بود.
سخن‌دان قیصر چو پاسخ شنید
زمین را ببوسید و فرمان گزید
هوش مصنوعی: وقتی قیصر که سخن‌دان و دانشمندی بود، پاسخ را شنید، زمین را بوسید و فرمانی صادر کرد.
به بهرام گفت ای جهاندار شاه
ز یزدان برین‌بر فزونی مخواه
هوش مصنوعی: به بهرام گفت: ای پادشاه بزرگ، از خداوند هرگز توقع برتری نداشته باش.
که گیتی سراسر به فرمان تست
سر سرکشان زیر پیمان تست
هوش مصنوعی: در این جهان، همه چیز تحت کنترل توست و سرکشان نیز به عهد و پیمان تو گوش می‌دهند.
پسند بزرگان فرخ‌نژاد
ندارد جهان چون تو شاهی به یاد
هوش مصنوعی: تنها یک پادشاه بزرگ و فرخ‌نژاد می‌تواند مورد تأیید و پسند بزرگترها قرار گیرد، زیرا جهان نمی‌تواند هیچ کس مانند تو را بیابد.
همان نیز دستورت از موبدان
به دانش فزونست از بخردان
هوش مصنوعی: دستورات موبدان بیشتر از دانش و خرد افراد دانا و با تجربه است.
همه فیلسوفان ورا بنده‌اند
به دانایی او سرافگنده‌اند
هوش مصنوعی: همه فیلسوفان در برابر او عاجزند و از علم و دانایی او شرمنده‌اند.
چو بهرام بشنید شادی نمود
به دلش اندرون روشنایی فزود
هوش مصنوعی: وقتی بهرام خبر خوشی را شنید، دلش شاد شد و در درونش نور و روشنی بیشتری پیدا کرد.
به موبدم درم داد ده بدره نیز
همان جامه و اسپ و بسیار چیز
هوش مصنوعی: موبدم مالی به من داد که شامل ده دبه، همان لباس، اسب و چیزهای بسیار دیگری بود.
وزانجا خرامان بیامد بدر
خرد یافته موبد پرهنر
هوش مصنوعی: از آنجا، با آرامی و رشك، موبدی با استعداد و فرزانه وارد شد.
فرستادهٔ قیصر نامدار
سوی خانه رفت از بر شهریار
هوش مصنوعی: پیام‌آور معروف قیصر به سوی خانهٔ شهریار رفت.

حاشیه ها

1401/08/26 21:10
حسن بردستانی

باسلام.لطفا معنی ابیات ۴۲ دگر آنکه دارد جهاندار خوار...تا ۴۷ بفرمایید

1402/01/30 21:03
مهدی جلال الدین

متاسفانه اشعار حکیم فردوسی مهجور واقع شده اند و برای شعری با این غنا که چند بیت ضرب المثل مانند بیت 40 دارد هیچ حاشیه و نظر و... نگاشته نشده است.

1402/02/04 22:05
مجید ذاکری

 شعر  پایانی سریال

آتش و باد

قسمتهایی از این شعر است.