برگردان به زبان ساده
نگر خواب را بیهده نشمری
یکی بهره دانی ز پیغمبری
هوش مصنوعی: به خواب خود بیهوده ارزش نده؛ چرا که دانشی از پیامبران را در پس آن میتوانی بیابی.
به ویژه که شاه جهان بیندش
روان درخشنده بگزیندش
هوش مصنوعی: به ویژه اینکه شاه دنیا او را ببیند و او را با درخشش و زیبایی انتخاب کند.
ستاره زند رای با چرخ و ماه
سخنها پراگنده کرده به راه
هوش مصنوعی: ستارهها نظر و پیامهایی از آسمان دارند و ماه نیز رازها و سخنان گوناگونی را در دل شب پخش میکند.
روانهای روشن ببیند به خواب
همه بودنیها چوآتش برآب
هوش مصنوعی: در خواب، روحهای روشن تمام موجودات را مانند آتش بر روی آب مشاهده میکنند.
شبی خفته بد شاه نوشین روان
خردمند و بیدار و دولت جوان
هوش مصنوعی: شبی، پادشاه خوشابی که هوشمند و آگاه بود و دوران جوانی را سپری میکرد، خوابیده بود.
چنان دید درخواب کز پیش تخت
برستی یکی خسروانی درخت
هوش مصنوعی: در خواب مشاهده کرد که از جلوی تخت، درختی بلند و زیبا رشد کرده است.
شهنشاه را دل بیاراستی
میو رود و رامشگران خواستی
هوش مصنوعی: سلطانی دلش را با می و نوشیدنی و نوازندگان سرگرم کرد.
بر او بران گاه آرام و ناز
نشستی یکی تیزدندان گراز
هوش مصنوعی: در آن مکان، تو به آرامش و ناز نشستهای، در حالی که یکی از گرازهای تیزدندان به آنجا نزدیک میشود.
چو بنشست می خوردن آراستی
وزان جام نوشینروان خواستی
هوش مصنوعی: وقتی که نشسته بود، مراسم نوشیدن را به خوبی ترتیب داد و از آن جام پر از نوشیدنی خوشمزه خواست.
چوخورشید برزد سر از برج گاو
ز هر سو برآمد خروش چگاو
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید از برج گاو (برج دوم زودیاک) طلوع کرد، از هر سو صدای شگفتآوری به گوش رسید که نماد شادابی و زندگی است.
نشست از بر تخت کسری دژم
ازان دیده گشته دلش پر ز غم
هوش مصنوعی: از روی تخت سلطنت کسری برپا شده، ولی او با حالتی اندوهگین نشسته و دلش از غم پر شده است.
گزارندهٔ خواب را خواندند
ردان را ابر گاه بنشاندند
هوش مصنوعی: گزارندهٔ خواب را فراخواندند و ابرها را در زمان مناسب بر روی زمین نشاندند.
بگفت آن کجا دید در خواب شاه
بدان موبدان نماینده راه
هوش مصنوعی: او گفت، آن کسی که در خواب شاه را دید، به آن موبدان که نماینده راه بودند، اشاره کرد.
گزارندهٔ خواب پاسخ نداد
کزان دانش او را نبد هیچ یاد
هوش مصنوعی: کسی که خواب را روایت میکند، هیچ پاسخی نداد زیرا از دانش او چیزی به خاطر نداشتم.
به نادانی آنکس که خستو شود
ز فام نکوهنده یک سو شود
هوش مصنوعی: به بیخبری و نادانی آن کسی اشاره دارد که از انتقاد و سرزنش دیگران خسته و ناامید میشود و به خود اجازه میدهد که از آن دور شود و بیتوجهی کند.
ز داننده چون شاه پاسخ نیافت
پراندیشه دل را سوی چاره تافت
هوش مصنوعی: وقتی از عالم دانا پاسخی نگرفت، دل پرتفکرش به سمت راهِ حل روی آورد.
فرستاد بر هر سویی مهتری
که تا باز جوید ز هر کشوری
هوش مصنوعی: فرستاد تا در هر جا نگهبانی بگمارد که از تمام سرزمینها خبرها را بگیرد و جستجو کند.
یکی بدره با هر یکی یار کرد
به برگشتن امید بسیار کرد
هوش مصنوعی: یکی با دوستانش در تلاش بود و به امید اینکه به نتیجه برسند، به راه خود ادامه داد.
به هر بدرهای بد درم ده هزار
بدان تاکند در جهان خواستار
هوش مصنوعی: در هر گنج و ثروتی که به دست میآید، هزاران آرزو و امید نهفته است که در دنیا وجود دارد.
گزارنده خواب دانا کسی
به هر دانشی راه جسته بسی
هوش مصنوعی: کسی که خواب عمیق و دانایی دارد، در هر دانشی مسیرهای زیادی را پیموده است.
که بگزارد این خواب شاه جهان
نهفته بر آرد ز بند نهان
هوش مصنوعی: کسی که این خواب پنهان شاه جهان را به پایان برساند و از قید و بندهای پنهانی آزاد کند.
یکی بدره آگنده او را دهند
سپاسی به شاه جهان برنهند
هوش مصنوعی: اگر کسی را که دارای درک و فهم است، مورد تقدیر و تمجید قرار دهند، آن شخص شایسته است که سپاسگزاری از پادشاه را به پیش گیرد.
به هر سو بشد موبدی کاردان
سواری هشیوار بسیار دان
هوش مصنوعی: موبدی با دانش و هوشیاری در هر جهتی به حرکت درآمد و به منظور کمک و راهنمایی آمد.
یکی از ردان نامش آزادسرو
ز درگاه کسری بیامد به مرو
هوش مصنوعی: یک نفر از افرادی که با نیکی و خوبی شناخته میشوند، به نام آزادسرو، از دربار کسری (شاهی معروف) به شهر مرو آمد.
بیامد همه گرد مرو او بجست
یکی موبدی دید بازند و است
هوش مصنوعی: همه به دور او جمع شدند و او دنبال یک موبد میگشت که دوباره او را پیدا کند.
همی کودکان را بیاموخت زند
به تندی و خشم و ببانگ بلند
هوش مصنوعی: او به شدت و با صدای بلند، به آموزش کودکان میپرداخت.
یکی کودکی مهتر ایدر برش
پژوهنده زند وا ستا سرش
هوش مصنوعی: یک کودک بزرگتر اینجا ایستاده است و به او توجه میکند. سرش را بالا نگه داشته است.
همیخواندندیش بوزرجمهر
نهاده بران دفتر از مهر چهر
هوش مصنوعی: او همواره در حال فکر کردن و سرودن است و بر روی دفترش، که به خاطر زیبایی چهرهاش آن را نوشته، نیاگانی دارد.
عنانرا بپیچید موبد ز راه
بیامد بپرسید زو خواب شاه
هوش مصنوعی: موبد، در حالی که ریسمان یابو را به دست گرفته بود، از مسیر منحرف شد و به سمت خواب شاه رفت تا از او بپرسد.
نویسنده گفت این نه کارمنست
زهر دانشی زند یارمنست
هوش مصنوعی: نویسنده میگوید که این اثر از آن من نیست، بلکه حاصل دانشی است که از دوست من به دست آمده است.
ز موبد چو بشنید بوزرجمهر
بدو داد گوش و بر افروخت چهر
هوش مصنوعی: وقتی موبد بوزرجمهر را دید، به او گوش داد و چهرهاش روشن شد.
باستاد گفت این شکارمنست
گزاریدن خواب کارمنست
هوش مصنوعی: با استاد گفت: این شکار من است و دراز کشیدن در خواب، کار من است.
یکی بانگ برزد برو مرد است
که تو دفتر خویش کردی درست
هوش مصنوعی: یک نفر فریاد زد که مرد واقعی کسی است که حساب کارهای خود را به درستی انجام داده و پاکسازی کرده است.
فرستاده گفت ای خردمند مرد
مگر داند او گرد دانا مگرد
هوش مصنوعی: فرستاده به مرد خردمند گفت: آیا او میتواند دانایی را بشناسد؟ به دور داناها نگرد.
غمی شد ز بوزرجمهر اوستاد
بگوی آنچ داری بدو گفت یاد
هوش مصنوعی: غم و اندوهی از بوزرجمهر، استاد، بوجود آمد. بگویید هر چه را که در دل دارید، به او بگویید و یاد او را زنده کنید.
نگویم من این گفت جز پیش شاه
بدانگه که بنشاندم پیش گاه
هوش مصنوعی: نگو که من این سخن را برای کسی دیگر بیان میکنم، بلکه فقط در برابر سلطانی میگویم که آن را با توجه به اهمیتش به او انتقال دادهام.
بدادش فرستاده اسب و درم
دگر هرچ بایستش از بیش و کم
هوش مصنوعی: به او پیام آور فرستاد و از خیر و شر هر چیزی که نیاز داشت، فراهم کرد.
برفتند هر دو برابر ز مرو
خرامان چو زیر گل اندر تذرو
هوش مصنوعی: هر دو به سمت مرو رفتند و مانند گلی که در دشت میروید با آرامش و زیبایی حرکت کردند.
چنان هم گرازان و گویان ز شاه
ز فرمان وز فر وز تاج و گاه
هوش مصنوعی: گرازها و گویندگان بهگونهای هستند که از فرمان شاه و نیز از درخشش تاج و مقامهای سلطنتی تبعیت میکنند.
رسیدند جایی کجا آب بود
چو هنگامه خوردن و خواب بود
هوش مصنوعی: به جایی رسیدند که آب وجود داشت و آنجا فضایی برای خوردن و استراحت فراهم بود.
به زیر درختی فرود آمدند
چوچیزی بخوردند و دم بر زدند
هوش مصنوعی: آنها در زیر درختی نشسته و چیزی خوردند و مدتی استراحت کردند.
بخفت اندران سایه بوزرجمهر
یکی چادر اندرکشیده به چهر
هوش مصنوعی: در آن سایه، شخصی به نام بوزرجمهر خوابیده بود و چهرهاش را زیر چادر پنهان کرده بود.
هنوز این گرانمایه بیدار بود
که با او به راه اندرون یار بود
هوش مصنوعی: هنوز این شخص باارزشی در حال هوشیاری بود و همراه او در این مسیر دوست و یار بود.
نگه کرد و پیسه یکی مار دید
که آن چادر از خفته اندر کشید
هوش مصنوعی: نگاه کرد و متوجه شد که یک مار از زیر چادر بیرون آمده است.
ز سر تا به پایش ببویید سخت
شد ازپیش او نرم سوی درخت
هوش مصنوعی: او را از سر تا پا بویید و متوجه شد که از جلوش هنوز سخت و محکم است، اما به سمت درخت نرم و لطیف شده است.
چو مار سیه بر سر دار شد
سر کودک از خواب بیدار شد
هوش مصنوعی: وقتی مار سیاه بر دار قرار گرفت، سر کودک نیز از خواب بیدار شد.
چو آن اژدها شورش او شنید
بران شاخ باریک شد ناپدید
هوش مصنوعی: وقتی آن اژدها صدای شورش او را شنید، به سرعت بر روی شاخ خود باریک شد و ناپدید گردید.
فرستاده اندر شگفتی بماند
فراوان برو نام یزدان بخواند
هوش مصنوعی: فرستاده در تعجب و شگفتی ماند و به تعداد زیاد به نام خداوند یکتا دعا کرد و یاد او را بر زبان آورد.
به دل گفت کین کودک هوشمند
بجایی رسد در بزرگی بلند
هوش مصنوعی: به دل گفتم که این بچه باهوش به جایی میرسد و در آینده مقام بلندی خواهد داشت.
وزان بیشه پویان به راه آمدند
خرامان به نزدیک شاه آمدند
هوش مصنوعی: از دل جنگل، افرادی با ناز و کرشمه به سمت شاه آمدند.
فرستاده از پیش کودک برفت
برتخت کسری خرامید تفت
هوش مصنوعی: فرستادهای از میان کودکان به نزد کسری رفت و او با ناز و وقار بر تخت نشسته بود.
بدو گفت کای شاه نوشینروان
تویی خفته بیدار و دولت جوان
هوش مصنوعی: به او گفت: ای پادشاه خوشصورت، تو در حالی که خوابیدهای، بیدار شدهای و جوانی و شادابی را تجربه میکنی.
برفتم ز درگاه شاها به مرو
بگشتم چو اندر گلستان تذرو
هوش مصنوعی: از دربار شاه بیرون رفتم و به مرو (شهر مرو) رسیدم، مانند پرنده ای که در گلستان پرواز میکند.
ز فرهنگیان کودکی یافتم
بیاوردم و تیز بشتافتم
هوش مصنوعی: از میان فرهنگیان، کودکی را پیدا کردم و او را آوردم و به سرعت پیش رفتم.
بگفت آن سخن کزلب او شنید
ز مار سیاه آن شگفتی که دید
هوش مصنوعی: او گفت آن چیزی که از لب او شنید، دربارهی مار سیاه و شگفتیای که از آن مشاهده کرد.
جهاندار کسری ورا پیش خواند
وزان خواب چندی سخنها براند
هوش مصنوعی: کسری، پادشاه جهان، او را به پیش خواند و از آن خواب مدتی صحبتها به میان آورد.
چوبشنید دانا ز نوشین روان
سرش پرسخن گشت و گویا زبان
هوش مصنوعی: دانای آگاه از زبان خوش و شیرین به حرفها و سخنان مهم و دلنشین گوش میدهد و فهم و درک او افزایش مییابد.
چنین داد پاسخ که در خان تو
میان بتان شبستان تو
هوش مصنوعی: او به گونهای پاسخ داد که در منزل تو، در میان بتهای شبستان، این امر به وقوع پیوسته است.
یکی مرد برناست کز خویشتن
به آرایش جامه کردست زن
هوش مصنوعی: یک مرد جوان وجود دارد که برای زیباتر به نظر رسیدن، خود را مانند زنها آرایش کرده است.
ز بیگانه پردخته کن جایگاه
برین رای ما تا نیابند راه
هوش مصنوعی: از افراد بیگانه دوری کن و وقتی به مقام و موقعیتی رسیدی، گذشتهی خود را فراموش نکن تا آنان نتوانند به این موفقیت دست یابند.
بفرمای تا پیش تو بگذرند
پی خویشتن بر زمین بسپرند
هوش مصنوعی: بیا تا به خاطر خودت، کارها را به راه نماییم و بر زمین بگذاریم.
بپرسیم زان ناسزای دلیر
که چون اندر آمد به بالین شیر
هوش مصنوعی: بپرسیم از آن فرد بیپروا و شجاع که چگونه به جایگاه و مقام رفیع رسید.
ز بیگانه ایوانش پردخت کرد
درکاخ شاهنشهی سخت کرد
هوش مصنوعی: در این بیت بیان شده است که شخصی که از جمعی بیگانه است، دروازهای را به آرامی و با احتیاط به سمت کاخ پادشاهی باز کرده و تهدیدی برای آنجا به وجود آورده است.
بتان شبستان آن شهریار
برفتند پر بوی و رنگ و نگار
هوش مصنوعی: مجسمههای زیبای آن پادشاه در دل شبستان ناپدید شدند و عطر و رنگ و زیبایی آنها را با خود بردند.
سمن بوی خوبان با ناز و شرم
همه پیش کسری برفتند نرم
هوش مصنوعی: عطر گلهای خوشبو به آرامی و با ناز و شرم از کنار دیگران عبور کردند.
ندیدند ازین سان کسی در میان
برآشفت کسری چو شیر ژیان
هوش مصنوعی: کسی مانند کسری در این حالت ناراحت و خشمگین نشده است، مانند شیری که از خشم نعره میکشد.
گزارنده گفت این نه اندر خورست
غلامی میان زنان اندرست
هوش مصنوعی: این سخن به این معناست که این فرد برای این موقعیت یا مقام مناسب نیست و نباید در میان زنان قرار بگیرد.
شمن گفت رفتن بافزون کنید
رخ از چادر شرم بیرون کنید
هوش مصنوعی: شمن گفت: با رفتن، روی خود را از چادر بیرون بیاورید و بیشتر از این به شرم و حیا پابند نباشید.
دگر باره بر پیش بگذاشتند
همه خواب را خیره پنداشتند
هوش مصنوعی: بار دیگر همه خواب را کنار گذاشتند و آن را خیال و توهمی تصور کردند.
غلامی پدید آمد اندر میان
به بالای سرو و بچهر کیان
هوش مصنوعی: یک جوانی در میان ظهور کرد، که به زیبایی مانند درخت سرو و با چهرهای همچون پادشاهان بود.
تنش لرز لرزان به کردار بید
دل از جان شیرین شده نا امید
هوش مصنوعی: آدمی مضطرب و نگران، همچون درخت بید میلرزد و دلش از زندگی شیرینش بیامید شده است.
کنیزک بدان حجره هفتاد بود
که هر یک به تن سرو آزاد بود
هوش مصنوعی: در آن اتاق، هفتاد کنیز وجود داشت که هر یک مانند سرو آزاد و زیبا بودند.
یکی دختری مهتر چاج بود
به بالای سرو و ببر عاج بود
هوش مصنوعی: دختری زیبا و با وقار مانند درخت سرو بلند و تنومند بود و چهرهاش مانند عاج درخشان و سفید بود.
غلامی سمن پیکر و مشکبوی
به خان پدر مهربان بد بدوی
هوش مصنوعی: پسرکی با ظاهری زیبا و خوشبو به خانه پدر مهربان دوید.
بسان یکی بنده در پیش اوی
به هر جا که رفتی بدی خویش اوی
هوش مصنوعی: مثل یک بنده، در برابر او، هر جا که بروی، بدیهای خودت را با او میبینی.
بپرسید ز و گفت کین مرد کیست
کسی کو چنین بنده پرورد کیست
هوش مصنوعی: از او پرسیدند که این مرد کیست، کسی که چنین بندهای را تربیت کرده است؟
چنین برگزیدی دلیر و جوان
میان شبستان نوشینروان
هوش مصنوعی: چنین دلیری و جوانمردی را در میان تالار دلنواز و خوشبو انتخاب کردی.
چنین گفت زن کین ز من کهترست
جوانست و با من ز یک مادرست
هوش مصنوعی: زن میگوید که این جوان که از من کمتر است، از یک مادر است و با من نسبت دارد.
چنین جامه پوشید کز شرم شاه
نیارست کردن به رویش نگاه
هوش مصنوعی: او به قدری لباس زیبایی بر تن کرده است که شاه از شرم نمیتواند به چهرهاش نگاه کند.
برادر گر از تو بپوشید روی
ز شرم توبود آن بهانه مجوی
هوش مصنوعی: اگر برادرت از تو روی بگرداند، این به خاطر شرم و خجالت توست، پس دنبال بهانهای برای این رفتار او نباش.
چو بشنید این گفته نوشینروان
شگفت آمدش کار هر دو جوان
هوش مصنوعی: وقتی آن دختر زیبا این حرف را شنید، از رفتار هر دو جوان تعجب کرد.
برآشفت زان پس به دژخیم گفت
که این هر دو در خاک باید نهفت
هوش مصنوعی: پس از آن، بر افروخته به نگهبان قلعه گفت که هر دو باید در خاک پنهان شوند.
کشنده ببرد آن دو تن را دوان
پس پردهٔ شاه نوشینروان
هوش مصنوعی: دو نفر را که به سرعت میبردند، کشندهای بود که آنها را از پشت پردهی یک شاه زیبا بهدر برد.
برآویختشان درشبستان شاه
نگونسار پرخون و تن پر گناه
هوش مصنوعی: در شب تاریکی که شاه افراشته شده، سرنوشت دردناک و پر از گناهی برای آنان رقم خورده است.
گزارندهٔ خواب را بدره داد
ز اسب وز پوشیدنی بهره داد
هوش مصنوعی: خواب را به کسی که آن را به دیگران میرساند، روزی میدهند؛ او از سوار شدن بر اسب سود میبرد و همچنین از پوشیدنیهای مختلف بهرهمند میشود.
فرومانده از دانش او شگفت
ز گفتارش اندازهها برگرفت
هوش مصنوعی: آن کس که از علم او به شگفتی افتاده، به وسیله سخنانش معیارهایی را به دست آورده است.
نوشتند نامش به دیوان شاه
بر موبدان نماینده راه
هوش مصنوعی: آنها نام او را در دفتر شاه ثبت کردند تا موبدان او را به عنوان نمایندهی راه بشناسند.
فروزنده شد نام بوزرجمهر
بدو روی بنمود گردان سپهر
هوش مصنوعی: نام بوزرجمهر نورافشان شد و چهرهاش زیر آسمان گردان نمایان گشت.
همی روز روزش فزون بود بخت
بدو شادمان بد دل شاه سخت
هوش مصنوعی: هر روز بر روز او افزوده میشود و بخت او خوشحال است، اما دل پادشاه سخت و نگران است.
دل شاه کسری پر از داد بود
به دانش دل ومغزش آباد بود
هوش مصنوعی: دل شاه کسری پر از عدالت و انصاف بود و به خاطر دانش و علمش، روح و ذهنش آباد و روشن بود.
بدرگاه بر موبدان داشتی
ز هر دانشی بخردان داشتی
هوش مصنوعی: در درگاه تو، نزد موبدان، دانش و حکمت فراوانی وجود داشت که از خردمندان بهرهمند بود.
همیشه سخن گوی هفتاد مرد
به درگاه بودی بخواب و بخورد
هوش مصنوعی: کسی که همیشه در جمع هفتاد مرد سخن میگوید، حتی در خواب و خوراک هم در حال گفتگو و دلشوره است.
هرانگه که پردخته گشتی ز کار
ز داد و دهش وز می و میگسار
هوش مصنوعی: هر زمانی که از کار و کوشش و بخشش و شادی به دور شدی و از می و میگساری لذت نبردی، تغییراتی در وجودت میافتد.
زهر موبدی نوسخن خواستی
دلش را بدانش بیاراستی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال کلامی تازه و شیرین از یک فرد با دانش بودی، دل او را با علم و آگاهی زینت دادی.
بدانگاه نو بود بوزرجمهر
سراینده وزیرک وخوب چهر
هوش مصنوعی: در آن زمان، بوزرجمهر، فردی توانا و باهوش در دربار بود که چهرهای نیکو داشت.
چنان بدکزان موبدان و ردان
ستاره شناسان و هم بخردان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف افرادی میپردازد که به حساب خودشان فضیلت دارند، اما در واقعیت از خوبی دورند و از کارهای ناپسند و نادرست دور نمیشوند. به نوعی، این افراد به علم و دانش اشاره میکنند، اما در عمل ممکن است رفتارهای نادرستی از خود نشان دهند.
همی دانش آموخت و اندر گذشت
و زان فیلسوفان سرش برگذشت
هوش مصنوعی: او در حال یادگیری بود و از میان درسها و آموزهها گذشت و برتر از آنچه که فیلسوفان میگفتند، اندیشید.
چنان بد که بنشست روزی بخوان
بفرمود کاین موبدان را بخوان
هوش مصنوعی: روزی روزگاری در وضعیتی بسیار ناخوشایند، فرمود که موبدان را فراخوانید.
که باشند دانا و دانش پذیر
سراینده و باهش و یاد گیر
هوش مصنوعی: کسانی که دانش و آگاهی دارند و در یادگیری همت میکنند، در محل فعالیت خود حضور دارند.
برفتند بیداردل موبدان
زهر دانشی راز جسته ردان
هوش مصنوعی: مردان دانا و بیدار دل، به جستجوی رازهایی مهم و ارزشمند رفتند و در این مسیر، از دانش و آگاهی خود بهره گرفتند.
چو نان خورده شد جام میخواستند
به می جان روشن بیاراستند
هوش مصنوعی: وقتی نان خورده شد، نیاز به شراب احساس کردند تا جان روشن و شاداب خود را با آن تزیین کنند.
بدانندگان شاه بیدار گفت
که دانش گشاده کنید از نهفت
هوش مصنوعی: به دانایان و خردمندان بگویید که علم و دانش خود را آشکار سازند و از پنهانی بیرون بیاورند.
هران کس که دارد به دل دانشی
بگوید مرا زو بود رامشی
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل خود علمی دارد، میتواند به من بگوید که از او آرامشی میخواهم.
ازیشان هران کس که دانا بدند
بگفتن دلیر و توانا بدند
هوش مصنوعی: هر کسی که دانا بود، دلیر و توانا نیز بود.
زبان برگشادند برشهریار
کجا بود داننده را خواستار
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که مردم یا کسی زبان به سخن گشوده و از پادشاه خواستهاند تا دانایان و عالمان را طلب کند. در حقیقت، این بیان کننده این است که برای اوضاع و مشکلات، به دانش و آگاهی نیاز دارند و در جستجوی افرادی هستند که بتوانند به آنها کمک کنند.
چو بوزرجمهر آن سخنها شنید
بدانش نگه کردن شاه دید
هوش مصنوعی: وقتی بوزرجمهر آن صحبتها را شنید، به دانش و فراست خود نگاه کرد و تصمیم گرفت.
یکی آفرین کرد و بر پای خاست
چنین گفت کای داور داد و راست
هوش مصنوعی: یک نفر ستایش کرد و به پا خاست و اینگونه گفت: ای پروردگار عدالت و حق.
زمین بنده تاج وتخت تو باد
فلک روشن از روی و بخت تو باد
هوش مصنوعی: زمین همواره در خدمت و زیر سایهی تو باشد و آسمان به خاطر چهره و شانس تو روشن و درخشان باشد.
گر ای دون که فرمان دهی بنده را
که بگشاید از بند گوینده را
هوش مصنوعی: اگر تو، ای پست مقام، دستور دهی که بندهات، زبان گوینده را آزاد کند و از قید و بند رها شود، این کار را انجام خواهد داد.
بگویم و گر چند بیمایهام
بدانش در از کمترین پایهام
هوش مصنوعی: میخواهم بگویم که هرچند به نظر میرسد از نظر دانش بیارزش هستم، اما دانش من از کمترین سطح هم برتر است.
نکوهش نباشد که دانا زبان
گشاده کند نزد نوشینروان
هوش مصنوعی: اگر فردی دانا و آگاه بخواهد در مورد مسائل مهمی صحبت کند، نباید او را سرزنش کرد.
نگه کرد کسری بداننده گفت
که دانش چرا باید اندر نهفت
هوش مصنوعی: کسری به کسی نگاه کرد و گفت: چرا باید دانشی که داری را پنهان کنی؟
جوان برزبان پادشاهی نمود
ز گفتار او روشنایی فزود
هوش مصنوعی: جوان با سخنان خود باعث شد تا فرزانهای از حکمت پادشاه بیشتر روشن و واضح شود.
بدو گفت روشن روان آنکسی
که کوتاه گوید به معنی بسی
هوش مصنوعی: او به او گفت: آن کسی که به اختصار ولی با عمق و معنی سخن میگوید، از روشنفکری برتر است.
کسی را که مغزش بود پرشتاب
فراوان سخن باشد و دیر یاب
هوش مصنوعی: کسی که ذهنش فعال و پرسروصدا باشد، معمولاً در گفتار بسیار سریع و پررنگ هست، اما ممکن است در فهم و درک مسائل دچار تأخیر شود.
چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخن گوی در مردمی خوارگشت
هوش مصنوعی: وقتی که صحبتهای بیمعنا و بیهوده بیشتر شد، سخنگوی آن جمع از نظر مردم بیاحترامی پیدا کرد.
هنرجوی و تیمار بیشی مخور
که گیتی سپنجست و ما بر گذر
هوش مصنوعی: اگر به شدت و بیوقفه تمرین و زحمت میکشی، نگران نباش، چون دنیا مانند یک بالشت نرم است و ما تنها در حال گذر از آن هستیم.
همه روشنیهای تو راستیست
ز تاری وکژی بباید گریست
هوش مصنوعی: تمام روشناییهای تو از حقیقت نشأت میگیرد و باید از تاریکی و نادرستی گریست.
دل هرکسی بندهٔ آرزوست
وزو هر یکی را دگرگونه خوست
هوش مصنوعی: دل هر فردی به آرزوهایش وابسته است و هر کس آرزوهایی متفاوت دارد.
سر راستی دانش ایزدست
چو دانستیش زو نترسی بدست
هوش مصنوعی: روشنی و حقیقت در دانش خداوندی نهفته است. وقتی این دانش را به درستی شناختی، از آن نهراس و به آن اعتماد کن.
خردمند ودانا و روشن روان
تنش زین جهانست وجان زان جهان
هوش مصنوعی: انسان خردمند و با تدبیر که روحی روشنی دارد، بدنش به این جهان تعلق دارد و جانش مربوط به جهانی دیگر است.
هران کس که در کار پیشی کند
همه رای وآهنگ بیشی کند
هوش مصنوعی: هر که در کارهای خود جلودار باشد و در تلاش برای بهتر شدن، در حقیقت همه چیز را در راستای پیشرفت و برتری خود قرار میدهد.
بنایافت رنجه مکن خویشتن
که تیمارجان باشد و رنج تن
هوش مصنوعی: نگذار خود را در زحمت و زحمت دچار کنی، زیرا این جسم توست که باید مورد مراقبت قرار گیرد و نباید به سختی بیفتد.
ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی دروغ آید وکاستی
هوش مصنوعی: قدرت و استقامت فرد، باعث میشود که او راستگو باشد، در حالی که ضعف و سستی میتواند منجر به دروغ و کاستی در شخصیت او شود.
ز دانش چوجان تو را مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست
هوش مصنوعی: اگر دانشی برای تو وجود ندارد، بهتر است که زبانت را بند بیاوری؛ چون سکوت از هر زینتی زیباتر است.
چو بردانش خویش مهرآوری
خرد را ز تو بگسلد داوری
هوش مصنوعی: وقتی که عقل و دانش تو را به خود مشغول کند، قضا و قدر از تو جدا خواهد شد.
توانگر بود هر کرا آز نیست
خنک بنده کش آز انباز نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که آز و طمع ندارد، در واقع ثروتمند است. خوشا به حال بندهای که در کنار خود کسی را ندارد که او را به آز کردن وسوسه کند.
مدارا خرد را برادر بود
خرد بر سر جان چو افسر بود
هوش مصنوعی: مدارا و نرمش دوستانه با خرد و دانش است، چرا که خرد همانند تاجی بر سر جان انسان قرار دارد و باید با آن با احترام و احتیاط رفتار کرد.
چو دانا تو را دشمن جان بود
به از دوست مردی که نادان بود
هوش مصنوعی: اگر در کنار تو فردی دانا باشد که برایت مضر است، بهتر است که مردی نادان را به عنوان دوست داشته باشی.
توانگر شد آنکس که خشنود گشت
بدو آز و تیمار او سود گشت
هوش مصنوعی: کسی که به رضایت و خشنودی دل خود دست یابد، به ثروت و خوشحالی واقعی خواهد رسید. در حالی که آز و رنج او به نفعش تمام میشود.
بآموختن گر فروتر شوی
سخن را ز دانندگان بشنوی
هوش مصنوعی: اگر با یادگیری و آموزش خود را پایینتر بیاوری، میتوانی از سخنان دانایان بهرهمند شوی.
به گفتار گرخیره شد رای مرد
نگردد کسی خیره همتای مرد
هوش مصنوعی: هرگاه مردی در گفتار خود دقیق و متفکر باشد، هیچکس نمیتواند در مقابل او به طور بیفکر و بدون هدف عمل کند.
هران کس که دانش فرامش کند
زبان را به گفتار خامش کند
هوش مصنوعی: هر کسی که علم و دانش را فراموش کند، در سخنانش از عقل و درایت بیبهره خواهد شد.
چوداری بدست اندرون خواسته
زر و سیم و اسبان آراسته
هوش مصنوعی: وقتی تو در دستانت خواستههایی از قبیل طلا، نقره و اسبهای شیک و زیبا داری، بدان که در دل خود آرزوها و خواستههای بیشتری داری.
هزینه چنان کن که بایدت کرد
نشاید گشاد و نباید فشرد
هوش مصنوعی: هزینههات رو طوری تنظیم کن که لازم است، نه بیشتر از حد لازم خرج کن و نه به سختی.
خردمند کز دشمنان دور گشت
تن دشمن او را چو مزدور گشت
هوش مصنوعی: عاقل و دانا که از دشمنان دور میشود، بدن دشمنش به مانند یک مزدور در میآید.
چو داد تن خویشتن داد مرد
چنان دان که پیروز شد در نبرد
هوش مصنوعی: وقتی انسانی جان و وجود خود را در میدان جنگ به خطر میاندازد، بدان که او در واقع برنده و پیروز میدان است.
مگو آن سخن کاندرو سود نیست
کزان آتشت بهره جز دود نیست
هوش مصنوعی: نگو آن حرفی را که فایدهای ندارد، زیرا از آن آتش فقط دودی به دست میآید و هیچ سودی نخواهد داشت.
میندیش ازان کان نشاید بدن
نداند کس آهن به آب آژدن
هوش مصنوعی: به آنچه که برای دیگران مناسب نیست، فکر نکن و دل خود را به آن آرامش نده. هیچکس نمیتواند به خوبی، حقیقت عشق را درک کند.
فروتن بود شه که دانا بود
به دانش بزرگ و توانا بود
هوش مصنوعی: پادشاهی که عالم و قدرتمند بود، در عین حال فردی humble و فروتن نیز به حساب میآمد.
هر آنکس که او کردهٔ کردگار
بداند گذشت از بد روزگار
هوش مصنوعی: هر کسی که عملش با خواست خداوند همخوانی داشته باشد، میداند که باید از روزهای سخت و بد گذشته عبور کند.
پرستیدن داور افزون کند
ز دل کاوش دیو بیرون کند
هوش مصنوعی: اگر به پرستش و احترام به داور بپردازی، دل تو را پر از محبت میکند و قادر است که نفرت و پلیدیها را از وجودت بیرون کند.
بپرهیزد از هرچ ناکردنیست
نیازارد آن را که نازردنیست
هوش مصنوعی: از هر چیزی که انجامش ناپسند است دوری کن، زیرا کسی که به تو آسیب نمیزند، نباید آسیب ببیند.
به یزدان گراییم فرجام کار
که روزی ده اویست و پروردگار
هوش مصنوعی: به خداوند روی میآوریم زیرا که او روزیدهنده و پروردگار ماست.
ازان خوب گفتار بوزرجمهر
حکیمان همه تازه کردند چهر
هوش مصنوعی: بوزرجمهر، شخصیت خوبگفتار، سخنانش را حکیمان بازگو کرده و همه آنها را تازگی بخشیدهاند.
یکی انجمن ماند اندر شگفت
که مرد جوان آن بزرگی گرفت
هوش مصنوعی: یک گروه در حیرت ماندند که چگونه این جوان بزرگ و والایی را به دست آورد.
جهاندار کسری درو خیره ماند
سرافراز روزی دهان را بخواند
هوش مصنوعی: کسری، پادشاه بزرگ، در زیبایی و عظمت دنیا شگفت زده شد و روزی تصمیم گرفت به مهمانی دعوت کند.
بفرمود تا نام او سر کنند
بدانگه که آغاز دفتر کنند
هوش مصنوعی: فرموده شد که نام او را در آغاز دفتر بنویسند.
میان مهان بخت بوزرجمهر
چو خورشید تابنده شد بر سپهر
هوش مصنوعی: در میان بزرگان، بوزرجمهر مانند خورشید در آسمان میدرخشد و درخشش او بسیار روشن و قابل توجه است.
ز پیش شهنشاه برخاستند
برو آفرینی نو آراستند
هوش مصنوعی: از پیش شاه، افرادی برخواستند و برای او جشن و سروری تازهای برپا کردند.
بپرسش گرفتند زو آنچ گفت
که مغز ودلش باخرد بود جفت
هوش مصنوعی: از او پرسش کردند، و او چیزی گفت که نشان میدهد عقل و دلش با هم هماهنگ و متناسب هستند.
زبان تیز بگشاد مرد جوان
که پاکیزه دل بود و روشنروان
هوش مصنوعی: مرد جوان با زبانی تند و تیز سخن را آغاز کرد و او انسانی پاکدل و نورانی بود.
چنین گفت کز خسرو دادگر
نپیچید باید به اندیشه سر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی از خسرو (پادشاه) عادل و خردمند مثال میزند و بیان میکند که فریب نباید بخورد و باید با تفکر و احتیاط پیش برود.
کجا چون شبانست ما گوسفند
و گر ما زمین او سپهر بلند
هوش مصنوعی: کجایند مانند شبان که ما گوسفند هستیم و اگر زمین ما به آسمان بلند باشد؟
نشاید گذشتن ز پیمان اوی
نه پیچیدن از رای و فرمان اوی
هوش مصنوعی: نباید از عهد و پیمان او گذشت و نبایستی از نظر و فرمان او سرپیچی کرد.
بشادیش باید که باشیم شاد
چو داد زمانه بخواهیم داد
هوش مصنوعی: باید خوشحال باشیم و شاد زندگی کنیم؛ زیرا اگر از زمانه خواستهای داشته باشیم، آنچه را که میخواهیم به ما میدهد.
هنرهاش گسترده اندرجهان
همه راز او داشتن درنهان
هوش مصنوعی: هنرهای او در سراسر جهان پهناور است و تمامی اسرار او در دلش نهفته است.
مشو با گرامیش کردن دلیر
کزآتش بترسد دل نره شیر
هوش مصنوعی: به کسی که در موقعیت دشواری قرار دارد، دلگرمی ندهید؛ زیرا ممکن است از خطرات بترسد و شجاعتش را از دست بدهد.
اگر کوه فرمانش دارد سبک
دلش خیره خوانیم و مغزش تنک
هوش مصنوعی: اگر کوه تحت فرمان او است، پس او دل سبک و راحتی دارد و فکرش هم ضعیف و کمعمق است.
همه بد ز شاهست و نیکی زشاه
کزو بند و چاهست و هم تاج و گاه
هوش مصنوعی: هرچه بدی وجود دارد، از سوی پادشاه است و هر خوبی نیز از او سرچشمه میگیرد. اوست که در ocasiones مختلف، مأموریت و مقام را در اختیار دارد.
سرتاجور فر یزدان بود
خردمند ازو شاد وخندان بود
هوش مصنوعی: سر تاج و جلال یزدان، برای عاقل و دانا، مایهی شادی و خوشحالی است.
ازآهرمنست آن کزو شاد نیست
دل و مغزش از دانش آباد نیست
هوش مصنوعی: آنچه که دل از آن شاد نیست و بر اثر آن مغز به دانش و آگاهی نرسیده، از شیطان و نیروهای شر ناشی میشود.
شنیدند گفتار مرد جوان
فروبست فرتوت را زو زبان
هوش مصنوعی: مرد جوان سخنان خود را گفت و پیرمردی که خسته و ناتوان بود، نتوانست به صحبتهای او پاسخ دهد.
پراگنده گشتند زان انجمن
پر از آفرین روز و شبشان دهن
هوش مصنوعی: از آن جمعیت پر از تحسین، مردم به دور افتادند و روز و شبشان پر از شادی و ستایش شد.
دگر هفته روشن دل شهریار
همیبود داننده را خواستار
هوش مصنوعی: شهریار روشن دل در هر هفته همچنان با دانایی در پی کسب اطلاعات و آگاهی است.
دل از کار گیتی به یکسو کشید
کجا خواست گفتار دانا شنید
هوش مصنوعی: دل از مشغلههای دنیایی جدا کرد و به جایی رفت که سخنان حکیمانه را بشنود.
کسی کو سرافراز درگاه بود
به دانندگی درخور شاه بود
هوش مصنوعی: افرادی که در درگاه شاه محبوب و محترم هستند، معمولاً به خاطر دانایی و دانش خود مورد احترام قرار میگیرند.
برفتند گویندگان سخن
جوان و جهاندیده مرد کهن
هوش مصنوعی: بسیاری از سخنرانان جوان و با تجربه از دنیا رفتند.
سرافراز بوزرجمهرجوان
بشد باحکیمان روشنروان
هوش مصنوعی: جوانی شاداب و سرزنده با حکیمان خردمند و روشنیفکر به عزت و افتخار رسید.
حکیمان داننده و هوشمند
رسیدند نزدیک تخت بلند
هوش مصنوعی: عالمها و اندیشمندان با دانش و هوش خود به نزدیک تخت سلطنتی رفتند.
نهادند رخ سوی بوزرجمهر
که کسری همی زو برافروخت چهر
هوش مصنوعی: به سوی بوزرجمهر روی کردند، زیرا که کسری از او چهرهای درخشان و نورانی داشت.
ازیشان یکی بود فرزانهتر
بپرسید ازو از قضا و قدر
هوش مصنوعی: یکی از آنها که فردی دانا بود، از او درباره سرنوشت و تقدیر پرسید.
که انجام و فرجام چونین سخن
چه گونهاست و این برچه آید ببن
هوش مصنوعی: این گفته به نوعی به بررسی و آیندهنگری در مورد مسائل و صحبتهایی که شده، اشاره دارد. در واقع، شخص سوال میکند که نتایج و عواقب این نوع گفتگوها چه خواهد بود و چگونه پیش خواهد رفت.
چنین داد پاسخ که جوینده مرد
دوان وشب و روز با کار کرد
هوش مصنوعی: پاسخ این است که انسان جویای علم و دانش باید با جدیت و تلاش بیوقفه در طول روز و شب به دنبال هدفها و کارهایش باشد.
بود راه روزی برو تارو تنگ
بجوی اندرون آب او با درنگ
هوش مصنوعی: یک روزی مسیری وجود دارد که باید با دقت و حوصله در عمق آن، آب را جستجو کنی.
یکی بی هنر خفته بر تخت بخت
همی گل فشاند برو بر درخت
هوش مصنوعی: شخصی که هیچ هنری ندارد، بر تخت بخت نشسته و از سر خوشحالی درختان را با گلها زینت میدهد.
چنینست رسم قضا و قدر
ز بخشش نیابی به کوشش گذر
هوش مصنوعی: سرنوشت و قضا و قدر به گونهای است که با تلاش و کوشش به موفقیت نمیرسی، مگر وقتی که برکت و بخشش در کار باشد.
جهاندار دانا و پروردگار
چنین آفرید اختر روزگار
هوش مصنوعی: جهاندار با حکمت و خالق بزرگ، اینگونه ستاره روزگار را آفریده است.
دگرگفت کان چیز کافزون ترست
کدامست و بیشی که را در خورست
هوش مصنوعی: سوال این است که چه چیزی بیشتر و فراوانتر از همه چیزها وجود دارد و چه چیزی بر دیگری برتری دارد و در واقع چه چیزی صحیح و مناسب است.
چنین گفت کان کس که داننده تر
به نیکی کرا دانش آید ببر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که از دیگران آگاهتر و با دانشتر است، میداند که باید به نیکی و خوبی رفتار کند. در واقع، علم و آگاهی به آدمی یاد میدهد که چگونه به سرنوشت خوب و رفتار درست دست یابد.
دگرگفت کز ما چه نیکوترست
ز گیتی کرانیکویی درخورست
هوش مصنوعی: او گفت که از ما چه چیز بهتر است، به جز اینکه جهان در هر گوشهاش چیزی مناسب دارد.
چنین داد پاسخ که آهستگی
کریمی وخوبی وشایستگی
هوش مصنوعی: او با نرمی و آرامش پاسخ داد که ویژگیهای خوب و شایستهای دارد.
فزونتر بکردن سرخویش پست
ببخشد نه از بهر پاداش دست
هوش مصنوعی: آن کس که خود را پایینتر میآورد و فروتنی میکند، این کار را نه به خاطر دریافت پاداش و مزدی انجام میدهد.
بکوشد بجوید بگرد جهان
خرامد به هنگام با همرهان
هوش مصنوعی: کوشش کن و در تمام دنیا جستجو کن، و در کنار دوستانت با آرامش و درستی حرکت کن.
دگر گفت کاندر خردمند مرد
هنرچیست هنگام ننگ و نبرد
هوش مصنوعی: بزرگوار دیگری گفت که در انسانهای باهوش و خردمند، هنر و قابلیت واقعی در لحظات سخت و در مواقع ننگ و جنگ نمایان میشود.
چنین گفت کان کس که آهوی خویش
ببیند بگرداند آیین وکیش
هوش مصنوعی: هر کس که عاشقانه به جستوجوی معشوق خود برود، ممکن است برای او تغییرات زیادی در رفتار و زندگیاش ایجاد کند.
بپرسید دیگر که در زیستن
چه سازی که کمتر بود رنج تن
هوش مصنوعی: از کسی پرسیدند که در زندگی چه باید کرد تا رنجهای جسمانی کمتر شود.
چنین داد پاسخ که گر با خرد
دلش بردبارست رامش برد
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که اگر دلش با خرد باشد، آرامش و تسلط خواهد داشت.
بداد وستد در کند راستی
ببندد در کژی و کاستی
هوش مصنوعی: عدالت و راستی در زندگی باعث میشود که نادرستی و کمبودها کنار گذاشته شوند.
ببخشد گنه چون شود کامکار
نباشد سرش تیز و نا بردبار
هوش مصنوعی: وقتی کسی موفق و شادکامی باشد، در بخشش گناه دیگران خیلی نرم و لطیف برخورد میکند. اما اگر کسی در زندگیاش موفق نباشد و صبور نباشد، نمیتواند به راحتی دیگران را ببخشد.
بپرسید دیگر که از انجمن
نگهبان کدامست برخویشتن
هوش مصنوعی: بپرسید دیگر که کدام یک از نگهبانان جمع، خود را مراقبت میکند.
چنین گفت کان کو پس آرزوی
نرفت از کریمی وز نیک خوی
هوش مصنوعی: آنچه او گفت این است که وقتی آرزوها از طرف فردی با صفات نیک و بزرگوار به سمت انسان میآید، به تحقق میپیوندد و برآورده میشود.
دگر کو بسستی نشد پیش کار
چو دید او فزونی بدروزگار
هوش مصنوعی: دیگر آنقدر در کار سستی نکرد، چون دید که در زمانه، مشکلات و سختیها افزایش یافته است.
دگرگفت کزبخشش نیکخوی
کدامست نیکوتر از هر دو سوی
هوش مصنوعی: آیا میدانی که نیکی و بزرگواری از کدام یک بهتر است و از دو جنبه کدامیک برتری دارد؟
کجا در دو گیتیش بارآورد
بسالی دو بارش بهارآورد
هوش مصنوعی: کجا در دو گیت خود، نشانه از باران و بهار را نشان داد؟
چنین گفت کان کس که با خواسته
ببخشش کند جانش آراسته
هوش مصنوعی: کسی که با خواستهاش جانش را به دیگران میبخشد، نشان از بزرگواری و ارزشمندی اوست.
وگر بر ستاننده آرد سپاس
ز بخشنده بازارگانی شناس
هوش مصنوعی: اگر کسی که چیزی را میگیرد، قدردانی کند، او باید بداند که این نعمت از یک بخشنده واقعی است.
دگر گفت کز مرد پیرایه چیست
وزان نیکوییها گرانمایه چیست
هوش مصنوعی: سپس پرسید که زیباییهای ظاهری و تزیینات از چه چیزی ناشی میشوند و ارزش واقعی نیکیها در چیست؟
چنین داد پاسخ که بخشنده مرد
کجا نیکویی با سزاوار کرد
هوش مصنوعی: او در پاسخ گفت: بخشنده واقعی هیچگاه به کسی که شایسته نیست، نیکی نمیکند.
ببالد به کردار سرو بلند
چو بالید هرگز نباشد نژند
هوش مصنوعی: به مانند سرو بلند، با شخصیت و ویژگیهای خوب خود بلند مرتبه شو، زیرا هرگز نباید با نگرانی و غمگینی همراه باشی.
وگر ناسزا را بسایی به مشک
نبوید نروید گل از خار خشک
هوش مصنوعی: اگر به بدگوییها توجه کنی، مانند این است که عطر مشک را با ناسزا درآمیختهای، زیرا گل از خار خشک نمیروید. در واقع، در زندگی یا روابط انسانی، از چیزهای زشت و بیاحترامی چیزی خوب و زیبا به وجود نخواهد آمد.
سخن پرسی از گنگ گر مرد کر
به بار آید ورای ناید ببر
هوش مصنوعی: اگر از کسی که توانایی شنیدن ندارد سوال کنی، حتی اگر به پاسخ برسد، هیچ فایدهای ندارد.
یکی گفت کاندر سرای سپنج
نباشد خردمند بیدرد و رنج
هوش مصنوعی: یکی گفت که در خانهی مشکلات و دردها، هیچ انسانی وجود ندارد که عاقل باشد و بدون رنج و غم زندگی کند.
چه سازیم تا نام نیک آوریم
درآغاز فرجام نیک آوریم
هوش مصنوعی: چگونه رفتار کنیم تا در ابتدا و انتها نام نیک و شرافت خود را حفظ کنیم؟
بدو گفت شو دور باش از گناه
جهان را همه چون تن خویش خواه
هوش مصنوعی: به او گفت: برای خودت دوری از گناهان را انتخاب کن، زیرا همه انسانها باید مانند بدن خودشان به دنیای پاک و دور از گناه توجه داشته باشند.
هران چیزکانت نیاید پسند
تن دوست و دشمن دران برمبند
هوش مصنوعی: هر چیزی که مورد پسند خودت نیست، نه برای دوستان و نه برای دشمنان، آن را کنار بگذار.
دگرگفت کوشش ز اندازه بیش
چه گویی کزین دوکدامست پیش
هوش مصنوعی: به دنبال تلاش و کوشش بیش از حد نیستی، زیرا هر دو نتیجه، چه زیاد و چه کم، از یک نقطه آغاز میشوند.
چنین داد پاسخ که اندر خرد
جز اندیشه چیزی نه اندر خورد
هوش مصنوعی: او چنین جواب داد که در عقل و خرد، جز اندیشه و تفکر چیزی نیست و در واقع در درون انسان، تنها تفکرات وجود دارد.
بکوشی چو در پیش کار آیدت
چوخواهی که رنجی به بار آیدت
هوش مصنوعی: اگر تلاش کنی و در پی کارهایی که بر عهدهات هست، به خوبی عمل کنی، میتوانی از رنج و زحمت جلوگیری کنی.
سزای ستایش دگر گفت کیست
اگر برنکوهیده باید گریست
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند بگوید اگر کسی باید ستایش شود، پس کسانی که به خوبیها اشاره نمیکنند، سزاوار اندوهاند.
چنین گفت کان کو به یزدان پاک
فزون دارد امید و هم بیم و باک
هوش مصنوعی: کسی که به خداوند پاک امید بیشتری دارد و در عین حال از او ترس و نگرانی دارد، چنین میگوید:
دگر گفت کای مرد روشنخرد
ز گردون چه بر سر همیبگذرد
هوش مصنوعی: دیگری گفت: ای مرد دانا و با خرد، از دنیای بالا چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است؟
کدامست خوشتر مرا روزگار
ازین برشده چرخ ناپایدار
هوش مصنوعی: کدام یک از روزها برای من بهتر و دلپذیرتر از این ایام ناپایدار است که تقدیر برایم رقم زده است؟
سخن گوی پاسخ چنین داد باز
که هرکس که گشت ایمن و بینیاز
هوش مصنوعی: گفتن پاسخ این گونه بود که هر کس احساس امنیت و بینیازی کند، در واقع به هدف خود رسیده است.
به خوبی زمانه ورا داد داد
سزد گر نگیری جز از داد یاد
هوش مصنوعی: اگرچه زمانه به خوبی او را مورد قضاوت قرار داده است، شایسته است که فقط از حق و انصاف درس بگیریم و نه چیز دیگری.
بپرسید دیگر که دانش کدام
به گیتی که باشیم زو شادکام
هوش مصنوعی: سوال کردند که کدام دانش در دنیا وجود دارد که ما با برخورداری از آن خوشحال باشیم؟
چنین گفت کان کو بود بردبار
به نزدیک اومرد بیشرم خوار
هوش مصنوعی: کسی که صبر و بردباری دارد، نزد او انسان بیشرم و ریاکار بیارزش و بیاهمیت است.
دگر گفت کان کو نجوید گزند
ز خوها کدامش بود سودمند
هوش مصنوعی: کسی که از مشکلات و آسیبها فرار میکند، به کدام سودی خواهد رسید؟
بگفت آنک مغزش نجوشد زخشم
بخوابد بخشم از گنهکار چشم
هوش مصنوعی: گفت آنکه مغزش تحت تاثیر درد و زخم من قرار نگیرد، در خواب خواهد رفت و از من که گناهکار هستم، دور خواهد شد.
دگر گفت کان چیست ای هوشمند
که آید خردمند را آن پسند
هوش مصنوعی: سپس پرسید که ای فرد دانا، آن چیست که دل خردمند را به آن خوش میآید؟
چنین گفت کان کو بود پر خرد
ندارد غم آن کزو بگذرد
هوش مصنوعی: این جمله میگوید کسی که دارای خرد و دانایی است، نگران آینده و مشکلات نمیشود، زیرا میداند که همه چیز گذرا است و از سختیها عبور خواهد کرد.
وگر ارجمندی سپارد به خاک
نبندد دل اندر غم و درد پاک
هوش مصنوعی: اگر ارزش و مقام انسان به خاک سپرده شود، دل او در غم و درد خالص نخواهد ماند.
دگر کو ز نادیدنیها امید
چنان بگسلد دل چو از باد بید
هوش مصنوعی: کوچکترین امیدها از چیزهایی که نمیبینیم، میتواند دل را به شدت آسیبپذیر کند، همانطور که بید در برابر باد به راحتی میلرزد و از هم میپاشد.
دگر گفت بد چیست بر پادشای
کزو تیره گردد دل پارسای
هوش مصنوعی: سپس پرسیدند، بد چیست که باعث میشود دل پارسا در برابر پادشاهی که از او ناخرسند است، تیره و غمگین شود؟
چنین داد پاسخ که بر شهریار
خردمند گوید که آهو چهار
هوش مصنوعی: او به شکلی پاسخ داد که فردی با دانایی و خرد، به پادشاه میگوید که چه اتفاقی در حال وقوع است.
یکی آنک ترسد ز دشمن به جنگ
و دیگر که دارد دل از بخش تنگ
هوش مصنوعی: شخصی که از دشمن در میدان جنگ میترسد و فرد دیگری که دلش از نداشتن بخشش و کمخوشی میتپد.
دگر آنک رای خردمند مرد
به یک سو نهد روز ننگ و نبرد
هوش مصنوعی: انسان عاقل و دانا در چنین شرایطی تصمیم میگیرد که به دور از جنگ و ننگ، راهی دیگر را انتخاب کند و در یک سمت قرار گیرد.
چهارم که باشد سرش پرشتاب
نجوید به کار اندر آرام و خواب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی در موقعیتی قرار بگیرد که هیجان و شتاب زیادی دارد، نمیتواند در کارهایش آرامش و خواب مناسب را تجربه کند. به عبارتی، در لحظات پرفشار و هیجانی، نمیتوان به خوبی و با تمرکز کار کرد.
بپرسید دیگر که بی عیب کیست
نکوهیدن آزادگان را بچیست
هوش مصنوعی: از دیگران بپرسید که آیا کسی وجود دارد که بینقص باشد؟ ناپسندیدن آزادگان به چه کسی برمیگردد؟
چنین گفت کین را ببخشیم راست
که جان وخرد درسخن پادشاست
هوش مصنوعی: او چنین گفت که ما این را به درستی ببخشیم، زیرا جان و خرد در کلام پادشاه است.
گرانمایگان را فسون و دروغ
به کژی و بیداد جستن فروغ
هوش مصنوعی: افراد باهوش و صاحبنظر، به دنبال فریب و نیرنگ نیستند و به دور از ظلم و ناحق زندگی میکنند.
میانه بو د مرد کنداوری
نکوهشگر و سر پر از داوری
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در میان یک مرد نیکو کنترل کننده و دلسوز، که همواره درباره کارهای دیگران قضاوت و انتقاد میکند، یک تضاد دیده میشود. او به ظاهر قضاوت میکند اما در دلش رحمت و محبت وجود دارد.
منش پستی وکام برپادشا
به بیهوده خستن دل پارسا
هوش مصنوعی: رفتار پست و بیفایدهای که باعث آزار دلهای پاک و درستکار میشود، بر گردن پادشاه است.
زبان راندن و دیده بیآب شرم
گزیدن خروش اندر آواز نرم
هوش مصنوعی: وقتی که کسی با زبانش چیزی میگوید و به دلیل شرم، چشمش را نمیتواند به کسی بدوزد، این نشان میدهد که در دلش احساساتی عمیق دارد و با صدای آرامش، درد و هیجان خود را بیان میکند.
خردمند مردم که دارد روا
خرد دور کردن ز بهر هوا
هوش مصنوعی: آدمهای عاقل و دانا، هیچگاه اجازه نمیدهند که خواستهها و تمایلات بیمورد آنها بر عقل و خردشان غلبه کند.
بپرسید دیگر یکی هوشمند
که اندرجهان چیست آن بیگزند
هوش مصنوعی: از یک انسان دانا بپرسید که در این دنیا چه چیزی وجود دارد که آسیب نبیند.
چنین داد پاسخ او کز نخست
درپاک یزدان بدانست وجست
هوش مصنوعی: او چنین پاسخ داد که از همان ابتدا، به خوبی و به درستی از یزدان پاک آگاه بوده و در جستجوی حقیقت بوده است.
کزویت سپاس و بدویت پناه
خداوند روز و شب و هور و ماه
هوش مصنوعی: از خوبیهایت سپاسگزاری میکنم و به بدیهایت پناه میبرم. خداوند را در روز و شب و در جمع آفتاب و ماه میطلبم.
دل خویش راآشکار و نهان
سپردن به فرمان شاه جهان
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق و خواستههای شاه جهانی که در دل دارم، سپردن و به او اعتماد کردن.
تن خویشتن پروریدن به ناز
برو سخت بستن در رنج وآز
هوش مصنوعی: خود را با ناز و محبت پرورش دادن، کار سادهای نیست و برای رسیدن به این هدف باید سختیها و رنجها را تحمل کرد.
نگه داشتن مردم خویش را
گسستن تن از رنج درویش را
هوش مصنوعی: حفظ و حمایت از مردم خود و جدا شدن از درد و زحمت آدمهای نیازمند.
سپردن به فرهنگ فرزند خرد
که گیتی بنادان نشاید سپرد
هوش مصنوعی: به فرزندی که هنوز خرد دارد، فرهنگ و معرفت را بسپارید؛ زیرا دنیا را نمیتوان به دست نادانان سپرد.
چوفرمان پذیرنده باشد پسر
نوازنده باید که باشد پدر
هوش مصنوعی: اگر پسر بخواهد فرمانپذیر باشد، باید از پدرش نوازندگی را بیاموزد.
بپرسید دیگر که فرزند راست
به نزد پدر جایگاهش کجاست
هوش مصنوعی: سوال شد که جایگاه فرزند در نزد پدر کجاست.
چنین داد پاسخ که نزد پدر
گرامی چوجانست فرخ پسر
هوش مصنوعی: او چنین پاسخ داد که نزد پدر عزیز، فرخ پسر کیست؟
پس ازمرگ نامش بماند به جای
ازیرا پسرخواندش رهنمای
هوش مصنوعی: پس از مرگ او، نامش برای همیشه باقی خواهد ماند، زیرا پسر او به جای او بهعنوان راهنما خواهد بود.
بپرسید دیگر که ازخواسته
که دانی که دارد دل آراسته
هوش مصنوعی: از کسی دیگر بپرسید که آیا میداند چه کسی دلش را با عشق و زیبایی آراسته است.
چنین داد پاسخ که مردم به چیز
گرامیست وز چیز خوارست نیز
هوش مصنوعی: این پاسخ نشان میدهد که انسانها به چیزهایی که باارزش و با اهمیت هستند، اهمیت میدهند و در عوض، به چیزهایی که بیارزش و کماهمیتاند، توجهی نمیکنند.
نخست آنکه یابی بدو آرزوی
ز هستیش پیدا کنی نیکخوی
هوش مصنوعی: اولین قدم این است که برای رسیدن به آرزوی خود، باید از وجود او بهرهمند شوی و فضائل نیک او را پیدا کنی.
وگر چون بباید نیاری به کار
همان سنگ وهم گوهر شاهوار
هوش مصنوعی: اگر همچنان به کار نیاید، همانند سنگ و جواهر بیارزش خواهد بود.
دگر گفت با تاج و نام بلند
کرا خوانی از خسروان سودمند
هوش مصنوعی: یکی دیگر گفت: با تاج و نام بلند، به چه کسی از پادشاهان توانگر باید اشاره کنی؟
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزکار
هوش مصنوعی: این پاسخ به این صورت است که مرد پرهیزکار از آن پادشاه به خاطر امنیت و آرامش خود، اینگونه جواب میدهد.
وز آواز او بدهراسان بود
زمین زیر تختش تن آسان بود
هوش مصنوعی: از آواز او زمین به شدت لرزان بود و زیر تختش، همه چیز راحت و آسوده بود.
دگر گفت مردم توانگر بچیست
به گیتی پر از رنج و درویش کیست
هوش مصنوعی: سپس گفت که ثروتمند واقعی کیست در این دنیا پر از زحمت و سختی، و فقیر کیست؟
چنین گفت آنکس که هستش بسند
ببخش خداوند چرخ بلند
هوش مصنوعی: آن شخصی که چنین سخنانی را میگوید، به خداوند بزرگ و قوی اشاره دارد و از او میخواهد که ببخشد و رحمت کند.
کسی را کجا بخت انباز نیست
بدی در جهان بتر از آز نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی را در زندگی یاری و همدمی نباشد، بدتر از حسرت و آرزوهای نادیده در دنیا وجود ندارد.
ازو نامداران فروماندند
همه همزبان آفرین خواندند
هوش مصنوعی: همه شخصیتهای بزرگ از او عقب ماندند و همگی زبان به ستایش او گشودند.
چو یک هفته بگذشت هشتم پگاه
نشست از بر تخت پیروز شاه
هوش مصنوعی: پس از گذشت یک هفته، در روز هشتم، شاه پیروز بر تخت خود نشست.
بخواند آنکسی راکه دانا بدند
به گفتار ودانش توانا بدند
هوش مصنوعی: آن کسی را بخوان که بر دانایی و دانش مسلط است و میتواند به خوبی سخن بگوید.
بگفتند هرگونهای هرکسی
همانا پسندش نیامد بسی
هوش مصنوعی: هر کسی نظر و سلیقه خاص خود را دارد و بسیاری از چیزها برای او قابل قبول نیست.
چنین گفت کسری به بوزرجمهر
که از چادر شرم بگشای چهر
هوش مصنوعی: کسری به بوزرجمهر گفت که از حجاب خود بیرون بیا و چهرهات را نشان بده.
سخن گوی دانا زبان برگشاد
ز هرگونه دانش همیکرد یاد
هوش مصنوعی: سخن گفتن فردی آگاه و پر دانش آغاز شد و او از هر نوع علمی یاد میکند و صحبت میکند.
نخست آفرین کرد بر شهریار
که پیروز بادا سر تاجدار
هوش مصنوعی: ابتدا به فرمانروا تحمید و ستایش میگوید و آرزو میکند که همواره پیروز و موفق باشد و بر فراز سرش تاجی از پیروزی داشته باشد.
دگر گفت مردم نگردد بلند
مگر سر بپیچد ز راه گزند
هوش مصنوعی: دیگران گفتند که هیچ انسانی نمیتواند به مقام بلندی دست یابد، مگر آنکه از راههای خطرناک و دشوار عبور کند و سرش را از مسیر صدمه و آسیب دور نگه دارد.
چو باید که دانش بیفزایدت
سخن یافتن را خرد بایدت
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دانشت را افزایش دهی، باید در گفتار و سخن گفتن، هوشمندی و خرد داشته باشی.
در نام جستن دلیری بود
زمانه ز بد دل به سیری بود
هوش مصنوعی: وقتی به دنبال نام و شهرت هستیم، در واقع در جستجوی شجاعت و قدرت هستیم و در این مسیر، زمانه به ما این احساس را میدهد که از دلهای ناامید و بدبین دور میشویم.
وگر تخت جویی هنر بایدت
چوسبزی بود شاخ و بر بایدت
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بر تخت و مقام هنر بنشینی، باید مانند سبزیهایی بود که شاخه و برگ دارند و رشد میکنند.
چوپرسند پرسندگان از هنر
نشاید که پاسخ دهیم ازگهر
هوش مصنوعی: پرسندگان درباره هنر از ما سوال میکنند، اما شایسته نیست که ما از اصل و ریشه آن پاسخ دهیم.
گهر بیهنر ناپسندست وخوار
برین داستان زد یکی هوشیار
هوش مصنوعی: جواهر بیفایده و بیهنر ناپسند است و در این زمینه، فردی هوشیار و دانا به این نکته اشاره کرده است.
که گر گل نبوید به رنگش مجوی
کز آتش بروید مگر آب جوی
هوش مصنوعی: اگر گلی معطر نباشد، به رنگ آن توجه نکنید، زیرا بوی خوش از آتش به وجود نمیآید مگر اینکه آبی در کار باشد.
توانگر به بخشش بود شهریار
به گنج نهفته نهای پایدار
هوش مصنوعی: ثروتمند کسی است که با بخشش و generosity خود شناخته میشود، و نه کسی که فقط ثروت زیادی دارد. قدرت و حکمرانی واقعی در بخشش و کمک به دیگران است، نه در انباشتن ثروت و نگهداری آن.
به گفتار خوب ار هنر خواستی
به کردار پیدا کند راستی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال هنر و خوبی در گفتار هستی، باید راستگویی را در اعمال خود نشان دهی.
فروتر بود هرک دارد خرد
سپهرش همی درخرد پرورد
هوش مصنوعی: هر کسی که عقل و فهمش کمتر است، ستارهاش نیز در آسمان کمتر میدرخشد و پرورش یافته در عقل خود است.
چنین هم بود مردم شاد دل
ز کژیش خون گردد آزاد دل
هوش مصنوعی: مردم خوشحال و شاد دل، از مشکلات و سختیها رها میشوند و دلهایشان به آرامش و آزادی میرسد.
خرد درجهان چون درخت وفاست
وزو بار جستن دل پادشاست
هوش مصنوعی: عقل و خرد در دنیا مانند درختی است که وفاداری و پایداری دارد و از آن میتوان ثمراتی برداشت که ارزشمند و مورد توجه است.
چوخرسند باشی تن آسان شوی
چو آز آوری زو هراسان شوی
هوش مصنوعی: وقتی خوشحال و راضی باشی، راحتطلبی به سراغت میآید، اما اگر آزمایش و چالشی پیش بیاید، دچار ترس و نگرانی خواهی شد.
مکن نیک مردی به جای کسی
که پاداش نیکی نیابی بسی
هوش مصنوعی: اگر در جایی که ممکن است پاداش خوبی نگیری، کار نیک را از کسی دیگر انتظار نداشته باش.
گشاده دلانرا بود بخت یار
انوشه کسی کو بود بردبار
هوش مصنوعی: دلهای گشاده و مهربان، همیشه از بخت خوب بهرهمند هستند. این خوشبختی نصیب کسانی میشود که بردبار و صابر هستند.
هران کس که جوید همی برتری
هنرها بباید بدین داوری
هوش مصنوعی: هرکس که به دنبال برتری و بهترین شدن در هنرها باشد، باید به این قضاوت و سنجش توجه کند.
یکی رای وفرهنگ باید نخست
دوم آزمایش بباید درست
هوش مصنوعی: برای اینکه چیزی را بپذیریم یا درباره آن تصمیم بگیریم، ابتدا باید آن را به خوبی بررسی و آزمایش کنیم.
سیوم یار باید بهنگام کار
ز نیک وز بد برگرفتن شمار
هوش مصنوعی: یار خوب را باید در زمان کار بشناسیم، زیرا در این لحظات است که ویژگیهای نیک و بد او آشکار میشود.
چهارم که مانی بجا کام را
ببینی ز آغاز فرجام را
هوش مصنوعی: وقتی چهارم را ببینی، باید از ابتدا تا انتها را در نظر بگیری.
به پنجم اگر زورمندی بود
به تن کوشش آری بلندی بود
هوش مصنوعی: اگر تلاش و کوشش خود را به کار گیری، به موفقیت و برجستگی خواهی رسید.
وزین هر دری جفت گردد سخن
هنرخیره بیآزمایش مکن
هوش مصنوعی: هر جا که حرفی زده میشود، سخن هنری را بدون آزمایش نزن.
ازان پس چو یارت بود نیکساز
بروبر به هنگامت آید نیاز
هوش مصنوعی: پس از آنکه یارت در کنارت است، هنگامی که به او نیاز داشته باشی، به یادت میآید و به سمت تو میآید.
چو کوشش نباشد تن زورمند
نیارد سر آرزوها ببند
هوش مصنوعی: اگر تلاش و کوشش نباشد، حتی قویترین افراد هم نمیتوانند به آرزوهای خود دست یابند.
چو کوشش ز اندازه اندر گذشت
چنان دان که کوشنده نومید گشت
هوش مصنوعی: زمانی که تلاش و کوشش از حد خود فراتر رود، بدان که شخص تلاشگر ناامید شده است.
خوی مرد دانا بگوییم پنج
کزان عادت او خود نباشد به رنج
هوش مصنوعی: میگوییم شخصیت و ویژگیهای مرد دانا را به پنج مورد اشاره کنیم، زیرا اگر این ویژگیها در او وجود نداشته باشد، به زحمت و تلاش او مربوط نمیشود.
چونادان عادت کند هفت چیز
وزان هفت چیز به رنجست نیز
هوش مصنوعی: اگر کسی به یک عادت خاص عادت کند، تغییر دادن آن عادت به سختی و رنجی زیادی نیاز دارد.
نخست آنک هرکس که دارد خرد
ندارد غم آن کزو بگذرد
هوش مصنوعی: اولاً، کسی که خرد و اندیشه دارد، دیگر نگران چیزهایی نخواهد بود که از دستش رفته است.
نه شادان کند دل بنایافته
نه گر بگذرد زو شود تافته
هوش مصنوعی: دل کسی که به شادی و خوشحالی عادت کرده باشد، نه با دلخوشی میتواند خوشحال شود و نه اگر از آن خوشحالی دور شود، به جایی میرسد که دیگر دلیلی برای شاد بودن داشته باشد.
چو از رنج وز بد تن آسان شود
ز نابودنیها هراسان شود
هوش مصنوعی: زمانی که از درد و سختیها رهایی یابیم، به سادگی تحت تأثیر هراس از نابودی قرار میگیریم.
چو سختیش پیش آید از هر شمار
شود پیش و سستی نیارد به کار
هوش مصنوعی: وقتی سختیها به سراغ انسان میآید، او باید به هر قیمتی آنها را تحمل کند و نباید در کار خود سستی کند.
ز نادان که گفتیم هفتست راه
یکی آنک خشم آورد بیگناه
هوش مصنوعی: در میان نادانان، به یاد داریم که راههای زیادی وجود دارد، یکی از آنها خشم آوردن بر کسی است که بیگناه است.
گشاده کند گنج بر ناسزای
نه زو مزد یابد بهر دو سرای
هوش مصنوعی: کسی که با سخن شایسته و نیکو رفتار کند، به راحتی به ثروت و نعمت دست مییابد و برای زندگیاش در این دنیا و آن دنیا پاداش خواهد گرفت.
سه دیگر به یزدان بود ناسپاس
تن خویش را در نهان ناشناس
هوش مصنوعی: سه چیز دیگر هم وجود دارد که شکرگزار خداوند نیستند؛ اینان در خفا و به دور از چشم، به نعمتهای وجود خود بیاعتنا هستند.
چهارم که با هر کسی راز خویش
بگوید برافرازد آواز خویش
هوش مصنوعی: اگر کسی با هر فردی، رازهای درون خود را در میان بگذارد، صدای خاص خودش را به گوش دیگران میرساند و ابراز وجود میکند.
به پنجم به گفتار ناسودمند
تن خویش دارد بدرد و گزند
هوش مصنوعی: با تلاش و صحبتهای بیفایده، بدن خود را به درد و آسیب میاندازد.
ششم گردد ایمن ز نا استوار
همی پرنیان جوید از خار بار
هوش مصنوعی: اگر به جستجوی آرامش و ایمنی برآییم، میتوانیم با زحمت و تلاش نادرست، به نتیجههای خوب و خوشایند دست یابیم.
به هفتم که بستیهد اندر دروغ
به بیشرمی اندر بجوید فروغ
هوش مصنوعی: وقتی دروغ را به اوج خود میرسانید، بیشرمی به حدی میرسد که نور حقیقت را جستوجو میکند.
چنان دان توای شهریار بلند
که از وی نبیند کسی جز گزند
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، به این نکته توجه کن که هیچکس از او جز آسیب و زیان نمیبیند.
چو بر انجمن مرد خامش بود
ازان خامشی دل به رامش بود
هوش مصنوعی: وقتی در جمعی مردی ساکت است، همین سکوتش به دلش آرامش میبخشد.
سپردن به دانای داننده گوش
به تن توشه یابد به دل رای وهوش
هوش مصنوعی: به فردی که دانش و آگاهی دارد، باید سپرده شود؛ زیرا او میتواند با استفاده از تجربه و فهم خود، توشهای برای دل و هوش فرد به ارمغان آورد.
شنیده سخنها فرامش مکن
که تاجست برتخت شاهی سخن
هوش مصنوعی: سخنانی که شنیدهای را فراموش نکن، زیرا این سخنان مانند تاجی هستند که بر سر شاه مینشیند.
چوخواهی که دانسته آید به بر
به گفتار بگشای بند از هنر
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که به خوبی شناخته شوی، باید از هنر و مهارتهای خود به روشنی صحبت کنی و آنها را به نمایش بگذاری.
چوگسترد خواهی به هر جای نام
زبان برکشی همچو تیغ از نیام
هوش مصنوعی: اگر بخواهی در هر جا نام خود را مطرح کنی، باید مانند تیغی که از نیام بیرون میآید، برای خود آماده و قوی باشی.
چو بامرد دانات باشد نشست
زبردست گردد سر زیر دست
هوش مصنوعی: زمانی که انسان عاقل و دانا در جمعی حضور داشته باشد، افراد دیگر به او احترام میگذارند و جایگاهش بالاتر میرود و او تحت نظر دیگران قرار نمیگیرد.
ز دانش بود جان و دل را فروغ
نگر تا نگردی به گرد دروغ
هوش مصنوعی: از علم و دانش است که جان و دل روشن میشود؛ به آگاهی بنگر تا در دام دروغ نیفتی.
سخنگوی چون بر گشاید سخن
بمان تا بگوید تو تندی مکن
هوش مصنوعی: وقتی که سخنران شروع به صحبت میکند، صبر کن تا حرفهایش را تمام کند و سریع قضاوت نکن.
زبان را چو با دل بود راستی
ببندد ز هر سو درکاستی
هوش مصنوعی: وقتی زبان با دل هماهنگ باشد، حقیقت را بیان میکند و از هر نوع کمگویی جلوگیری میکند.
ز بیکار گویان تو دانا شوی
نگویی ازان سان کزو بشنوی
هوش مصنوعی: اگر از افرادی که فقط حرف میزنند و بیکارند، فاصله بگیری و با دانایان واقعی معاشرت کنی، درک بهتری پیدا میکنی و از شنیدههای خود به درستی نتیجهگیری میکنی.
ز دانش دربینیازی مجوی
و گر چند ازو سختی آید بروی
هوش مصنوعی: از دانش میتوان به بینیازی دست یافت، پس نباید از آن بگریزی، هرچند ممکن است در ابتدای راه سختیهایی بر سر راهت باشد.
همیشه دل شاه نوشینروان
مبادا ز آموختن ناتوان
هوش مصنوعی: دل شاه همیشه باید با روحی لطیف و شیرین باشد و هرگز نباید از یادگیری و آموختن باز بماند.
بپرسید پس موبد تیز مغز
که اندر جهان چیست کردار نغز
هوش مصنوعی: موبد باهوش از دیگران پرسید که در دنیا چه چیزی خوب و شایسته است.
کجا مرد را روشنایی دهد
ز رنج زمانه رهایی دهد
هوش مصنوعی: کجا میتوان انسان را از رنجهای زندگی نجات داد و به او نور و روشنی بخشید؟
چنین داد پاسخ که هر کو خرد
بیابد ز هر دو جهان بر خورد
هوش مصنوعی: پس هر کسی که خرد و دانایی به دست آورد، از همه چیزهای این دو جهان بهرهمند خواهد شد.
بدو گفت گرنیستش بخردی
خرد خلعتی روشنست ایزدی
هوش مصنوعی: او به او گفت: اگر خردمندی در او نیست، رنگ و لعاب و ظاهرش چیزی از بالای آسمان ندارد و فقط از جانب خداست.
چنین داد پاسخ که دانش بهست
چو دانا بود برمهان برمهست
هوش مصنوعی: او چنین پاسخ داد که دانش خوب است، ولی فقط وقتی که فردی دانا و عاقل وجود داشته باشد تا از آن بهرهبرداری کند.
بدو گفت گر راه دانش نجست
بدین آب هرگز روان را نشست
هوش مصنوعی: او به او گفت: اگر در جستجوی دانش نباشی، هرگز در این آب نمیتوانی آرامش بیابی.
چنین داد پاسخ که از مرد گرد
سرخویش را خوار باید شمرد
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که باید خود را از نظر ارزش و مقام پایینتر بشمری، اگر به دنبال جایگاه مردان بزرگ هستی.
اگر تاو دارد به روز نبرد
سر بدسگال اندر آرد بگرد
هوش مصنوعی: اگر در روز جنگ، دشمن با تمام قوا به میدان بیاید، باید آماده مقابله و دفاع باشیم.
گرامی بود بر دل پادشا
بود جاودان شاد و فرمانروا
هوش مصنوعی: پادشاهی که مورد احترام و محبت مردم قرار گیرد، همیشه خوشحال و قدرتمند خواهد بود.
بدو گفت گرنیستش بهره زین
ندارد پژوهیدن آیین و دین
هوش مصنوعی: او گفت که اگر بهرهای از این موضوع ندارد، نباید به دنبال تحقیق درباره آیین و دین بگردد.
چنین داد پاسخ که آن به که مرگ
نهد بر سر او یکی تیره ترگ
هوش مصنوعی: او در پاسخ گفت: بهتر است کسی که مرگ بر سرش سایه افکنده، به سرنوشتش تن در دهد و از رنج و سختی که به او میرسد، نترسد.
دگر گفت کزبار آن میوه دار
که دانا بکارد به باغ بهار
هوش مصنوعی: دیگری گفت که مرد دانا باید میوهای که به بار میآید را در باغ بهار بکارد.
چه سازیم تاهرکسی برخوریم
وگر سایهٔ او به پی بسپریم
هوش مصنوعی: ما چه کنیم وقتی که با هر کسی مواجه میشویم و یا اگر سایهاش بر ما بیفتد؟
چنین داد پاسخ که هر کو زبان
ز بد بسته دارد نرنجد روان
هوش مصنوعی: هر کسی که زبانش را از بدیها بسته نگهدارد، روحش آزرده نمیشود.
کسی را ندرد به گفتار پوست
بود بر دل انجمن نیز دوست
هوش مصنوعی: هیچکس با سخن نمیتواند بر دلها آسیب بزند؛ زیرا دلها درون انسانها هستند و روابط دوستانه بر اساس محبت و دوستی شکل میگیرد.
همه کار دشوارش آسان شود
ورا دشمن ودوست یکسان شود
هوش مصنوعی: هر کاری که سخت و پیچیده به نظر میرسد، به راحتی انجام خواهد شد و فرقی بین دوستان و دشمنان نخواهد بود.
دگر گفت کان کو ز راه گزند
بگردد بزرگست و هم ارجمند
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر درد و رنج قرار بگیرد و با مشکلات روبهرو شود، فردی بزرگ و محترم است.
چنین داد پاسخ که کردار بد
بسان درختیست با بار بد
هوش مصنوعی: او در پاسخ گفت که رفتارهای ناپسند مانند درختی هستند که میوه های زشت و نامطلوب میدهند.
اگر نرم گوید زبان کسی
درشتی به گوشش نیاید بسی
هوش مصنوعی: اگر کسی با ملایمت و نرمی صحبت کند، دیگران سختی و بیادبی را نمیشنوند.
بدان کز زبانست گوشش به رنج
چو رنجش نجویی سخن را بسنج
هوش مصنوعی: بدان که او از طریق گوشش به زبان دیگران گوش میدهد و اگر ناراحتی او را متوجه نشوی، باید به کلامت اهمیت بیشتری بدهی.
همان کم سخن مرد خسروپرست
جز از پیش گاهش نشاید نشست
هوش مصنوعی: مردانی که به شاه و مقام او احترام میگذارند، تنها میتوانند در حضور او و در کنار جایگاهش صحبت کنند و جز این، جایی برای نشست آنان نیست.
دگر از بدیهای نا آمده
گریزد چو از دام مرغ و دده
هوش مصنوعی: شخص از بدیهای ناپسند فرار میکند، همانطور که پرنده از دام و تله فرار میکند.
سه دیگر که بر بد توانا بود
بپرهیزد ار ویژه دانا بود
هوش مصنوعی: اگر کسی به توانی خاص و ویژگیهای ویژهای دست یابد، باید از سه چیز که آسیبزننده هستند، پرهیز کند.
نیازد به کاری که ناکردنیست
نیازارد آن را که نازردنیست
هوش مصنوعی: به کارهایی که امکانپذیر نیست، نیازی نیست. کسی را هم که نمیتوان آزار داد، نیازی به آزردن نیست.
نماند که نیکی برو بگذرد
پی روز نا آمده نشمرد
هوش مصنوعی: نیکی که انجام میدهی نباید فراموش شود و نباید منتظر بمانیم که روزهای بد به سر برسند تا ارزش نیکیها را بشماریم.
بدشمن ز نخچیر آژیرتر
برو دوست همواره چون تیر و پر
هوش مصنوعی: با دشمن مانند یک شکارچی آماده باش و نسبت به او هوشیارتر باش، اما با دوست مانند تیر و پر، همیشه سریع و صمیمی رفتار کن.
ز شادی که فرجام او غم بود
خردمند را ارز وی کم بود
هوش مصنوعی: از آنجا که شادی در نهایت به غم منجر میشود، خردمند به ارزش آن شادی چندان توجهی ندارد.
تن آسانی و کاهلی دور کن
بکوش وز رنج تنت سور کن
هوش مصنوعی: تنبلی و بیتحرکی را ترک کن و تلاش کن، تا از زحمت و سختی جسمت بهرهمند شوی.
که ایدر تو را سود بیرنج نیست
چنان هم که بیپاسبان گنج نیست
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره میشود که هیچ سود و منفعتی بدون زحمت و تلاش به دست نمیآید، همانطور که بدون حفاظت و نگهداری، ثروت و دارایی هم هیچ ارزشی ندارد.
ازین باره گفتار بسیار گشت
دل مردم خفته بیدار گشت
هوش مصنوعی: از این موضوع، صحبتهای زیادی انجام شد و دلهای مردم که خواب بودند، بیدار شد.
جهان زنده باد به نوشینروان
همیشه جهاندار و دولت جوان
هوش مصنوعی: زندگی بر جهان پایدار باد، به خاطر روحی تازه و همیشه جاری که در آن است، و به خاطر قدرت و جوانی این سرزمین.
برو خواندند آفرین موبدان
کنارنگ و بیداردل بخردان
هوش مصنوعی: برو و از موبدان تقدیر کن، آنهایی که هوش و خرد را به یاد دارند و در کنار هم هستند.
ستودند شاه جهان را بسی
برفتند با خرمی هرکسی
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به ستایش شاه جهان پرداختند و با خوشحالی و شادابی به سفر رفتند.
دوهفته برین نیز بگذشت شاه
بپردخت روزی ز کاری سپاه
هوش مصنوعی: دو هفتهی دیگر نیز گذشت و شاه در یک روز به تصمیمگیری دربارهی کارهای سپاه پرداخت.
بفرمود تا موبدان و ردان
به ایوان خرامند با بخردان
هوش مصنوعی: او دستور داد تا موبدان و دانایان به قصر بیایند و در آنجا حضور یابند.
بپرسید شاه ازبن و از نژاد
ز تیزی و آرام و فرهنگ و داد
هوش مصنوعی: شاه درباره ریشه و نژاد افراد سوال کرد و از ویژگیهای آنها مانند تیزی، آرامش، فرهنگ و عدالت پرسید.
ز شاهی وز داد کنداوران
ز آغاز وفرجام نیک اختران
هوش مصنوعی: از سلطنت و قضا و قدر خوب، از ابتدا تا انتهای کارها و سرنوشت خوشیها و ستارههای نیک میگویند.
سخن کرد زین موبدان خواستار
به پرسش گرفت آنچ آید به کار
هوش مصنوعی: موبدان درباره موضوعی صحبت کردند و خواهان اطلاعات بیشتری شدند تا بدانند چه چیزی به کارشان میآید.
به بوزرجمهر آن زمان شاه گفت
که رخشنده گوهر برآر از نهفت
هوش مصنوعی: در آن زمان، شاه به بوزرجمهر گفت که گوهر درخشان و روشن را از پنهانی بیرون بیاور.
یکی آفرین کرد بوزرجمهر
کهای شاه روشندل و خوبچهر
هوش مصنوعی: یک نفر برای بوزرجمهر ستایش و تحسین کرد و گفت: ای پادشاه با دل روشن و چهره زیبا!
چنان دان که اندر جهان نیز شاه
یکی چون تو ننهاد برسرکلاه
هوش مصنوعی: بدان که در این دنیا نیز هیچ شاهی مانند تو بر سر تاج ننشسته است.
به داد و به دانش به تاج و به تخت
به فر و به چهر و برای و به بخت
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از ویژگیها و نعمتهایی اشاره دارد که میتوانند به انسان قدرت و اعتبار ببخشند. این ویژگیها شامل انصاف و علم، مقام و ثروت، اصالت و زیبایی ظاهری، و همچنین شانس و اقبال میباشند. به عبارتی، داشتن این خصوصیات میتواند باعث موفقیت و برجستگی فرد در جامعه شود.
چوپرهیزکاری کند شهریار
چه نیکوست پرهیز با تاجدار
هوش مصنوعی: وقتی یک فرمانروا دوری از گناه را رعایت کند، این عمل بسیار پسندیده و نیکو است.
ز یزدان بترسد گه داوری
نگردد به میل و بکنداوری
هوش مصنوعی: کسی که از خدا میترسد، هرگز به خواستههای خود قضاوت نمیکند و در سخن گفتن از حقایق و عدل، فریب نمیخورد.
خرد راکند پادشا بر هوا
بدانگه که خشم آورد پادشا
هوش مصنوعی: پادشاه در زمان خشم خود، خرد و اندیشه را کنار میگذارد.
نباید که اندیشهٔ شهریار
بود جز پسندیدهٔ کردگار
هوش مصنوعی: شخصیت و رفتار یک پادشاه نمیتواند از نظر مردم خارج از چارچوب پسند الهی باشد.
ز یزدان شناسد همه خوب و زشت
به پاداش نیکی بجوید بهشت
هوش مصنوعی: انسان باید از خداوند آگاه باشد و بداند که تمامی اعمال خوب و بد او مورد سنجش قرار میگیرد. بنابراین، باید به دنبال انجام کارهای نیکو باشد تا به پاداش و نعمتهای بهشتی دست یابد.
زبان راست گوی و دل آزرمجوی
همیشه جهان را بدو آبروی
هوش مصنوعی: اگر زبانت راست و راستگو باشد و دلات هم با احترام و محبت باشد، همیشه در دنیا اعتبار و آبرو خواهی داشت.
هران کس که باشد ورا رایزن
سبک باشد اندر دل انجمن
هوش مصنوعی: هر کس که به او توصیه میکند، در دل جمع دوستدارانش سبکی و آسانی دارد.
سخن گوی وروشن دل و دادده
کهان را بکه دارد و مه به مه
هوش مصنوعی: این بیت به شخصی اشاره دارد که با سخنان خود، دلها را روشن کرده و از تجربیات و حکمتهای قدیم بهره میبرد. او به خوبی با مسائل آشناست و به شکل مرتب و منظم، مانند یک ماه که هرماه ظاهر میشود، به بیان نکات مهم و ارزشمند میپردازد.
کسی کو بود شاه را زیر دست
نباید که یابد به جائی شکست
هوش مصنوعی: کسی که در زیر دست شاه قرار دارد، نباید به جایی برسد که شکست بخورد.
بدانگه شد تاج خسرو بلند
که دانا بود نزد او ارجمند
هوش مصنوعی: زمانی که تاج شاهی بر سر خسرو قرار گرفت، دانا و خردمند نزد او جایگاه والایی داشت.
نگه داشتن کار درگاه را
به زهر آژدن کام بدخواه را
هوش مصنوعی: حفظ و مراقبت از کار درگاه و جلوگیری از دخالت افراد بدخواه را میطلبد.
چو دارد ز هر دانشی آگهی
بماند جهاندار با فرهی
هوش مصنوعی: وقتی کسی از هر دانشی آگاه باشد، در دنیای پر از اطلاعات و دانش، با افراد تحصیل کرده و بافرهنگ همراه خواهد بود.
نباید که خسبد کسی دردمند
که آید مگر شاه را زو گزند
هوش مصنوعی: کسی که دچار درد و رنج است، نباید در خواب باشد؛ زیرا ممکن است خطری برای پادشاه پیش بیاید.
کسی کو به بادافره اندرخورست
کجا بدنژادست و بد گوهرست
هوش مصنوعی: کسی که با غرور و خودخواهی در دنیای بیاخلاقی زندگی میکند، قطعاً دارای نژاد و ویژگیهای بدی است.
کند شاه دور از میان گروه
بیآزار تا زو نگردد ستوه
هوش مصنوعی: حاکم برای جلوگیری از مشکلات و آزار مردم، باید از میان افرادی که بیخطر هستند، دور بماند تا دچار ناامیدی و خستگی نشود.
هران کس که باشد به زندان شاه
گنهکار گر مردم بیگناه
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندان شاه باشد، گناهکار است حتی اگر مردم بیگناه باشند.
به فرمان یزدان بباید گشاد
بزند و باست آنچ کردست یاد
هوش مصنوعی: بر اساس حکم خداوند، باید در دل گشاده و با نیکی به یاد کرد آنچه را که انجام دادهام.
سپهبد به فرهنگ دارد سپاه
براساید از درد فریادخواه
هوش مصنوعی: سردار با دانش و فرهنگ، نیروی جنگی خود را آماده میکند تا از درد و رنج مردم حمایت کند و فریاد آنها را بشنود.
چو آژیر باشی ز دشمن برای
بداندیش را دل برآید ز جای
هوش مصنوعی: اگر مانند آژیر از خطرات دشمن آگاه باشی، دل بداندیشان از جای خود برخواهد خاست.
همه رخنهٔ پادشاهی بمرد
بداری به هنگام پیش از نبرد
هوش مصنوعی: همه ضعفها و مشکلات سلطنت در زمانهای قبل از جنگ از بین رفت.
به چیزی که گردد نکوهیده شاه
نکوهش بود نیز با فر و گاه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر چیزی به بدی تبدیل شود، باید دربارهاش انتقاد و عیبجویی کرد. به عبارت دیگر، در مواقعی که چیزی یا کسی از مقام و شخصیت خود پایین میآید، باید به عیبهای آن پرداخته شود و این انتقاد کردن جزو وظایف است.
ازو دور گشتن به رغم هوا
خرد را بران رای کردن گوا
هوش مصنوعی: دوری از او به خاطر شرایط نامساعد، عقل را وادار به تصمیمگیری میکند که فعالیت کند و نشان دهد.
فزودن به فرزند برمهر خویش
چو در آب دیدن بود چهر خویش
هوش مصنوعی: افزودن فرزند به محبت خود مانند این است که انسان بخواهد در آب تصویر چهرهاش را ببیند.
ز فرهنگ وز دانش آموختن
سزد گر دلت یابد افروختن
هوش مصنوعی: آموختن دانش و فرهنگ نه تنها لازم است، بلکه بهتر است دل شما از این یادگیری شاد و پرنور شود.
گشادن برو بر در گنج خویش
نباید که یادآورد رنج خویش
هوش مصنوعی: باید مراقب باشیم که در جستوجوی ثروت و نعمتهای خود، یادآوری زحمات و رنجهایی که برای رسیدن به آنها کشیدهایم، ما را آزار ندهد.
هرانگه که یازد ببد کار دست
دل شاه بچه نباید شکست
هوش مصنوعی: هرگاه که کار دل شاه به هم بریزد، نباید به فرزند او آسیبی وارد شود.
چو بر بد کنش دست گردد دراز
به خون جز به فرمان یزدان میاز
هوش مصنوعی: هرگاه که کسی دست به کار بدی بزند، نباید به خونخواهی برآید مگر با اجازه و هدایت خداوند.
و گر دشمنی یابی اندر دلش
چو خوباشد از بوستان بگسلش
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی دشمنی دیدی که مانند گل در باغ زیباست، سعی کن او را از آن باغ جدا کنی.
که گر دیر ماند بنیرو شود
وزو باغ شاهی پرآهو شود
هوش مصنوعی: اگر درختی دیر بماند، به بیحالی میرسد و از آن باغی پر از آهو خواهد شد.
چوباشد جهانجوی با فر و هوش
نباید که دارد به بدگوی گوش
هوش مصنوعی: انسانی که دارای نیکی و هوش و ذکاوت است، نباید به حرفهای بد و منفینگر توجه کند و نباید اجازه دهد که این نوع سخنان او را تحت تاثیر قرار دهند.
ز دستور بد گوهر و گفت بد
تباهی به دیهیم شاهی رسد
هوش مصنوعی: اگر از منبع ناپاک و سخن نادرست پیروی کنی، به ویرانی و زوال کاخ سلطنت خواهی رسید.
نباید شنیدن ز نادان سخن
چو بد گوید از داد فرمان مکن
هوش مصنوعی: نباید به صحبتهای نادان گوش بدهی، زیرا اگر بد بگوید، بر تو فرمان نخواهد راند.
همه راستی باید آراستن
نباید که دیو آورد کاستن
هوش مصنوعی: باید تمام حقایق و واقعیتها را به زیبایی و نظم درآورد، زیرا نباید اجازه داد هیچ نیروی منفی و شیطانی بر آنها خدشهای وارد کند.
چواین گفتها بشنود پارسا
خرد راکند بر دلش پادشا
هوش مصنوعی: وقتی شخصی پاک و درستکار این سخنان را میشنود، در دلش به قدرت و عظمت آنها فکر میکند.
کند آفرین تاج برشهریار
شود تخت شاهی برو پایدار
هوش مصنوعی: خداوند تاجی بر سر پادشاه میگذارد و تخت سلطنتش را برای او پایدار و مستحکم میکند.
بنازد بدو تاج شاهی و تخت
بداندیش نومید گردد زبخت
هوش مصنوعی: به کسی که باکی از آینده ندارد، تاج و تخت شاهی میبالد و چون از سرنوشت ناامید شود، به مقام خود مینگرد.
چو برگردد این چرخ ناپایدار
ازو نام نیکو بود یادگار
هوش مصنوعی: زمانی که این چرخ زندگی دوباره به گردش درآید، یادگار آن، نام نیکو خواهد بود.
بماناد تا روز باشد جوان
هنر یافته جان نوشینروان
هوش مصنوعی: بمان تا زمانی که روز است، جوانی که هنری آموخته و روحش تازه و شاداب باشد.
ز گفتار او انجمن خیره شد
همه رای دانندگان تیره شد
هوش مصنوعی: از سخنان او، همه جمع متحیر شدند و نظر خردمندان دچار آشفتگی گردید.
چو نوشینروان آن سخنها شنود
به روزیش چندانک بد برفزود
هوش مصنوعی: وقتی او آن صحبتهای زیبا را شنید، به اندازهای خوشحال شد که شادیاش چندین برابر شد.
وزان پندها دیده پر آب کرد
دهانش پر از در خوشاب کرد
هوش مصنوعی: او از آن اندرزها چشمانش پر از اشک شد و دهانش را پر از بهترین و شیرینترین کلام کرد.
یکی انجمن لب پر از آفرین
برفتند ز ایوان شاه زمین
هوش مصنوعی: گروهی از مردم که پر از تمجید و ستایش بودند، از بالای کاخ شاه پایین رفتند.
برین نیز بگذشت یک هفته روز
بهشتم چو بفروخت گیتیفروز
هوش مصنوعی: یک هفته دیگر نیز گذشت و در روز هشتم، هنگامی که جهانافروز به فروش رفت.
بیانداخت آن چادر لاژورد
بیاراست گیتی به دیبای زرد
هوش مصنوعی: آن چادر لاجوردی را کنار زد و دنیا را با دیبای زردی آراست.
شهنشاه بنشست با موبدان
جهاندیده و کار کرده ردان
هوش مصنوعی: پادشاه در کنار دانشمندان و حکیمان با تجربه و کاربلد نشسته است.
سرموبد موبدان اردشیر
چو شاپور وچون یزدگرد دبیر
هوش مصنوعی: سرم مانند سر موبدان است، درست مثل اردشیر و شاپور و حتی مانند یزدگرد که دبیر و نویسنده بود.
ستاره شناسان و جویندگان
خردمند و بیدار گویندگان
هوش مصنوعی: دانشمندان و اندیشمندان هوشیار و آگاه، کسانی هستند که به دنبال حقیقت و دانشاند.
سراینده بوزرجمهر جوان
بیامد برشاه نوشینروان
هوش مصنوعی: جوانی به نام بوزرجمهر به نزد شاه زیبایی آمد.
بدانندگان گفت شاه جهان
که باکیست این دانش اندر نهان
هوش مصنوعی: پادشاه جهان به آگاهان گفت که نگران نباشید که این دانش در پنهان است.
کزو دین یزدان به نیرو شود
همان تخت شاهی بیآهو شود
هوش مصنوعی: از اوست که ایمان به خداوند با قدرت و توان ایجاد میشود و همین ایمان میتواند جایگاه شاهی را محکم و استوار کند.
چوبشنید زو موبد موبدان
زبان برگشاد از میان ردان
هوش مصنوعی: موبد موبدان از طرف گروهی شنید و زبان به سخن باز کرد.
چنین داد پاسخ که از داد شاه
درفشان شود فر دیهیم و گاه
هوش مصنوعی: پاسخی چنین داد که با عدالت و فیض پادشاه، تاج و مقام به دست میآید و میتواند در این دنیا به اوج و رفعت برسد.
چو با داد بگشاید از گنج بند
بماند پس از مرگ نامش بلند
هوش مصنوعی: زمانی که فردی با نیکی و عدالت عمل کند و از خلاقیت و تواناییهای خود بهره بگیرد، پس از مرگش یاد و نام او همیشه زنده و جاودان خواهد ماند.
دگر کو بشوید زبان از دروغ
نجوید به کژی ز گیتی فروغ
هوش مصنوعی: باید از دروغ گفتن دست برداریم و حقیقت را بگوییم، زیرا کجی و نادرستی از دنیا برمیخیزد.
سپهبد چو با داد و بخشایشست
ز تاجش زمانه پرآسایشست
هوش مصنوعی: زمانی که فرمانروای سپاه به انصاف و بخشش رفتار کند، زمانه آرامش بیشتری دارد.
و دیگر که از کهتر پرگناه
چو پوزش کند باز بخشدش شاه
هوش مصنوعی: و دیگر اینکه اگر کسی که کوچکتر و خطاکار است، از دیگران عذرخواهی کند، شاه او را دوباره میبخشد.
به پنجم جهاندار نیکوسخن
که نامش نگردد به گیتی کهن
هوش مصنوعی: به شاه پنجم که شخصیت نیکویی دارد و نامش در تاریخ زمین نخواهد ماند.
همه راست گوید سخن کم وبیش
نگردد بهر کار ز آیین خویش
هوش مصنوعی: همه افراد راستگو هستند و هیچ کدام در کلام خود کم و کاستی ندارند، چرا که هر یک در کار و زندگی خود بر اساس اصول و آداب خود عمل میکنند.
ششم بر پرستندهٔ تخت خویش
چنان مهر دارد که بر بخت خویش
هوش مصنوعی: او به پرستندهٔ خود چنان علاقه و محبت دارد که همانند علاقهای که به سرنوشت و شانس خود دارد.
به هفتم سخن هرک دانا بود
زبانش بگفتن توانا بود
هوش مصنوعی: اگر کسی به دانایی و دانش برسد، میتواند به راحتی و به خوبی صحبت کند و نظراتش را بیان کند.
نگردد دلش سیر ز آموختن
از اندیشگان مغز را سوختن
هوش مصنوعی: دلش هیچگاه از یادگیری خسته نمیشود و از فکر کردن به مسائل مختلف و تلاش برای درک آنها خسته نمیشود.
به آزادیست ازخرد هرکسی
چنانچون ببالد ز اختر بسی
هوش مصنوعی: آزادی هر کس بسته به دانایی و خرد اوست، همانطور که ستارهها بر اساس شرایط خود در آسمان میدرخشند و بالا میروند.
دلت مگسل ای شاه راد از خرد
خرد نام و فرجام را پرورد
هوش مصنوعی: ای شاه بزرگ، دل خود را به تلخی و ناامیدی مبتلا نکن و به خرد و دانایی توجه داشته باش، زیرا نام نیک و سرنوشت خوب را با آگاهی و هوش به دست میآوری.
منش پست وکم دانش آنکس که گفت
کنم کم ز گیتی کسی نیست جفت
هوش مصنوعی: آدمی که اخلاقش زشت و نادان است، به کسی که گفت هیچکس در دنیا همتایی ندارد، زودباور است.
چنین گفت پس یزدگرد دبیر
که ای شاه دانا و دانشپذیر
هوش مصنوعی: دبیر یزدگرد اینگونه سخن گفت: ای شاه، تو شخصی دانا و طالب علم هستی.
ابرشاه زشتست خون ریختن
به اندک سخن دل برآهیختن
هوش مصنوعی: ابرشاه زشت به کشتن افراد به دلایل ناچیز و بیمورد اقدام میکند و این عمل باعث میشود که دلها را به شدت به درد آورد.
همان چون سبک سر بود شهریار
بداندیش دست اندآرد به کار
هوش مصنوعی: مانند انسان بیخود و خیالپرداز، پادشاه بدبین، خود را در کارها وارد میکند.
همان با خردمند گیرد ستیز
کند دل ز نادانی خویش تیز
هوش مصنوعی: شخصی که با درایت و فهم بالا، با فرد نادان به بحث یا جدل میپردازد، در واقع به خاطر نادانی خود، دلش تند و بیقرار میشود.
دل شاه گیتی چو پر آز گشت
روان ورا دیو انباز گشت
هوش مصنوعی: وقتی دل پادشاه جهان پر از خواستهها و آرزوها شد، روح او مرتبط با نیرویی منفی و شیطانی گردید.
و رایدون که حاکم بود تیزمغز
نیاید ز گفتار او کار نغز
هوش مصنوعی: اگر حاکمی تیزهوش و باهوش باشد، نباید از سخنان او کار خوبی انتظار داشت.
دگر کارزاری که هنگام جنگ
بترسد ز جان و نترسد ز ننگ
هوش مصنوعی: کسی که در میدان جنگ از جان خود میترسد اما از ننگ و سرافکندگی هراس ندارد، نباید در آن کارزار شرکت کند.
توانگر که باشد دلش تنگ و زفت
شکم زمین بهتر او را نهفت
هوش مصنوعی: ثروتمند کسی است که دلش تنگ است و شکم بزرگی دارد، زمین برای او بهتر است که پنهان شود.
چو بر مرد درویش کنداوری
نه کهتر نه زیبندهٔ مهتری
هوش مصنوعی: وقتی که بر مردی فقیر و نیازمند احسان و کمک میکنی، نه تنها به او توهین نمیکنی، بلکه این کار شایسته و زیبنده است.
چوکژی کند پیر ناخوش بود
پس ازمرگ جانش پرآتش بود
هوش مصنوعی: زمانی که فردی پیر و ناخوش احوال میشود، پس از مرگ او، روحش پر از آتش و التهاب خواهد بود.
چو کاهل بود مرد برنا به کار
ازو سیر گردد دل روزگار
هوش مصنوعی: هرگاه جوانی در انجام کارها سستی کند، دلش از روزگار خسته و ناراضی خواهد شد.
نماند ز نا تندرستی جوان
مبادش توان و مبادش روان
هوش مصنوعی: از بیماری جوانی نمانده است، نه توانایی او باقی مانده و نه جانش.
چو بوزرجمهر این سخنهای نغز
شنید و بدانش بیاراست مغز
هوش مصنوعی: وقتی بوزرجمهر این صحبتهای زیبا را شنید، ذهنش را با دانش و اطلاعات خود مجهز کرد.
چنین گفت باشاه خورشید چهر
که بادا به کام تو روشن سپهر
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که شخصی به پادشاهی با چهرهای درخشان و مانند خورشید میگوید که امیدوار است آسمان برای او روشن و روشناییبخش باشد. در واقع، گوینده آرزو میکند که زندگی و سرنوشت پادشاه روشن و خوشایند باشد.
چنان دان که هرکس که دارد خرد
بدانش روان را همیپرورد
هوش مصنوعی: بدان که هر کسی که دارای خرد و اندیشه است، آگاهی و دانش را در دل خود پرورش میدهد.
نکوهیده ده کار بر ده گروه
نکوهیدهتر نزد دانش پژوه
هوش مصنوعی: کار ناپسند ده نفر را کسانی که دانشآموختهاند، بیشتر از خود آن کار ناپسند میدانند.
یکی آنک حاکم بود با دروغ
نگیرد بر مرد دانا فروغ
هوش مصنوعی: هیچ کس که حاکم است، با دروغ نمیتواند به دانایان نور و روشنایی دهد.
سپهبد که باشد نگهبان گنج
سپاهی که او سر بپیچد ز رنج
هوش مصنوعی: سردار کیست که از گنج محافظت کند، اگر سربازی که باید از آن دفاع کند، از مشکل و سختی پشت بگرداند؟
دگر دانشومند کو از بزه
نترسد چو چیزی بود بامزه
هوش مصنوعی: کسی که از اشتباهات و مشکلات نترسد و با رویکردی مثبت و خوشبینانه به زندگی نگاه کند، به خوبی میتواند از لحظات لذت ببرد.
پزشکی که باشد به تن دردمند
ز بیمار چون باز دارد گزند
هوش مصنوعی: پزشکی که در برابر بیمار دردمند باشد، چگونه میتواند از آسیب و آزار او جلوگیری کند؟
چو درویش مردم که نازد به چیز
که آن چیز گفتن نیرزد به نیز
هوش مصنوعی: وقتی درویش را ببینی که به چیزی میبالد، بدان که آن چیز به اندازهای نیست که ارزش ذکر کردن داشته باشد.
همان سفله کز هر کس آرام و خواب
ز دریا دریغ آیدش روشن آب
هوش مصنوعی: این شخص که در زندگیاش به دنبال آسایش و خواب است، از زیبایی و روشنی آب دریا بیخبر است و از آن غافل است. او به جای اینکه از زندگی لذت ببرد، در جهل و نادانی به سر میبرد.
وگرباد نوشین بتو برجهد
سپاسی ازان برسرت برنهد
هوش مصنوعی: اگر باد خوشی به تو بوزد، تو را به شکوه و ستایش برخواهد افراز.
بهفتم خردمند کاید به خشم
به چیز کسان برگمارد دو چشم
هوش مصنوعی: اگر کسی خردمند باشد، در مواقع خشم به راحتی تصمیم نمیگیرد و برای مشاهده و بررسی اوضاع به دقت دو چشم خود را به کار میگیرد.
بهشتم به نادان نماینده راه
سپردن به کاهل کسی کارگاه
هوش مصنوعی: بهشت را به کسی ندهید که نادان است، زیرا سپردن کار به فرد تنبل نتیجهای نخواهد داشت.
همان بیخرد کو نیابد خرد
پشیمان شود هم ز گفتار بد
هوش مصنوعی: کسی که بیخرد است و نمیتواند دانایی بهدست آورد، پس از آنکه از گفتار ناپسند خود پشیمان میشود، احساس ناراحتی میکند.
دل مردم بیخرد به آرزوی
برین گونه آویزد ای نیکخوی
هوش مصنوعی: دلهای نادان به خواستههای بزرگ و زیبا دل میبندند، ای انسان نیکوخلق.
چوآتش که گوگرد یابد خورش
گرش درنیستان بود پرورش
هوش مصنوعی: همچون آتش که وقتی به گوگرد نزدیک میشود، اگرچه گرما و نور دارد، اما در واقع در سرزمین خود رشد نمیکند.
دل شاه نوشینروان زنده باد
سران جهان پیش او بنده باد
هوش مصنوعی: ای دل، برای شاه خوشرو و زنده باد، همه بزرگان جهان در برابر او مطیع و فدای او هستند.
برین نیزبگذشت یک هفته ماه
نشست از بر تخت پیروز شاه
هوش مصنوعی: یک هفته دیگر گذشت و ماه با شکوه بر تخت شاه پیروز نشسته است.
به یک دست موبد که بودش وزیر
بدست دگر یزدگرد دبیر
هوش مصنوعی: موبدی که یک دست او وزیر را در اختیار دارد، به دست دیگرش دبیر یزدگرد است.
همان گرد بر گرد او موبدان
سخن گو چو بوزرجمهر جوان
هوش مصنوعی: در اطراف او، مانند بوزرجمهر جوان، دانشمندان و مردان باکلام جمع شدهاند و به گفتگو مشغولند.
به بوزرجمهر آن زمان گفت شاه
کهای مرد پر دانش و نیکخواه
هوش مصنوعی: آن زمان شاه به بوزرجمهر گفت: ای مرد با دانش و خیرخواه!
سخنها که جان را بود سودمند
همی مرد بیارز گردد بلند
هوش مصنوعی: سخنانی که برای روح انسان مفید هستند، باعث میشوند که مردی بیارزش به شخصیتی بااثر تبدیل شود.
ازو گنج گویا نگیرد کمی
شنودن بود مرد را خرمی
هوش مصنوعی: از او گنجی به دست نمیآید، ولی شنیدن و دانستن باعث خوشحالی و شادابی مرد میشود.
چنین گفت موبد به بوزرجمهر
کهای نامورتر ز گردان سپهر
هوش مصنوعی: موبد به بوزرجمهر گفت: «تو که از همه بزرگان آسمانی شناختهتر و مشهورتر هستی».
چه دانی که بیشیش بگزایدت
چوکمی بود روز بفزایدت
هوش مصنوعی: آیا میدانی که بیشتر از آنچه فکر میکنی، میتواند زندگیات را تحت تأثیر قرار دهد؟ روزهایی که به تو برکت میدهد و بر فقدانهایت میافزاید.
چنین داد پاسخ که کمتر خوری
تن آسان شوی هم روان پروری
هوش مصنوعی: پاسخ داد که اگر کمتر بخوری، راحت تر زندگی میکنی و روحات بهتر پرورش مییابد.
ز کردار نیکی چو بیشی کنی
همی برهماورد پیشی کنی
هوش مصنوعی: اگر در کردار نیکو پیشی بگیری، در واقع بر دیگران برتری یافتهای.
چنین گفت پس یزدگرد دبیر
کهای مرد گوینده و یاد گیر
هوش مصنوعی: سپس یزدگرد دبیر گفت: ای مرد، تو باید صحبت کنی و یاد بگیری.
سه آهو کدامند با دل به راز
که دارند وهستند زان بینیاز
هوش مصنوعی: سه آهو چه کسانی هستند که با دل خود به رازی آگاهند و از آن بینیازند؟
چنین داد پاسخ که باری نخست
دل از عیب جستن ببایدت شست
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که برای نخستین بار باید دلت را از پیدا کردن عیب در دیگران پاک کنی.
بیآهو کسی نیست اندر جهان
چه در آشکار و چه اندر نهان
هوش مصنوعی: در جهان هیچکس وجود ندارد که به نوعی آرامش و سکون نداشته باشد، چه در زندگی روزمره و چه در حریم خصوصی.
چومهتر بود بر تو رشک آوری
چوکهتر بود زو سرشک آوری
هوش مصنوعی: زیرا زیبایی تو باعث حسادت دیگران میشود، همانطور که خوب بودن او باعث اشک ریختن تو میشود.
سه دیگر سخن چین و دوروی مرد
بران تا برانگیزد از آب گرد
هوش مصنوعی: سخن چین و مرد دو رو را از خود دور کن، زیرا او میتواند به راحتی از آب گل آلود بهرهبرداری کند و مشکلاتی ایجاد کند.
چو گویندهای کو نه برجایگاه
سخن گفت و زو دور شد فر و جاه
هوش مصنوعی: وقتی فردی که در جایگاه سخن گفتن قرار دارد از آن مقام دور میشود، دیگر از لحاظ قدرت و اعتبارش چیزی باقی نمانده است.
همان کو سخن سر به سر نشنود
نداند به گفتار و هم نگرود
هوش مصنوعی: کسی که به طور کامل با گفتار آشنا نیست، نمیتواند معنی آن را درک کند و به خوبی به آن فکر کند.
به چیزی ندارد خردمند چشم
کزو بازماند بپیچد ز خشم
هوش مصنوعی: خردمند به چیزهایی که موجب خشم او میشود، نگاه نمیکند و از آنها دوری میجوید.
بپرسید پس موبد موبدان
که این برتر از دانش بخردان
هوش مصنوعی: پس از آن، موبد موبدان پرسید که این موضوع بالاتر از علم و دانش خردمندان است.
کسی نیست بیآرزو درجهان
اگر آشکارست و گر در نهان
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا نیست که آرزو نداشته باشد، چه این آرزوها به وضوح نمایان باشد و چه به طور پنهان باقی مانده باشد.
همان آرزو را پدیدست راه
که پیدا کند مرد را دستگاه
هوش مصنوعی: آرزوها و خواستهها همانطور که مسیر میسازند، برای هر فردی هم ساز و کاری را به وجود میآورند که او بتواند به آن دست یابد.
کدامین ره آید تو را سودمند
کدامست با درد و رنج و گزند
هوش مصنوعی: کدام مسیر برای تو مفید خواهد بود و کدام یک با درد، رنج و آسیب همراه است؟
چنین داد پاسخ که راه از دو سوست
گذشتن تو را تا کدام آرزوست
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که مسیر زندگی دو طرف دارد و باید مشخص کنی که به کدام آرزو و هدف میخواهی بروی.
ز گیتی یکی بازگشتن به خاک
که راهی درازست با بیم و باک
هوش مصنوعی: از دنیای خاکی بازگشتن به زمین، سفری طولانی است که همراه با ترس و نگرانی است.
خرد باشدت زین سخن رهنمون
بدین پرسش اندر چرایی و چون
هوش مصنوعی: عقل و فهم تو باید از این گفتگو راهنمایی بگیرد تا در این سوال به دنبال دلیل و چگونگی باشد.
خرد مرد راخلعت ایزدیست
سزاوار خلعت نگه کن که کیست
هوش مصنوعی: عقل و فهم انسان، نشانهای از خداوند است. پس باید با دقت و احترام به این هدیه الهی نگاه کنیم و بدانیم این ویژگی در هر فردی میتواند او را ممتاز کند.
تنومند را کو خرد یار نیست
به گیتی کس او را خریدار نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی تنومند و قوی باشد اما عقل و خردی نداشته باشد، در دنیا هیچکسی حاضر نیست او را به اندیشهاش بخرد و از او بهرهمند شود.
نباشد خرد جان نباشد رواست
خرد جان پاکست و ایزد گو است
هوش مصنوعی: اگر انسان خردی نداشته باشد، زندگی و وجودش معنا ندارد. خرد پاک و مقدس است و خداوند نیز به آن اشاره کرده است.
چوبنیاد مردی بیاموخت مرد
سرافراز گردد به ننگ و نبرد
هوش مصنوعی: مردی با سختی و تلاش به موفقیت میرسد، زیرا شجاعت و تحمل در برابر مشکلات او را به فردی بزرگ و با احترام تبدیل میکند.
ز دانش نخستین به یزدان گرای
که او هست و باشد همیشه به جای
هوش مصنوعی: از علم و دانش اولیه به سوی خداوند رو کن، چون او همیشه وجود دارد و سرجای خود باقی است.
بدو بگروی کام دل یافتی
رسیدی به جایی که بشتافتی
هوش مصنوعی: تو به چیزی که آرزویش را داشتی رسیدی و به جایی که میخواستی رسیدی.
دگر دانش آنست کز خوردنی
فراز آوری روی آوردنی
هوش مصنوعی: دیگر دانشی که به دست میآوری، از خوراکیها و غذاها فراتر میرود و به سمت چیزهای دیگر و مهمتر حرکت میکند.
بخورد و بپوشش به یزدان گرای
بدین دار فرمان یزدان به جای
هوش مصنوعی: برخی از دستورها و دستورالعملهای الهی را بپذیر و در زندگیات به آنها عمل کن. با طاعت و پیروی از فرمانهای خداوند، به سوی او گرایش پیدا کن و آنچه از او میخواستهای به جا بیاور.
گر آیدت روزی به چیزی نیاز
به دشت و به گنج و به پیلان مناز
هوش مصنوعی: اگر روزی به چیزی نیاز داری، برای به دست آوردن آن به دنبال دشت و گنج و فیلها نروید.
هم از پیشهها آن گزین کاندروی
ز نامش نگردد نهان آبروی
هوش مصنوعی: از میان شغلها، آن شغلی را انتخاب کن که با نامش هیچگاه آبرویت زیر سوال نرود.
همان دوستی باکسی کن بلند
که باشد بسختی تو را سودمند
هوش مصنوعی: با کسانی دوست باش که در زمان سختی، به تو کمک کنند و در کنار تو باشند.
تو در انجمن خامشی برگزین
چوخواهی که یک سر کنند آفرین
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مورد تحسین قرار نگیری، در جمع خاموشی را انتخاب کن.
چو گویی همان گوی کموختی
به آموختن درجگر سوختی
هوش مصنوعی: اگر بگویی که همان چیزی را که یاد گرفتهای، مثل این است که در دل خود آتش به پا کردهای.
سخن سنج و دینار گنجی مسنج
که در دانشی مرد خوارست گنج
هوش مصنوعی: کلام و گفتار را با دقت و سنجش برسان، زیرا که سرمایه و ثروت واقعی در دانش و علم نهفته است و انسان بیعلم و ناآگاه ارزش چندانی ندارد.
روان در سخن گفتن آژیرکن
کمان کن خرد را سخن تیرکن
هوش مصنوعی: در صحبت کردن، هوش و خرد خود را به وضوح بیان کن و مانند تیر، سریع و دقیق به هدف برس.
چو رزم آیدت پیش هشیار باش
تنت را ز دشمن نگهدار باش
هوش مصنوعی: زمانی که در موقعیت جنگ قرار میگیری، مراقب و هوشیار باش و از خودت در برابر دشمن مراقبت کن.
چو بدخواه پیش توصف برکشید
تو را رای وآرام باید گزید
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو بدی کند و یا برعلیه تو سخن بگوید، باید با عقل و تدبیر رفتار کنی و آرامش خود را حفظ کنی.
برابر چو بینی کسی هم نبرد
نباید که گردد تو را روی زرد
هوش مصنوعی: اگر کسی را برابر خود ببینی، نباید با او به مبارزه برخیزی، زیرا این کار میتواند باعث کمرنگ شدن شخصیت و آبرویت شود.
تو پیروزی ار پیشدستی کنی
سرت پست گردد چوسستی کنی
هوش مصنوعی: اگر چابک و سریع عمل کنی، به موفقیت میرسی، اما اگر در کارها تعلل کنی، به نتیجه مطلوب نخواهی رسید.
بدانگه که اسب افگنی هوش دار
سلیح هم آورد را گوش دار
هوش مصنوعی: وقتی که به میدان جنگ میروی، با دقت و هشدار باش تا حریف را زیر نظر داشته باشی.
گرو تیز گردد تو زو برمگرد
هشیوار یاران گزین در نبرد
هوش مصنوعی: به سرعت و با دقت به سمت هدف خود حرکت کن و از چیزی که تو را از مسیر صحیح باز میدارد، دوری کن. در نبرد، دوستان باهوش و قابل اعتماد را انتخاب کن.
چودانی که با او نتابی مکوش
ببرگشتن از رزم باز آر هوش
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی از کسی که با او نبرد میکنی، فرار کنی، تلاش نکن که از جنگ بازگردی و هوش خود را حفظ کن.
چنین هم نگه دار تن در خورش
نباید که بگزایدت پرورش
هوش مصنوعی: بدن خود را باید به گونهای نگه داری که غذای نادرست باعث آسیبدیدن تو نشود.
بخور آن چنان کان بنگزایدت
ببیشی خورش تن بنفزایدت
هوش مصنوعی: بخور به قدری که حال و حالت را بهتر کند و میانت را از گوشت و چربی پر کند.
مکن درخورش خویش را چار سوی
چنان خور که نیزت کند آرزوی
هوش مصنوعی: در بیخودی خود را به حدی مشغول نکن که هیچگاه نتوانی از آنچه داری راضی باشی و همیشه بخواهی چیزهای بیشتری داشته باشی.
ز می نیزهم شادمانی گزین
که مست ازکسی نشنود آفرین
هوش مصنوعی: از باده بنوش و شاد باش، زیرا کسی که مست است، طعنه و نکوهش دیگران را نمیشنود.
چو یزدان پسندی پسندیدهای
جهان چون تنست و تو چون دیدهای
هوش مصنوعی: اگر خداوند چیزی را بپسندد، آن چیز بینظیر و عالی خواهد بود، همانطور که جهان بهسان تن باارزش است و تو مانند چشمی هستی که میتواند آن را ببیند.
بسی از جهان آفرین یاد کن
پرستش برین یاد بنیاد کن
هوش مصنوعی: بسیار در مورد آفریدگار جهان فکر کن و از او ستایش و محبت کن.
به ژرفی نگهدار هنگام را
به روز و به شب گاه آرام را
هوش مصنوعی: در هر لحظه از زندگی، چه در روز و چه در شب، باید با دقت و آرامش از لحظات خود مراقبت کنیم و آنها را درک کنیم.
چودانی که هستی سرشته ز خاک
فرامش مکن راه یزدان پاک
هوش مصنوعی: هرچند که تو از خاک ساخته شدهای، فراموش نکن که راهی به سوی خداوند پاک وجود دارد.
پرستش ز خورد ایچ کمتر مکن
تو نو باش گرهست گیتی کهن
هوش مصنوعی: هرگز پرستش و ستایش کسی را کمتر از آنچه که شایسته است نکن، تو باید نو و تازهنگر باشی و در این دنیای قدیمی، به نوآوری و کیفیت اهمیت بدهی.
به نیکی گرای و غنیمت شناس
همه ز آفریننده دار این سپاس
هوش مصنوعی: به نیکی و خوبی روی بیاور و ارزش آن را پاس بدار، زیرا همه چیز را از خالق هستی باید سپاسگزار بود.
مگرد ایچ گونه به گرد بدی
به نیکی گر ایی اگر بخردی
هوش مصنوعی: به هیچ وجه به بدی نزدیک نشو، چرا که اگر بخواهی به خوبی نزدیک شوی، باید هوشیار و زیرک باشی.
ستودهترآنکس بود در جهان
که نیکش بود آشکار و نهان
هوش مصنوعی: بهترین فرد در دنیا کسی است که در ظاهر و باطنش ویژگیهای نیکویی وجود داشته باشد.
هوا را مبر پیش رای وخرد
کزان پس خرد سوی تو ننگرد
هوش مصنوعی: هوا را به افکار و اندیشههای خود تحمیل نکن، زیرا پس از آن، عقل و خرد به سمت تو نخواهد آمد.
چوخواهی که رنج تو آید به بر
ز آموزگاران مپرتاب سر
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که مشکلاتت به نزد تو بیایند و به تو کمک کنند، از آموزگاران و آموزههای آنان دور نشو و از آنها روی برمتاب.
دبیری بیاموز فرزند را
چوهستی بود خویش و پیوند را
هوش مصنوعی: آموزش نویسندگی و نگارش را به فرزند خود بیاموز، چرا که این مهارت به شناخت خود و ارتباطات انسانی او کمک میکند.
دبیری رساند جوان را به تخت
کند نا سزا را سزاوار بخت
هوش مصنوعی: نویسندهای جوان را به مقام و جایگاه مهمی میرساند، در حالی که اعمال ناپسند او را به طرز شایستهای جبران میکند.
دبیریست از پیشهها ارجمند
کزو مرد افگنده گردد بلند
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که معلمی یکی از شغلهای محترم و با ارزش است که از آن، انسانهای بزرگ و برجسته به وجود میآیند.
چو با آلت و رای باشد دبیر
نشیند بر پادشا ناگزیر
هوش مصنوعی: وقتی شخصی با دانش و مهارت کافی در زمینهای باشد، همواره مقام و جایگاه بالایی را در جامعه به دست میآورد و دیگران به او احترام میگذارند.
تن خویش آژیر دارد ز رنج
بیابد بیاندازه از شاه گنج
هوش مصنوعی: بدن انسان از رنج و دردهایی که بینهایت از ثروت و نعمت میکشد، به او هشدار میدهد.
بلاغت چو با خط گرد آیدش
براندیشه معنی بیفزایدش
هوش مصنوعی: اگر بیان و نثر زیبا و فصیح باشد، بر عمق و مفهوم اندیشهها میافزاید.
ز لفظ آن گزیند که کوتاهتر
بخط آن نماید که دلخواهتر
هوش مصنوعی: از میان کلمات، آن را انتخاب کن که با نوشتهی کمتر، مفهوم بیشتری را القا کند و دلپذیرتر باشد.
خردمند باید که باشد دبیر
همان بردبار و سخن یادگیر
هوش مصنوعی: انسان عاقل باید مانند یک نویسنده باشد، یعنی هم صبور باشد و هم فن بیان را یاد بگیرد.
هشیوار و سازیدهٔ پادشا
زبان خامش از بد به تن پارسا
هوش مصنوعی: شخصی باهوش و آماده، که به آرامی و بدون حرف زدن، از بدیهای دنیا دوری میکند و به زندگی پارسا و درست پایبند است.
شکیبا و با دانش و راستگوی
وفادار و پاکیزه و تازهروی
هوش مصنوعی: شخصی با ویژگیهای نیکوست: صبور، دانا، راستگو، وفادار، پاکدامن و زیبا.
چو با این هنرها شود نزد شاه
نشاید نشستن مگر پیش گاه
هوش مصنوعی: وقتی کسی با این استعدادها به نزد شاه میآید، نمیتواند در جایی دیگر جز در پیشگاه او نشیند.
سخنها چوبشنید از و شهریار
دلش تازه شد چون گل اندر بهار
هوش مصنوعی: سخنان او مانند چوبی به گوش میرسید و دل پادشاه نیز مانند گل در فصل بهار شاداب و خوشحال شد.
چنین گفت کسری به موبد که رو
ورا پایگاهی بیارای نو
هوش مصنوعی: کسری به موبد گفت که به او یک مکان جدید و زیبا بساز.
درم خواه وخلعت سزاوار اوی
که در دل نشستست گفتار اوی
هوش مصنوعی: درم و لباس من تنها برای کسی است که در دل من جا دارد و سخنان او را در دل خود احساس میکنم.
دگر هفته چون هور بفراخت تاج
بیامد نشست از بر تخت عاج
هوش مصنوعی: هفتهای دیگر فرا رسید و خورشید مانند تاجی در آسمان درخشان شد و بر تختی از عاج نشسته است.
ابا نامور موبدان و ردان
جهاندار و بیدار دل بخردان
هوش مصنوعی: با نامها و شهرتهای بزرگ موبدان و حکام، در دل کسانی که بیدار و خردمند هستند.
همیخواست ز ایشان جهاندارشاه
همان نیز فرخ دبیر سپاه
هوش مصنوعی: جهاندار شاه به فرخ دبیر سپاه از آنها خواسته بود تا عزم و اراده خود را نشان دهند.
هم از فیلسوفان وز مهتران
ز هر کشوری کار دیده سران
هوش مصنوعی: هم از نخبگان و بالفکران و هم از بزرگان و رهبران هر سرزمینی، کارهای برجسته و باارزش مشاهده میشود.
همان ساوه و یزدگرد دبیر
به پیش اندرون بهمن تیزویر
هوش مصنوعی: ساوه و یزدگرد دبیر، همانند بهمن تیزویر، به پیش و جلو میروند.
به بوزرجمهر آن زمان گفت شاه
که دل را بیارای و بنمای راه
هوش مصنوعی: شاه به بوزرجمهر گفت که دل و روح خود را زیبا کند و راه درست را به نمایش بگذارد.
زمن راستی هرچ دانی بگوی
به کژی مجو ازجهان آبروی
هوش مصنوعی: از من هرچه حقیقت است بگو و به کجرفتاری نپرداز. در این دنیا به آبرو و حیثیت توجه کن.
پرستش چگونه است فرمان من
نگه داشتن رای و پیمان من
هوش مصنوعی: پرستش به چه شکل است؟ دستوری که به من داده شده، نگهداری از نظر و پیمانم است.
ز گیتی چو آگه شوند این مهان
شنیده بگویند با همرهان
هوش مصنوعی: وقتی این بزرگواران از دنیا مطلع شوند، با دوستان خود سخنان شنیده شده را به اشتراک میگذارند.
چنین گفت با شاه بیدار مرد
که ای برتر از گنبد لاژورد
هوش مصنوعی: مرد بیداری به شاه گفت: تو بزرگتر و برتر از گنبد آسمانی هستی.
پرستیدن شهریار زمین
نجوید خردمند جز راه دین
هوش مصنوعی: عاقلان تنها در مسیر دین میتوانند به ستایش پادشاه سرزمین بپردازند.
نباید به فرمان شاهان درنگ
نباید که باشد دل شاه تنگ
هوش مصنوعی: نبايد در انجام کارها به دستورات پادشاهان تردید کرد، زیرا نباید دل پادشاه را آزرده کرد.
هرآنکس که برپادشا دشمنست
روانش پرستار آهرمنست
هوش مصنوعی: هر کسی که دشمن پادشاه باشد، روح او تحت تأثیر نیروی شر است و از آن حمایت میشود.
دلی کو ندارد تن شاه دوست
نباید که باشد ورا مغز و پوست
هوش مصنوعی: دل کسی که به عشق شاهان علاقهای ندارد، نباید به بدن او تعلق داشته باشد.
چنان دان که آرام گیتیست شاه
چونیکی کنیم او دهد دستگاه
هوش مصنوعی: بدان که آرامش دنیا در دست پادشاه است، اگر کار نیکو انجام دهیم، او نعمت و قدرت را به ما خواهد بخشید.
به نیک و بد او را بود دست رس
نیازد به کین و به آزرم کس
هوش مصنوعی: هر فردی به خوبی و بدی خودش آگاهی دارد و نیازی به کینهورزی یا شرم در برابر دیگران نیست.
تو مپسند فرزند را جای اوی
چوجان دار در دل همه رای اوی
هوش مصنوعی: تو نپسند که فرزندت را به جای او قرار دهی، چون در دل همه، نظر او وجود دارد.
به شهری که هست اندرو مهرشاه
نیابد نیاز اندران بوم راه
هوش مصنوعی: در شهری که پادشاه مهربانی دارد، هیچ چیزی نمیتواند کم باشد و مردم در آنجا احساس نیاز نمیکنند.
بدی از تو از فر او بگذرد
که بختش همه نیکویی پرورد
هوش مصنوعی: اگر بدی از تو عبور کند، این نشان میدهد که سرنوشت او از تمامی خوبیها سرشار است.
جهان را دل ازشاه خندان بود
که بر چهر او فر یزدان بود
هوش مصنوعی: این جهان به خاطر خوشحالی و لبخند شاه، شاد و سرزنده است؛ زیرا چهره او جلوهگاه نعمت و زیبایی خداوند است.
چو از نعمتش بهره یابی بکوش
که داری همیشه به فرمانش گوش
هوش مصنوعی: اگر از نعمتهای او بهرهمند شدی، تلاش کن که همیشه به او گوش فرا دهی و فرمانش را اطاعت کنی.
به اندیشه گر سربپیچی ازوی
نبیند به نیکی تو را بخت روی
هوش مصنوعی: اگر از فکر و اندیشهات فاصله بگیری، دیگران نمیتوانند تو را با خوبی و نیکی ببینند. شانس و بخت در چشم آنها به تو نگاه نمیکند.
چو نزدیک دارد مشو برمنش
وگر دور گردی مشو بدکنش
هوش مصنوعی: هرگاه به کسی نزدیک میشوی، به او خوبی کن و رفتار خوبی داشته باش. اما اگر از او دور هستی، بد رفتاری نکن و از او دوری کن.
پرستنده گر یابد از شاه رنج
نگه کن که با رنج نامست و گنج
هوش مصنوعی: اگر پرستندهای از شاه رنج ببیند، باید به رنج او توجه کند؛ زیرا رنج او نشانهای از نام و ثروت واقعی اوست.
نباید که سیر آید از کارکرد
همان تیز گردد ز گفتار سرد
هوش مصنوعی: انسان نباید از تلاشهای خود خسته و سیر شود، زیرا این کسالت و خستگی میتواند او را از پیشرفت باز دارد و باعث کتمان احساسات و افکارش گردد.
اگر گشن شد بنده را دستگاه
به فر و به نام جهاندار شاه
هوش مصنوعی: اگر بنده گرسنه شود، با قدرت و نام پادشاه جهان به او رسیدگی میشود.
گر از ده یکی باژ خواهد رواست
چنان رفت باید که او را هواست
هوش مصنوعی: اگر کسی از ده نفر مالی بخواهد، این درخواست باید به گونهای باشد که موجه و منطقی به نظر برسد.
گرامیتر آنکس بود نزد شاه
که چون گشن بیند ورا دستگاه
هوش مصنوعی: هر کسی در نزد پادشاه بیشتر مورد احترام و ارزشمندتر است که به محض دیدن او در حال گرسنگی، برایش امکانات و نعمتها را فراهم کند.
ز بهری که اورا سراید ز گنج
نماند که باشد بدو درد و رنج
هوش مصنوعی: از آنجایی که او برای خلق آثار خود به منبعی دسترسی دارد، پس از آن چیز دیگری باقی نمیماند که باعث آزار و رنج او شود.
ز یزدان بود آنک ماند سپاس
کند آفرین مرد یزدانشناس
هوش مصنوعی: هر که به حقیقت خداوند را بشناسد و از او سپاسگزاری کند، مورد ستایش و شکرگذاری قرار خواهد گرفت.
و دیگر که اندر دلش راز شاه
بدارد نگوید به خورشید وماه
هوش مصنوعی: و همچنین کسی که در دلش راز بزرگ و مهمی دارد، آن را به خورشید و ماه نمیگوید.
به فرمان شاه آنک سستی کند
همی از تن خویش مستی کند
هوش مصنوعی: به دستور شاه، اگر کسی دچار ضعف شود، از خود بیخود میشود.
نکوهیده باشد گل آن درخت
که نپراگند بار بر تاج وتخت
هوش مصنوعی: اگر درختی گل بدهد اما بار ندهد، آن گل بیفایده و ناپسند است.
ز کسهای او پیش او بدمگوی
که کمتر کنی نزد او آبروی
هوش مصنوعی: به دیگران در مورد او بد حرف نزن، چون ممکن است باعث شوی اعتبار تو نزد او کمتر شود.
و گر پرسدت هرچ دانی نگوی
به بسیار گفتن مبر آبروی
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو اطلاعاتی خواست، به او نگو زود و زیاد صحبت کند، زیرا این کار ممکن است آبرویت را زیر سؤال ببرد.
هرآنکس که بسیار گوید دروغ
به نزدیک شاهان نگیرد فروغ
هوش مصنوعی: هر کس که دروغهای زیادی بگوید، در نظر پادشاهان ارزش و اعتبار نخواهد داشت.
سخن کان نه اندر خورد با خرد
بکوشد که بر پادشا نشمرد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کلامی که با عقل و اندیشه سازگار نباشد، ارزش و اهمیتی ندارد و حتی نمیتوان آن را در نظر پادشاه نیز شمرد. به عبارتی، سخنان بیپایه و بیمنطق جایی در افکار نخبگان و بزرگترها ندارند.
فزونست زان دانش اندر جهان
که بشنید گوش آشکار و نهان
هوش مصنوعی: در دنیا دانش بیشتری وجود دارد از آنچه که گوشهای شنوا میتوانند بشنوند، هم در آشکار و هم در نهان.
کسی را که شاه جهان خوار کرد
بماند همیشه روان پر ز درد
هوش مصنوعی: کسی که با قدرت و ظلم خود، دیگران را در موقعیتی سخت و دردناک قرار دهد، همیشه رنج و اندوهی در دل خود خواهد داشت.
همان در جهان ارجمند آن بود
که با او لب شاه خندان بود
هوش مصنوعی: در این جهان ارزشمند، آنچه اهمیت دارد این است که لبخند شاه به همراه او باشد.
چو بنوازدت شاه کشی مکن
اگر چه پرستنده باشی کهن
هوش مصنوعی: اگر شاه تو را نوازش کند، به او آسیب نرسان. حتی اگر تو خود را خدمتگزار و پرستنده او بدانی.
که هرچند گردد پرستش دراز
چنان دان که هست او ز تو بینیاز
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که عبادت و پرستش طولانی شود، بدان که او به هیچ چیز و هیچ کس نیاز ندارد و خود کافی است.
اگر با تو گردد ز چیزی دژم
به پوزش گرای و مزن هیچ دم
هوش مصنوعی: اگر از چیزی ناراحت یا دلگیر شدی، با عذرخواهی و احترام رفتار کن و هرگز در این موقعیت چیزی نگو.
اگر پرورد دیگری را همان
پرستار باشد چو تو بی گمان
هوش مصنوعی: اگر کسی غیر از تو را بپرستد و او را مثل تو پرورش دهند، بیتردید نتیجهای مشابه خواهد داشت.
و گر نیستت آگهی زان گناه
برهنه دلت را ببر نزد شاه
هوش مصنوعی: اگر از گناه خود آگاهی نداری، دل بیپوششت را به درگاه شاه ببر.
وگر نه هیچ تاب اندر آری به دل
بدو روی منمای و پی برگسل
هوش مصنوعی: اگر نه، هیچ تاب و تحملی در دل نخواهی داشت. پس به او روی نیاور و روابط را قطع کن.
به فرش ببیند نهان تو را
دل کژ و تیره روان تو را
هوش مصنوعی: دل نامساعد و تیرهات، در حالی که تو را مخفیانه و پنهانی میبیند، مایهای از نگرانی میآورد.
ازان پس نیابی تو زو نیکوی
همان گرم گفتار او نشنوی
هوش مصنوعی: بعد از این، تو دیگر از او خوبی نخواهی دید و نخواهی شنید که او چه سخنان دلنشینی دارد.
در پادشا همچو دریا شمر
پرستنده ملاح وکشتی هنر
هوش مصنوعی: در پادشاهی مانند دریا، شمر به عنوان پرستنده، ملاح و کشتی هنر محسوب میشود.
سخن لنگر و بادبانش خرد
به دریا خردمند چون بگذرد
هوش مصنوعی: حرف و سخن مانند لنگر و بادبان است؛ زمانی که فرد خردمند از دریا عبور میکند، به شیوایی و درستی سخن خود در حرکت و راهنمایی نیاز دارد.
همان بادبان را کند سایه دار
که هم سایهدارست و هم مایه دار
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که همان بادبانی که سایه ایجاد میکند، همزمان میتواند منبعی از نعمت و ثروت نیز باشد. به عبارتی دیگر، چیزهایی که به ما کمک میکنند تا از خطرات محفوظ بمانیم، میتوانند در عین حال ما را به رفاه و prosperity نیز برسانند.
کسی کو ندارد روانش خرد
سزد گر در پادشا نسپرد
هوش مصنوعی: اگر کسی دارای عقل و درایت نباشد، حق دارد که پادشاهی را به او نسپارند.
اگر پادشا کوه آتش بدی
پرستنده را زیستن خوش بدی
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی بر کوه آتش نشسته باشد، هیچکس نمیتواند به خوبی زندگی کند.
چو آتش گه خشم سوزان بود
چوخشنود باشد فروزان بود
هوش مصنوعی: وقتی که آتش خشم و غضب برپا میشود، اوضاع بسیار خطرناک و سوزان است، اما زمانی که فردی شاد و راضی باشد، همان آتش مانند شعلهای روشن و آرام خواهد بود.
ازو یک زمان شیروشهدست بهر
به دیگر زمان چون گزاینده زهر
هوش مصنوعی: شیر و عسل او در یک لحظه میتواند باشد، اما در لحظهای دیگر، مانند زهر میزند و آسیب میزند.
به کردار دریا بود کارشاه
به فرمان او تابد از چرخ ماه
هوش مصنوعی: کارهای پادشاه مانند دریا است و به فرمان او، ماه از آسمان میتابد.
ز دریا یکی ریگ دارد به کف
دگر دربیابد میان صدف
هوش مصنوعی: دنیا همچون دریا است که در آن یک دانه ریگ در کف وجود دارد و در جایی دیگر میتوان گوهری زیبا درون صدف پیدا کرد. این اشاره به این دارد که در زندگی، ارزشهای پنهان و زیباییهایی وجود دارند که ممکن است در ابتدا و به سادگی دیده نشوند.
جهان زنده بادا بنوشینروان
همیشه به فرمانش کیوان روان
هوش مصنوعی: به ظاهر دنیا زنده و پویا است و همواره روحی در آن وجود دارد که تحت تأثیر کائنات و کیهان قرار دارد.
نگه کرد کسری بگفتا راوی
دلش گشت خرم به دیدار اوی
هوش مصنوعی: کسری به کسی نگاه کرد و گفت که دلش شاد شد به خاطر دیدن او.
چو گفتی که زه بدره بودی چهار
بدین گونه بد بخشش شهریار
هوش مصنوعی: وقتی گفتی که از یک کیسه چهار بخشش به این صورت است، یعنی شهریار خیلی بخشنده است.
چو با زه بگفتی زهازه بهم
چهل بدره بودی ز گنجش درم
هوش مصنوعی: وقتی با تیر و کمان خود به هدف زدی، چهل کیسه پر از گنج به دست آوردی.
چو گنجور باشاه کردی شمار
به هربدره بودی درم ده هزار
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند یک خزانهدار برای پادشاه درآمدهای خود را محاسبه کردی، هر جا که بروی، ده هزار درهم در اختیارت خواهد بود.
شهنشاه با زه زهازه بگفت
که گفتار او با درم بود جفت
هوش مصنوعی: شاه به زهازه گفت که سخنانش با پول همخوانی دارد.
بیاورد گنجور خورشید چهر
درم بدرهها پیش بوزرجمهر
هوش مصنوعی: خورشید با چهرهای درخشان و زیبا، گنجهای بسیار را به همراه میآورد و آنها را در برابر بوزرجمهر مینهد.
برین داستان برسخن ساختم
به مهبود دستور پرداختم
هوش مصنوعی: در این داستان، من برای بیان آن به شیوهای زیبا و دلنشین تلاش کردهام و طبق خواستهی معشوقم، به آن پرداختهام.
میاسای ز آموختن یک زمان
ز دانش میفگن دل اندرگمان
هوش مصنوعی: برای مدت کوتاهی هم شده، از یادگیری دست نکشید و اجازه ندهید که دل شما در تردید بماند.
چوگویی که فام خرد توختم
همه هرچ بایستم آموختم
هوش مصنوعی: اگر بگویی که من تمام دانش و حکمت را از تو یاد گرفتهام، بایستی بدان که هر آنچه لازم بود، من آموختم.
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
هوش مصنوعی: گاهی اوقات زندگی با ترفندهایش ما را جا به جا میکند و به محلی که باید یاد بگیریم و رشد کنیم، میبرد.
ز دهقان کنون بشنو این داستان
که برخواند از گفتهٔ باستان
هوش مصنوعی: از کشاورز اکنون این قصه را بشنو که از گفتههای قدیمی خوانده است.