گنجور

بخش ۲۵

به پنجم چو رهام گودرز بود
که با بارمان او نبرد آزمود
کمان برگرفتند و تیر خدنگ
برآمد خروش سواران جنگ
کمانها همه پاک بر هم شکست
سوی نیزه بردند چون باد دست
دو جنگی و هر دو دلیر و سوار
هشیوار و دیده بسی کارزار
بگشتند بسیار یک با دگر
بپیچید رهام پرخاشخر
یکی نیزه انداخت بر ران اوی
کز اسب اندر آمد به فرمان اوی
جدا شد ز باره هم آنگاه ترک
ز اسب اندر افتاد ترک سترگ
به پشت اندرش نیزه‌ای زد دگر
سنان اندر آمد میان جگر
فرود آمد از باره کرد آفرین
ز دادار بر بخت شاه زمین
به کین سیاوش کشیدش نگون
ز کینه بمالید بر روی خون
به زین اندر آهخت و بستش چو سنگ
سر آویخته پایها زیر تنگ
نشست از بر زین و اسبش کشان
بیامد دوان تا به جای نشان
به بالا برآمد شده شاد دل
ز درد و غمان گشته آزاددل
به پیروزی شاه و تخت بلند
به کام آمده زیر بخت بلند
همی آفرین خواند سالار شاه
ابر شاه کیخسرو و تاج و گاه
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به پنجم چو رهام گودرز بود
که با بارمان او نبرد آزمود
هوش مصنوعی: در پنجمین دوره، شخصیتی به نام گودرز وجود دارد که با بارمان بر خودش تلاش و آزمون می‌کند.
کمان برگرفتند و تیر خدنگ
برآمد خروش سواران جنگ
هوش مصنوعی: سواران جنگ آماده شدند و کمان‌ها را به دست گرفتند در حالی که تیرها به پرواز درآمدند و صدا و هیاهویی در میدان جنگ ایجاد کردند.
کمانها همه پاک بر هم شکست
سوی نیزه بردند چون باد دست
هوش مصنوعی: کمان‌ها همه به هم خوردند و شکستند، و مانند باد به سوی نیزه‌ها رفتند.
دو جنگی و هر دو دلیر و سوار
هشیوار و دیده بسی کارزار
هوش مصنوعی: در دو جنگ، دو شخص وجود دارند که هر کدام شجاع و آگاه هستند و تجربه‌های زیادی از میدان نبرد دارند.
بگشتند بسیار یک با دگر
بپیچید رهام پرخاشخر
هوش مصنوعی: آنها بارها به دور یکدیگر چرخیدند و در مسیر خود با هم به مشاجره پرداختند.
یکی نیزه انداخت بر ران اوی
کز اسب اندر آمد به فرمان اوی
هوش مصنوعی: یک نفر نیزه‌ای به پای او پرتاب کرد که از روی اسب به زمین افتاد و تحت کنترل او قرار گرفت.
جدا شد ز باره هم آنگاه ترک
ز اسب اندر افتاد ترک سترگ
هوش مصنوعی: اسب بزرگ ترک از باره جدا شد و به زمین افتاد.
به پشت اندرش نیزه‌ای زد دگر
سنان اندر آمد میان جگر
هوش مصنوعی: به پشت او نیزه‌ای زدن، و سنان به دل او وارد شد.
فرود آمد از باره کرد آفرین
ز دادار بر بخت شاه زمین
هوش مصنوعی: از آسمان، برکت و خوشبختی بر زمین شاه نازل شد و این نعمت را به یاد خالق خود ستایش کرد.
به کین سیاوش کشیدش نگون
ز کینه بمالید بر روی خون
هوش مصنوعی: به خاطر کینه‌ی سیاوش، او را به زمین انداخت و با کینه، خون او را روی صورتش مالید.
به زین اندر آهخت و بستش چو سنگ
سر آویخته پایها زیر تنگ
هوش مصنوعی: او سوار بر زین شد و افسار اسب را محکم بست، مانند سنگی که به سمت پایین آویزان شده است و پاهایش در یک تنگه قرار دارد.
نشست از بر زین و اسبش کشان
بیامد دوان تا به جای نشان
هوش مصنوعی: او از روی زین بلند شد و اسبش را به آرامی راند، به سرعت به جایی که نشان داده شده بود، رفت.
به بالا برآمد شده شاد دل
ز درد و غمان گشته آزاددل
هوش مصنوعی: دل شاد و بی‌دردی پیدا شده و از غم و اندوه رهایی یافته است.
به پیروزی شاه و تخت بلند
به کام آمده زیر بخت بلند
هوش مصنوعی: به خاطر پیروزی شاه و جایگاه بلندش، همه چیز به خوبی پیش آمده و زندگی زیر سایه‌ی خوشبختی جریان دارد.
همی آفرین خواند سالار شاه
ابر شاه کیخسرو و تاج و گاه
هوش مصنوعی: شاه کیخسرو، پیشوای بزرگ و قدرتمند، همواره مورد ستایش و تحسین قرار می‌گیرد و به او لقب ابر شاه داده شده است. او در مقام خود، با شکوه و عظمت، در پیوند با تاج و سلطنت است.
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
هوش مصنوعی: امیدوارم که همواره شاه پیروز و موفقی داشته باشیم و روزگار او همیشه خوش و مبارک باشد.