بخش ۲۳
سه دیگر سیامک ز توران سپاه
بشد با گرازه به آوردگاه
برفتند و نیزه گرفته به دست
خروشان به کردار پیلان مست
پر از جنگ و پر خشم کینهوران
گرفتند زان پس عمود گران
چو شیران جنگی برآشوفتند
همی بر سر یکدگر کوفتند
زبانشان شد از تشنگی لخت لخت
به تنگی فراز آمد آن کار سخت
پیاده شدند و برآویختند
همی گرد کینه برانگیختند
گرازه بزد دست بر سان شیر
مر او را چو باد اندر آورد زیر
چنان سخت زد بر زمین کاستخوانش
شکست و برآمد ز تن نیز جانش
گرازه هم آنگه ببستش به اسب
نشست از بر زین چو آذرگشسب
گرفت آنگه اسب سیامک به دست
به بالا برآمد بکردار مست
درفش خجسته به دست اندرون
گرازان و شادان و دشمن نگون
خروشان و جوشان و نعره زنان
ابر پهلوان آفرین برکنان
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سه دیگر سیامک ز توران سپاه
بشد با گرازه به آوردگاه
هوش مصنوعی: سیامک با سه نفر از سپاهیانش از سرزمین توران به میدان جنگ آمد.
برفتند و نیزه گرفته به دست
خروشان به کردار پیلان مست
هوش مصنوعی: آنها رفتند و نیزههایی در دست داشتند، در حالتی پرخروش و مانند فیلهای مست به نظر میرسیدند.
پر از جنگ و پر خشم کینهوران
گرفتند زان پس عمود گران
هوش مصنوعی: پس از آن، زمین به شدت پر از جنگ و خشم شد و دشمنان کینهجو با قدرت و نیروی بسیار به یکدیگر حمله کردند.
چو شیران جنگی برآشوفتند
همی بر سر یکدگر کوفتند
هوش مصنوعی: زمانی که شیران جنگجو به خشم آمدند، به جان یکدیگر افتادند و به هم حمله کردند.
زبانشان شد از تشنگی لخت لخت
به تنگی فراز آمد آن کار سخت
هوش مصنوعی: زبان آنها از شدت تشنگی خشک و بیحرکت شده بود و کار دشواری پیش آمد.
پیاده شدند و برآویختند
همی گرد کینه برانگیختند
هوش مصنوعی: آنها پیاده شدند و به هم نزدیک شدند، در حالی که کینه و دشمنی را برانگیختند.
گرازه بزد دست بر سان شیر
مر او را چو باد اندر آورد زیر
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند شیر شجاع و قوی عمل کند، میتواند به راحتی بر دشواریها غلبه کند و آنها را تحت کنترل خود درآورد.
چنان سخت زد بر زمین کاستخوانش
شکست و برآمد ز تن نیز جانش
هوش مصنوعی: به قدری محکم بر زمین افتاد که استخوانهایش شکست و جانش هم از بدنش خارج شد.
گرازه هم آنگه ببستش به اسب
نشست از بر زین چو آذرگشسب
هوش مصنوعی: گرازه وقتی به اسب تکیه زد و زین پایین آمد، مانند آذرگشسب بود.
گرفت آنگه اسب سیامک به دست
به بالا برآمد بکردار مست
هوش مصنوعی: در آن لحظه، اسب سیامک به او کمک کرد و به سمت بالا حرکت کرد، گویی تحت تأثیر حالتی نشئه قرار داشت.
درفش خجسته به دست اندرون
گرازان و شادان و دشمن نگون
هوش مصنوعی: پرچم خوشبختی در دستان شادان و پیروزانی است که بر دشمنان غالب آمدهاند و در اندیشهٔ شکست دادن آنها هستند.
خروشان و جوشان و نعره زنان
ابر پهلوان آفرین برکنان
هوش مصنوعی: ابر مانند یک قهرمان قدرتمند و پرتوان، با صدایی بلند و هیجانانگیز در حال حرکت و تلاطم است، گویی که در حال جشن و سروری است.