بخش ۲۲
و دیگر گروی زره دیو نیو
برون رفت با پور گودرز گیو
به نیزه فراوان برآویختند
همی زهر با خون برآمیختند
سناندار نیزه ز چنگ سوار
فرو ریخت از هول آن کارزار
کمان برگرفتند و تیر خدنگ
یک اندر دگر تاخته چون پلنگ
همی زنده بایست مر گیو را
کز اسب اندر آرد گو نیو را
چنان بسته در پیش خسرو برد
ز ترکان یکی هدیهٔ نو برد
چو گیو اندر آمد گروی از نهیب
کمان شد ز دستش به سوی نشیب
سوی تیغ برد آن زمان دست خویش
دمان گیو نیو اندر آمد به پیش
عمودی بزد بر سر و ترگ اوی
که خون اندر آمد ز تارک به روی
همیدون ز زین دست بگذاردش
گرفتش به بر سخت و بفشاردش
که بر پشت زین مرد بیتوش گشت
ز اسب اندر افتاد و بیهوش گشت
فرود آمد از باره جنگی پلنگ
دو دست از پس پشت بستش چو سنگ
نشست از بر زین و او را به پیش
دوانید و شد تا بر یار خویش
به بالا برآمد درفشی به دست
به نعره همی کوه را کرد پست
به پیروزی شاه ایران زمین
همی خواند بر پهلوان آفرین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و دیگر گروی زره دیو نیو
برون رفت با پور گودرز گیو
هوش مصنوعی: و دیگر زره دیو نیو از گروه بیرون رفت، همراه با پور گودرز، گیو.
به نیزه فراوان برآویختند
همی زهر با خون برآمیختند
هوش مصنوعی: با نیزههای فراوان به جنگ پرداختند و زهر را با خون درهم آمیختند.
سناندار نیزه ز چنگ سوار
فرو ریخت از هول آن کارزار
هوش مصنوعی: نیزهای که در دست سوار بود، به خاطر ترس از آن نبرد، از دستش افتاد.
کمان برگرفتند و تیر خدنگ
یک اندر دگر تاخته چون پلنگ
هوش مصنوعی: کمان را برداشتند و تیر را مانند خنجر به سمت هم پرتاب کردند، همچون پلنگی که به شکار میرود.
همی زنده بایست مر گیو را
کز اسب اندر آرد گو نیو را
هوش مصنوعی: باید که گیو را زنده نگه داری، زیرا او میتواند به کمک تو بیاید و از سوارکاران جنگاوری همچون نیو را حمایت کند.
چنان بسته در پیش خسرو برد
ز ترکان یکی هدیهٔ نو برد
هوش مصنوعی: در برابر خسرو، یکی از ترکها هدیهای تازه آورد که به طور خاص و محترمانه تهیه شده بود.
چو گیو اندر آمد گروی از نهیب
کمان شد ز دستش به سوی نشیب
هوش مصنوعی: وقتی گیو به میدان وارد شد و از صدای رعدآسا و تهدیدآمیز کمان متوجه شد، سلاحش به سمت پایین حرکت کرد.
سوی تیغ برد آن زمان دست خویش
دمان گیو نیو اندر آمد به پیش
هوش مصنوعی: در آن زمان، گیو نیو با شهامت و قدرت به سمت تیغ حمله کرد و به جلو آمد.
عمودی بزد بر سر و ترگ اوی
که خون اندر آمد ز تارک به روی
هوش مصنوعی: شخصی یک ضربه عمودی به سر او زد و خون از بالای سرش بر صورتش ریخت.
همیدون ز زین دست بگذاردش
گرفتش به بر سخت و بفشاردش
هوش مصنوعی: همیدون از این سمت دستش را بر میدارد و او را به سختی در آغوش میکشد و فشار میدهد.
که بر پشت زین مرد بیتوش گشت
ز اسب اندر افتاد و بیهوش گشت
هوش مصنوعی: مردی که بر پشت زین نشسته بود، بدون هیچ توانی از اسب سقوط کرد و بیهوش شد.
فرود آمد از باره جنگی پلنگ
دو دست از پس پشت بستش چو سنگ
هوش مصنوعی: پلنگی که از باره جنگ پایین آمد، دو دستش را به پشتش بست و همچون سنگ ثابت ماند.
نشست از بر زین و او را به پیش
دوانید و شد تا بر یار خویش
هوش مصنوعی: او از زین پایین آمد و به سوی دوستش رفت و به آنجا رسید.
به بالا برآمد درفشی به دست
به نعره همی کوه را کرد پست
هوش مصنوعی: پرچمی در دست بلند شد و با فریادش کوه را به زیر آورد.
به پیروزی شاه ایران زمین
همی خواند بر پهلوان آفرین
هوش مصنوعی: او به پیروزی پادشاه ایران زمین اشاره میکند و بر پهلوانانی که در این راه تلاش کردهاند، تمجید و ستایش میکند.