گنجور

شمارهٔ ۶۵

تا از سر مرد عقل بیرون نشود
در وادی غم پیرو مجنون نشود
دردی که نداری نتوان بر خود بست
تا خون نخوری اشک تو گلگون نشود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا از سر مرد عقل بیرون نشود
در وادی غم پیرو مجنون نشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان عاقل نتواند از مشکلات و غم‌ها رهایی یابد، به درستی به عشق و دلسپردگی نمی‌رسد.
دردی که نداری نتوان بر خود بست
تا خون نخوری اشک تو گلگون نشود
هوش مصنوعی: دردی که تجربه نکرده‌ای را نمی‌توانی به خود نسبت دهی، چون تا زمانی که آن را حس نکنی، اشک‌هایت در رنگ خون نخواهد بود.