گنجور

شمارهٔ ۵ - جواب فیاض به میرزا محمد سعید

ای آنکه در کف تو ورق چون رخ نگار
بی‌خامه می‌زند رقم نقش خط بر آب
وی مظهر عجایب فطرت که طبع تو
قادرترست بر سخن از چشم پرحجاب
نخل بلند همّت گلزار خاطرت
دارد هزار سایه‌نشین همچو آفتاب
گفتی جواب قطعة من آن‌چنان که نیست
یک نکته جز تواضع این ذرّه ناصواب
لیکن زیاده از حد آزار بنده بود
چندین نبود نالة من موجب عتاب
از ناله‌ام زیاده برآشفته‌ای و نیست
دریای را ز جوشش یک قطره اضطراب
من این قدر حریف عتاب تو نیستم
باید به قدر حوصله پیمودن این شراب
حرف گمان منّت احسان ز چون منی
چون افترای منّت قطره‌ست بر سحاب
این بود مطلبم که جوانیّ و نوبهار
چشم ادب مباد ز غفلت رود به خواب
از من اگر به فیض رسیدی هنر ز تست
مه را رسد که نور پذیرد ز آفتاب
فیض از خدا و مبدأ فیّاض هم خداست
در جدولست لیک به‌تدریج سیر آب
جز قرب و بعد وادی و سرچشمه هیچ نیست
سیلاب در نشیب ز بالا کند شتاب
کردی گر استفاده ز من بهتری ز من
مه در شب چهارده کم نیست ز آفتاب
شاگرد کامل به از استاد هم بسی است
مشعل شود فروخته از شمع در حباب
حاصل، کزین سؤال که در بند فکر تست
چون غنچه دوختی لب نطق من از جواب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنکه در کف تو ورق چون رخ نگار
بی‌خامه می‌زند رقم نقش خط بر آب
هوش مصنوعی: ای کسی که در دستانت ورق مانند چهره زیبا به‌طور طبیعی و بدون استفاده از قلم، نقش و نگار می‌زند، حتی بر روی آب.
وی مظهر عجایب فطرت که طبع تو
قادرترست بر سخن از چشم پرحجاب
هوش مصنوعی: او نماد شگفتی‌های طبیعت است و توان خلاقیت تو، از توانایی بیان کردن او، بیشتر است.
نخل بلند همّت گلزار خاطرت
دارد هزار سایه‌نشین همچو آفتاب
هوش مصنوعی: درخت نخل با قد بلند و اراده قوی خود به یاد تو، طراوت و زیبایی باغ را حفظ کرده و هزاران سایه‌نشین را به مانند آفتاب در دل خود جای داده است.
گفتی جواب قطعة من آن‌چنان که نیست
یک نکته جز تواضع این ذرّه ناصواب
هوش مصنوعی: گفتی به من پاسخ بده، ولی آن‌طور که انتظار داری نیست. تنها نکته‌ای که می‌توان گفت این است که این حرف، نوعی فروتنی است و قابل قبول نیست.
لیکن زیاده از حد آزار بنده بود
چندین نبود نالة من موجب عتاب
هوش مصنوعی: اما آزار بیش از حد من را ناراحت کرده بود، چون صدای ناله‌ام باعث خشم او نمی‌شد.
از ناله‌ام زیاده برآشفته‌ای و نیست
دریای را ز جوشش یک قطره اضطراب
هوش مصنوعی: از ناله‌ام بسیار ناراحت و مضطرب شده‌ای، در حالی‌که اضطراب من به اندازه یک قطره است و دریا نمی‌تواند به خاطر آن بجوشد.
من این قدر حریف عتاب تو نیستم
باید به قدر حوصله پیمودن این شراب
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای که بتوانم با سرزنش‌های تو مقابله کنم نیستم؛ باید به اندازه‌ی صبوری و تحمل خودم، این می را بنوشم.
حرف گمان منّت احسان ز چون منی
چون افترای منّت قطره‌ست بر سحاب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فکر و گمان من درباره احسان و کمک تو، نسبت به کسی مانند من، همچون یک افترای کوچک در مقابل مهری بزرگ و وسیع است. به عبارتی دیگر، احساس من در برابر لطف و محبت تو بسیار ناچیز و کم‌ارج است.
این بود مطلبم که جوانیّ و نوبهار
چشم ادب مباد ز غفلت رود به خواب
هوش مصنوعی: موضوعی که مطرح کردم این است که جوانی و دوران شکوفایی، همانند بهار چشمان ادب، نباید به خاطر غفلت از بین برود و باید بیدار و هوشیار باقی بماند.
از من اگر به فیض رسیدی هنر ز تست
مه را رسد که نور پذیرد ز آفتاب
هوش مصنوعی: اگر به کمال و درک بالا رسیدی، هنر و استعداد تو از خودت است. مانند ماه که نوری را که از خورشید می‌گیرد، به دیگران منتقل می‌کند.
فیض از خدا و مبدأ فیّاض هم خداست
در جدولست لیک به‌تدریج سیر آب
هوش مصنوعی: رحمت و فیض از جانب خداوند است و خود او نیز منبع اصلی این فیض‌هاست. اگرچه این برکات مانند جریانی از آب در جریان است، اما به آرامی و تدریجاً ظاهر می‌شوند.
جز قرب و بعد وادی و سرچشمه هیچ نیست
سیلاب در نشیب ز بالا کند شتاب
هوش مصنوعی: غیر از نزدیکی و دوری نسبت به منبع، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. سیلاب در پایین دست به سرعت از بالا سرازیر می‌شود.
کردی گر استفاده ز من بهتری ز من
مه در شب چهارده کم نیست ز آفتاب
هوش مصنوعی: اگر تو از من بهره‌ای بهتر بردی، بدان که من همچون ماه در شب چهاردهم هستم و از خورشید کمتر نیستم.
شاگرد کامل به از استاد هم بسی است
مشعل شود فروخته از شمع در حباب
هوش مصنوعی: شاگردی که به درستی تربیت شده باشد، ارزشش از استاد بیشتر است، زیرا او می‌تواند مانند شعله‌ای تند و روشن از خود نور بپاشد، حتی اگر در شرایط سختی قرار گیرد.
حاصل، کزین سؤال که در بند فکر تست
چون غنچه دوختی لب نطق من از جواب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پاسخ سوالی که در ذهنت وجود دارد، مانند غنچه‌ای است که تو آن را با فکر و تأمل خود بسته‌ای. یعنی تو به کنکاش و تفکر در این موضوع پرداخته‌ای، اما زبان من هنوز نتوانسته است به بیان آن پاسخ بپردازد.