شمارهٔ ۹۲
زلف را با تیرهبختی شد رخ جانان نصیب
پُر عجب نبود که کافر را شود ایمان نصیب
بر در دارالشفای یأس رو تا بنگری
داغ را مرهم دچا رو درد را درمان نصیب
شکر طالع، ما چه میکردیم در گلزار وصل
زخم دل را گر نمیشد هم لب خندان نصیب
دامن از لخت دل ناشاد پر دارم بس است
غنچه را گو باش برگ عیش در دامان نصیب
طالع نیکو برند وو بخت ناسازت دهند
در سر کوی محبّت کردهاند ارزان نصیب
گوی دولت برد هر کس ترک ننگ و نام کرد
تا قیامت شد سر منصور را سامان نصیب
کوهکن جان کند و شیرین قسمت پرویز شد
سعی ننمودهست در تحصیل روزی جان نصیب
بازم از خاک دری فیّاض چشم سرمهایست
گر به تکلیفم کشاند سوی اصفاهان نصیب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف را با تیرهبختی شد رخ جانان نصیب
پُر عجب نبود که کافر را شود ایمان نصیب
هوش مصنوعی: زلف، که نماد زیبایی است، با بدبختی و حوادث نامساعد بر سر راه عشق جانان قرار دارد. همیشه عجیب نیست که فردی که از ایمان بیبهره است، به ناگاه به باور و ایمان دست یابد.
بر در دارالشفای یأس رو تا بنگری
داغ را مرهم دچا رو درد را درمان نصیب
هوش مصنوعی: به دروازه شفا بخواه برو که آنجا میتوانی آثار زخم را که دلت را آزار میدهد، ببینی و در عوض، درمان دردهای خود را پیدا کنی.
شکر طالع، ما چه میکردیم در گلزار وصل
زخم دل را گر نمیشد هم لب خندان نصیب
هوش مصنوعی: شکر میگذاریم که چقدر خوشبخت بودیم و در باغ عشق، اگر لبخند شیرینی نصیبمان نمیشد، چه میکردیم با زخم دلمان؟
دامن از لخت دل ناشاد پر دارم بس است
غنچه را گو باش برگ عیش در دامان نصیب
هوش مصنوعی: من دل شاد و پر از شادی ندارم، اما دامنم را پر از غنچههای زندگی کردهام. کافی است به او بگویید که برگهای لذت در دامن من وجود دارد.
طالع نیکو برند وو بخت ناسازت دهند
در سر کوی محبّت کردهاند ارزان نصیب
هوش مصنوعی: اگر بخت خوب به کسی روی آورد، اما شانس بدی نصیبش شود، به معنای این است که در مسیر عشق و محبت، برای او چیزهای باارزشی کم قیمت عرضه شده است.
گوی دولت برد هر کس ترک ننگ و نام کرد
تا قیامت شد سر منصور را سامان نصیب
هوش مصنوعی: هر کسی که از عیب و ننگ بگذرد و به خوبیها روی آورد، موفقیت و خوشبختی به دست میآورد و در نهایت به مقامات عالی میرسد.
کوهکن جان کند و شیرین قسمت پرویز شد
سعی ننمودهست در تحصیل روزی جان نصیب
هوش مصنوعی: کوهکن سخت تلاش میکند، اما در نهایت سهم شیرین نصیب پرویز میشود، بدون اینکه او زحمتی برای به دست آوردن روزی کشیده باشد.
بازم از خاک دری فیّاض چشم سرمهایست
گر به تکلیفم کشاند سوی اصفاهان نصیب
هوش مصنوعی: دوباره از زمین، دری پرنعمت و سرزمین چشمهای سرمهای وجود دارد. اگر سرنوشتم به سمت اصفهان بکشاند، خوشبختی من است.

فیاض لاهیجی