گنجور

شمارهٔ ۸۱

چهرة صاف بلا زلف سیه فام بلا
کی کند عیش کسی، صبح بلا، شام بلا
گهی آشفتة خطّم، گهی آزردة خال
به چه دل شاد کنم، دانه بلا دام بلا
خواهدم کشت نهان عشوة شوخی که منش
گر نگویم که ستم ور، ببرم نام بلا
نگهش عربده و غمزه فسون، عشوه فریب
جلوه آشوب و روش آفت و اندام بلا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چهرة صاف بلا زلف سیه فام بلا
کی کند عیش کسی، صبح بلا، شام بلا
هوش مصنوعی: چهره بی‌عیب و زیبای محبوبی که موهای سیاه دارد، چه کمکی به خوشبختی دیگران می‌کند در حالی که صبح و شب با مشکلات و سختی‌ها سر و کار دارند؟
گهی آشفتة خطّم، گهی آزردة خال
به چه دل شاد کنم، دانه بلا دام بلا
هوش مصنوعی: گاهی خط من نا مرتب و به هم ریخته است، و گاهی دلم از نیش خالی که روی صورتم هست ناراحت است. چطور می‌توانم دل خود را شاد کنم در حالی که گرفتاری‌ها و دردسرها مانند تله‌ای در انتظار من هستند؟
خواهدم کشت نهان عشوة شوخی که منش
گر نگویم که ستم ور، ببرم نام بلا
هوش مصنوعی: من می‌خواهم به خاطر عشق پنهانی که دارم بمیرم، حتی اگر بخواهد مرا به زحمت بیندازد. اگر از عشق خود نگویم، نام من به عنوان کسی که در رنج است، در خاطرها خواهد ماند.
نگهش عربده و غمزه فسون، عشوه فریب
جلوه آشوب و روش آفت و اندام بلا
هوش مصنوعی: نگاه و حرکات او دلربا و سحرآمیز است؛ زیبایی و طنازی‌اش هم موجب فساد و ناآرامی‌ست و اندامش به نوعی بلای جان می‌شود.