گنجور

شمارهٔ ۸۰

ها مژده که جانانه خرامید به صحرا
با شیشه و پیمانه خرامید به صحرا
از خواب دگر وا نشود چشم غزالان
کان لعل پر افسانه خرامید به صحرا
در دشت که زد آتش رخساره که دیگر
هر شمع چو پروانه خرامید به صحرا!
محمل شده میخانه ز عکس لب لیلی
ناقه‌ست که مستانه خرامید به صحرا
هر برگ درین دشت ترا آینه دارست
گویی که پریخانه خرامید به صحرا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ها مژده که جانانه خرامید به صحرا
با شیشه و پیمانه خرامید به صحرا
هوش مصنوعی: آی خوش خبری! محبوب من به صحرا قدم گذاشت و با دلربایی و لذت، در کنار شیشه و پیمانه به راه افتاد.
از خواب دگر وا نشود چشم غزالان
کان لعل پر افسانه خرامید به صحرا
هوش مصنوعی: چشم‌های غزالان دیگر از خواب بیدار نخواهند شد، زیرا که آن نگین جذاب و افسانه‌ای به آرامی در دشت راه می‌رود.
در دشت که زد آتش رخساره که دیگر
هر شمع چو پروانه خرامید به صحرا!
هوش مصنوعی: در دشت، هنگامی که زیبایی چهره‌ای مانند آتش درخشید، دیگر هر شمعی به‌سان پروانه‌ای در صحرا جست‌وخیز کرد.
محمل شده میخانه ز عکس لب لیلی
ناقه‌ست که مستانه خرامید به صحرا
هوش مصنوعی: در میخانه، حال و هوای ویژه‌ای برپاست، زیرا تصویر لبان لیلی همچون سمندست که در صحرا با طمانینه می‌سازد، در فضا پخش شده است. این احساس شاداب و سرمستی را در میان مستان به وجود آورده است.
هر برگ درین دشت ترا آینه دارست
گویی که پریخانه خرامید به صحرا
هوش مصنوعی: هر برگ در این دشت مانند آینه‌ای است که زیبایی و لطافت پرنده‌ای را که در صحرا در حال حرکت است، منعکس می‌کند.