گنجور

شمارهٔ ۷۷

دل می‌کشد به لالة راغ دگر مرا
دیوانه می‌کند گل باغ دگر مرا
بی‌داغ عشق شمع خرد را فروغ نیست
در دست بهترست چراغ دگر مرا
خاطر ز نکته‌های حکیمانه‌ام گرفت
دل می‌کشد به لابه و لاغ دگر مرا
فارغ شدم ز عقل و همان می‌دهد هنوز
دیوانگی نوید فراغ دگر مرا
ساغر ز خون لبالب و لبریز ناله دل
امشب شکفته است دماغ دگر مرا
ممنون جام بادة لبریز نیستم
این نشئه می‌رسد ز ایاغ دگر مرا
فیّاض عقل گمشده در جستجوی من
ترسم که پی برد به سراغ دگر مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل می‌کشد به لالة راغ دگر مرا
دیوانه می‌کند گل باغ دگر مرا
هوش مصنوعی: دل به زیبایی لاله‌ای در باغ می‌تپد و دوباره احساس دیوانگی به من دست می‌دهد. این گل تازه در باغ مرا مجذوب خود می‌کند.
بی‌داغ عشق شمع خرد را فروغ نیست
در دست بهترست چراغ دگر مرا
هوش مصنوعی: بدون عشق، شعله‌ی ذهن روشنایی ندارد و بهتر است چراغ دیگری برای من فراهم شود.
خاطر ز نکته‌های حکیمانه‌ام گرفت
دل می‌کشد به لابه و لاغ دگر مرا
هوش مصنوعی: افکار عمیق و حکیمانه‌ام ذهنم را مشغول کرده و قلبم به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است و اکنون در جستجوی آرامش و راحتی هستم.
فارغ شدم ز عقل و همان می‌دهد هنوز
دیوانگی نوید فراغ دگر مرا
هوش مصنوعی: از عقل و تفکر آزاد شدم و هنوز هم دیوانگی به من نوید می‌دهد که به زودی از آزادی دیگری برخوردار خواهم شد.
ساغر ز خون لبالب و لبریز ناله دل
امشب شکفته است دماغ دگر مرا
هوش مصنوعی: این شب، دل من پر از غم و درد است و لیوانی پر از خون در دست دارم که نشان‌دهنده این احساسات عمیق و پرشور من است. حال و هوای من تغییر کرده و به نوعی تازه شده است.
ممنون جام بادة لبریز نیستم
این نشئه می‌رسد ز ایاغ دگر مرا
هوش مصنوعی: من به خاطر شراب سرشار از جام، نیازی به نوشیدن آن ندارم؛ این سرور و نشئگی از یک منبع دیگر به من می‌رسد.
فیّاض عقل گمشده در جستجوی من
ترسم که پی برد به سراغ دگر مرا
هوش مصنوعی: من از اینکه عقل پرتوان و بخشنده‌ام به دنبال من بیفتد و فهمش از وجودم به دیگری برود، نگرانم.