شمارهٔ ۷۳
مستی مدام جام هوس میدهد مرا
گر دم زنم به دست عسس میدهد مرا
صیّاد را چو نالة زارم اثر کند
از قید دام سر به قفس میدهد مرا
شان و شکوه عهد سلیمانیم گذشت
موری کنون به باد نفس میدهد مرا
ناز زمانه بهر غمی تا به کی کشم
این جام آرزو همه کس میدهد مرا
سیمرغ پر شکستة اوج قناعتم
گردون فریب بال مگس میدهد مرا
من آن نیم که گرد پی کاروان خورم
گاهی فریب ناله جرس میدهد مرا
فیّاض اگر عنان نکشم طبع شوخ من
چون شعله سر به خار و به خس میدهد مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مستی مدام جام هوس میدهد مرا
گر دم زنم به دست عسس میدهد مرا
هوش مصنوعی: مستم و فکر میکنم که همیشه این احساس خوب و خوشی ادامه دارد. اگر در این حال به من حمله شود، باز هم چیزی در دست من خواهد بود.
صیّاد را چو نالة زارم اثر کند
از قید دام سر به قفس میدهد مرا
هوش مصنوعی: جبری که من بر آن دچار هستم، به صیاد اشاره دارد که اگر صدای نالۀ من او را تحت تأثیر قرار دهد و احساساتی در او بیدار کند، به این دلیل به دام نمیافتد و آزادانه میتواند همانند پرندهای به قفس برود. در واقع، ناله و فریاد من ممکن است او را تحت تأثیر قرار دهد و به من کمک کند تا از قید و بند آزاد شوم.
شان و شکوه عهد سلیمانیم گذشت
موری کنون به باد نفس میدهد مرا
هوش مصنوعی: ما زمانی به عظمت و قدرت سلیمان مشهور بودیم، اما اکنون مانند یک موریانه که به راحتی نفس میزند، در معرض خطر و زوال قرار داریم.
ناز زمانه بهر غمی تا به کی کشم
این جام آرزو همه کس میدهد مرا
هوش مصنوعی: به خاطر مشکلات و دغدغههای زمانه تا کی باید این آرزوی ناکام را تحمل کنم؟ هر کسی به من وعده میدهد ولی در عمل چیزی به من نمیدهند.
سیمرغ پر شکستة اوج قناعتم
گردون فریب بال مگس میدهد مرا
هوش مصنوعی: پر شکسته سیمرغ در اوج قناعت من، چنان است که گردون (آسمان) با فریب خود، بال مگس را به من نشان میدهد.
من آن نیم که گرد پی کاروان خورم
گاهی فریب ناله جرس میدهد مرا
هوش مصنوعی: من به گونهای هستم که گاهی تحت تاثیر صدای نالهوار زنگ کاروان قرار میگیرم، حتی اگر در لحظهای با آنها هماهنگ نباشم.
فیّاض اگر عنان نکشم طبع شوخ من
چون شعله سر به خار و به خس میدهد مرا
هوش مصنوعی: اگر به احساسات و تمایلهای سرشار و بیرونیام کنترل نداشته باشم، طبع شوخ و سرزندهام مانند شعلهای است که به خار و خاشاک میزند و آسیب میزند.