گنجور

شمارهٔ ۵۹

جدا از دوستان در مرگ می‌بینم رهائی را
براندازد خدا بنیاد ایّام جدایی را
درین کشور رواج س‌ست عهدی از تو پیدا شد
به نام خویش کردی سکّه نقد بیوفایی را
دم سرد غرض‌گویان ز صرصر باج می‌گیرد
خدا روشن نگهدارد چراغ آشنایی را
تو خود پامال کردی لیک ترسم تا ابد ماند
ز خونم تهمتی در گردن آن دست حنایی را
به آسانی نیاید شاهد عصمت در آغوشم
دو عالم داده‌ام کابین عروس پارسایی را
بلا باشد بلا شهرت گرت در دیده جا سازند
از آن بر توتیایی برگزیدم خاک پایی را
بدین زودی عجب گر وصل او گردد نصیب من
که من از راه دوری دیده‌ام این آشنایی را
نمی‌سازی به من تنها نیاید خود وفا از تو
نگهدار از برای دیگران هم بی‌وفایی را
خدا روزی کند فیّاض چندی صحبت صائب
که بستانیم از هم داد ایّام جدایی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جدا از دوستان در مرگ می‌بینم رهائی را
براندازد خدا بنیاد ایّام جدایی را
هوش مصنوعی: از دوستانم جدا شدم و در مرگ، آزادی را مشاهده می‌کنم. ای خدا، بنیاد روزهای جدایی را برانداز.
درین کشور رواج س‌ست عهدی از تو پیدا شد
به نام خویش کردی سکّه نقد بیوفایی را
هوش مصنوعی: در این سرزمین، رسم و عادتی شکل گرفت که نام تو بر روی آن حک شده است و به نوعی تو را به یاد می‌آورد، در حالی که واقعیت نشان‌دهنده بی‌وفایی است.
دم سرد غرض‌گویان ز صرصر باج می‌گیرد
خدا روشن نگهدارد چراغ آشنایی را
هوش مصنوعی: دم سرد کسانی که فقط به حرف زدن و بدگویی مشغولند، به مانند وزش یک باد سرد، هزینه و بهایی از دیگران می‌گیرد. خداوند، نوری که به ما آشنایی و محبت می‌بخشد را روشن و حفظ کند.
تو خود پامال کردی لیک ترسم تا ابد ماند
ز خونم تهمتی در گردن آن دست حنایی را
هوش مصنوعی: تو خود باعث شده‌ای که اندوهم دوام پیدا کند، اما می‌ترسم که این خونِ من به ناحق بر گردن آن دست حنایی باقی بماند.
به آسانی نیاید شاهد عصمت در آغوشم
دو عالم داده‌ام کابین عروس پارسایی را
هوش مصنوعی: به سختی می‌توانم کسی را که پاکی و معصومیت دارد، در آغوش بگیرم، زیرا برای به دست آوردن او تمامی دارایی‌هایم را به عنوان مهریه عروس دیندار داده‌ام.
بلا باشد بلا شهرت گرت در دیده جا سازند
از آن بر توتیایی برگزیدم خاک پایی را
هوش مصنوعی: اگر به خاطر معروفیت و شهرتت مورد بلا و سختی قرار بگیری، من شخصی را انتخاب کردم که از خاک پای او بهره‌مند شوم.
بدین زودی عجب گر وصل او گردد نصیب من
که من از راه دوری دیده‌ام این آشنایی را
هوش مصنوعی: عجیب است که به همین زودی ممکن است که دیدار او نصیب من شود، در حالی که من از دوری فقط این آشنایی را دیده‌ام.
نمی‌سازی به من تنها نیاید خود وفا از تو
نگهدار از برای دیگران هم بی‌وفایی را
هوش مصنوعی: مرا تنها نگذار و برای دیگران نیز بی‌وفایی نکن، وفا و صداقت را از خود حفظ کن.
خدا روزی کند فیّاض چندی صحبت صائب
که بستانیم از هم داد ایّام جدایی را
هوش مصنوعی: خداوند روزی‌مان کند که مدتی با صائب در صحبت باشیم تا از یکدیگر برکت و لطفی کسب کنیم و روزهای جدایی را فراموش کنیم.