گنجور

شمارهٔ ۵۵

سایه زلفت به سر شمشاد سازد شانه را
سبز در آتش کند اقبال خالت دانه را
مستیم چون بوی گل پنهان نمی‌ماند به کس
من که بر سر همچو شاخ گل زدم پیمانه را
حال ما از ما چه می‌پرسی که پامال توییم
سیل داند سرگذشتی هست اگر ویرانه را
وضع دنیا گرنه با انجام باشد غم مدار
خاصه از بهر خرابی ساختند این خانه را
چارة غم در محبّت تن به غم دردانست
سوختن آبی بر آتش می‌زند پروانه را
تا به راه افتادم از بیراه شوقم مانده شد
جاده کی زنجیر بر پا می‌نهد دیوانه را
عیش دنیا عاقلان را سخت غافل کرده است
از برای خواب پیدا کرده‌اند افسانه را
گم نخواهد گشت در خاک این گرامی تخم پاک
سبز خواهد کرد دهقان عاقبت این دانه را
در میان کفر و دین بیگانگی فیّاض چیست؟
صلح باید داد با هم کعبه و بتخانه را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سایه زلفت به سر شمشاد سازد شانه را
سبز در آتش کند اقبال خالت دانه را
هوش مصنوعی: زلف‌های تو مانند سایه‌ای بر سر شمشاد قرار می‌گیرد و باعث می‌شود شانه‌اش سبز شود، در حالی که گیسوان تو بر بختش آتش می‌زند و دانه را خوشبخت می‌کند.
مستیم چون بوی گل پنهان نمی‌ماند به کس
من که بر سر همچو شاخ گل زدم پیمانه را
هوش مصنوعی: ما در حالتی سرمستی هستیم که مانند بوی گل نمی‌توانیم خود را پنهان کنیم. من، همچون گلی که بر روی شاخه‌اش ظاهر شده، به دیگران نشان داده‌ام که پیمانه را پر کرده‌ام.
حال ما از ما چه می‌پرسی که پامال توییم
سیل داند سرگذشتی هست اگر ویرانه را
هوش مصنوعی: حالت ما را از ما نپرس، زیرا ما زیر پا قرار گرفته‌ایم. سیل می‌داند که داستان و سرگذشت ویرانه‌ای که هست، چیست.
وضع دنیا گرنه با انجام باشد غم مدار
خاصه از بهر خرابی ساختند این خانه را
هوش مصنوعی: دنیا اگر به شکل خود در بیاید، دیگر نگران نباشید، به ویژه به خاطر خراب شدن این خانه که ساخته‌اند.
چارة غم در محبّت تن به غم دردانست
سوختن آبی بر آتش می‌زند پروانه را
هوش مصنوعی: برای درمان غم در عشق باید به غم راضی بود، زیرا مانند پروانه‌ای که با سوختن در آتش آب می‌زند، عشق هم آتشین و سوزان است.
تا به راه افتادم از بیراه شوقم مانده شد
جاده کی زنجیر بر پا می‌نهد دیوانه را
هوش مصنوعی: وقتی به راه افتادم، شوق و عشق من چنان زیاد بود که مسیر را گم کردم. انگار دیوانه‌ای که زنجیر به پایش بسته‌اند، نمی‌تواند حرکت کند.
عیش دنیا عاقلان را سخت غافل کرده است
از برای خواب پیدا کرده‌اند افسانه را
هوش مصنوعی: لذت‌های دنیا باعث شده که عاقل‌ها از حقیقت غافل شوند و به خواب و خیال‌ها پناه ببرند.
گم نخواهد گشت در خاک این گرامی تخم پاک
سبز خواهد کرد دهقان عاقبت این دانه را
هوش مصنوعی: تخم باارزش و باکیفیت در زمین گم نخواهد شد و در نهایت، کشاورز از این دانه محصولی سبز و دلخواه بدست خواهد آورد.
در میان کفر و دین بیگانگی فیّاض چیست؟
صلح باید داد با هم کعبه و بتخانه را
هوش مصنوعی: در میان اختلافات کفر و دین، چه چیزی باعث جدایی و بیگانگی می‌شود؟ باید به نوعی آشتی کرد و بین مقدسات مختلف، همانند کعبه و بتخانه، صلح ایجاد کرد.