شمارهٔ ۴۶
کتابت کی تواند داد داد بیقراران را
سحاب خشک حسرت میدهد مشتاق باران را
چه شد دیریست کز زلف بتان بویی نمیاری
به امیدی نشاندی ای صبا امیدواران را
نمک دارد که بعد از انتظار غم ز دل بردن
جراحت تازه سازد نامة او دلفگاران را
گلستان را به سر تا سایة سرو تو افتادست
بهار تازهرو دادست گویی نوبهاران را
هنوز اندر چمن زان شب که بگشادی گریبانی
گل از بوی تو بر هم مینهد داغ هزاران را
ستم باشد پس از رو دادن اسباب جمعیّت
که گردون دورتر گرداند از هم دوستداران را
مگر از کوی او فیّاض انداز سفر دارد
وداع طرفهای میکرد امشب باز یاران را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کتابت کی تواند داد داد بیقراران را
سحاب خشک حسرت میدهد مشتاق باران را
هوش مصنوعی: کتاب تو چگونه میتواند دلهای بیقرار را آرام کند؟ ابر خشک حسرت، دلهای تشنه باران را به درد میآورد.
چه شد دیریست کز زلف بتان بویی نمیاری
به امیدی نشاندی ای صبا امیدواران را
هوش مصنوعی: چه شده است که مدتهاست بویی از زلف معشوقان نمیشنوم؟ ای صبای خوشخبر، تو امیدواران را به وصال مینشانی.
نمک دارد که بعد از انتظار غم ز دل بردن
جراحت تازه سازد نامة او دلفگاران را
هوش مصنوعی: نمک او خاصیتی دارد که پس از مدتی انتظار، اندوه را از دل میزداید و زخمهای تازه را التیام میبخشد. نامهاش برای دلفگاران مانند دارویی است که درد را تسکین میدهد.
گلستان را به سر تا سایة سرو تو افتادست
بهار تازهرو دادست گویی نوبهاران را
هوش مصنوعی: درختان سرو سایهاش را بر گلستان گسترده و بهار جدید زیبایی را به ارمغان آورده است، بگونهای که گویی فصل بهار دوباره شروع شده است.
هنوز اندر چمن زان شب که بگشادی گریبانی
گل از بوی تو بر هم مینهد داغ هزاران را
هوش مصنوعی: در چمن هنوز هم بوی شب گذشته و از عطر تو گلها گلابی مینهد و یادآور دردهای زیادی هستند.
ستم باشد پس از رو دادن اسباب جمعیّت
که گردون دورتر گرداند از هم دوستداران را
هوش مصنوعی: ستم آن است که وقتی عوامل و شرایط برای اجتماع و نزدیکی دوستان فراهم میشود، آسمان و سرنوشت محبت آنها را از یکدیگر دور کند.
مگر از کوی او فیّاض انداز سفر دارد
وداع طرفهای میکرد امشب باز یاران را
هوش مصنوعی: جز از کوی آن دلیر بخشنده، سفر با وداعی شگفتانگیز امکان ندارد؛ امشب یاران را وداع میکند.