شمارهٔ ۳۷
خوی کرده و نشانده بر آتش گلاب را
آه این چه آتش است که میسوزد آب را
از دیدن تو دیده فرو بستهام ولی
دل در کمین نشسته هزار اضطراب را
سیراب میتوان شدن اکنون که تیغ تو
قیمت به خون تشنه رساندست آب را
گفتی که روی خوب چو دیدی ندیده کن
نادیده کس چهگونه کند آفتاب را!
چون خواب خوش کنیم که شب در کمین ماست!
چشمی که در خیال زند راه خواب را
ما را دگر چه بر سر آتش نشاندهای
باری به غمزه گو که نسوزد کباب را
فیّاض قدرتیست که شیرینتر آیدم
هر چند تلختر دهد آن لب جواب را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوی کرده و نشانده بر آتش گلاب را
آه این چه آتش است که میسوزد آب را
هوش مصنوعی: این شعر به حسی عمیق و پر از تردید اشاره دارد. شاعر به نوعی از عذاب و تلاطم درونی خود اشاره میکند که در آن حتی چیزهایی مثل آب، که معمولاً نماد نرمی و آرامش هستند، تحت تأثیر آتش قرار میگیرند. به عبارتی، او در شرایطی قرار دارد که احساس میکند همه چیز، حتی وجودش، دچار زحمت و سوزش شده است.
از دیدن تو دیده فرو بستهام ولی
دل در کمین نشسته هزار اضطراب را
هوش مصنوعی: من به خاطر دیدن تو چشمهایم را بستهام، اما قلبم در انتظار هزار نوع اضطراب و نگرانی است.
سیراب میتوان شدن اکنون که تیغ تو
قیمت به خون تشنه رساندست آب را
هوش مصنوعی: اکنون که تیغ تو با قیمت خون، آب را به تشنگی رسانده، میتوان سیراب شد.
گفتی که روی خوب چو دیدی ندیده کن
نادیده کس چهگونه کند آفتاب را!
هوش مصنوعی: تو گفتی که وقتی زیبایی را ببینی، آن را نادیده بگیر. حالا بگو چگونه میشود که کسی بتواند آفتاب را نادیده بگیرد؟
چون خواب خوش کنیم که شب در کمین ماست!
چشمی که در خیال زند راه خواب را
هوش مصنوعی: وقتی به خواب خوشی فکر میکنیم که شب به ما نزدیک است، چشمی که در خیال خود به دنبال خواب میگردد.
ما را دگر چه بر سر آتش نشاندهای
باری به غمزه گو که نسوزد کباب را
هوش مصنوعی: تو چه کار کردهای با دل و جان ما که همچون کباب بر آتش گذاشته شدهایم. لطفاً با ناز و لطافت به ما بگو که این کباب نسوزد.
فیّاض قدرتیست که شیرینتر آیدم
هر چند تلختر دهد آن لب جواب را
هوش مصنوعی: قدرتی بخشنده وجود دارد که هرچند جواباش تلخ باشد، اما برایم شیرینتر میآید.