شمارهٔ ۳۵۷
بیدلان دور از لبش چون جام گلگون میخورند
چون به یاد آرند آن لب ساغر خون میخورند
راضی از فرهاد شیرینش به جوی شیر بود
وای کاین شیرین لبان در عهد ما خون میخورند
دودمان عشق از هم کم فراموشی کنند
بیدلان تا حشر خون بر یاد مجنون میخورند
حیف واقف نیستی کاشفتگان شوق دوست
ساغر لبریز زهر غصّه را چون میخورند
با تو فیّاض ار حریفان دم زنند از جام فکر
عرض معنی میبرند و خون مضمون میخورند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیدلان دور از لبش چون جام گلگون میخورند
چون به یاد آرند آن لب ساغر خون میخورند
هوش مصنوعی: عاشقان دور از لب معشوق، مانند جامی پر از شراب قرمز مینوشند و زمانی که به یاد آن لب زیبا میافتند، آنگاه ساغری پر از خون را مینوشند.
راضی از فرهاد شیرینش به جوی شیر بود
وای کاین شیرین لبان در عهد ما خون میخورند
هوش مصنوعی: فرهاد از شیرینی عشقش به شیرینیاش راضی است و در حال حاضر این شیرینی لبها خون میخورند.
دودمان عشق از هم کم فراموشی کنند
بیدلان تا حشر خون بر یاد مجنون میخورند
هوش مصنوعی: عاشقان و دلدادگان، با فراموشی از هم جدا نمیشوند و تا روز قیامت به یاد مجنون خون میریزند.
حیف واقف نیستی کاشفتگان شوق دوست
ساغر لبریز زهر غصّه را چون میخورند
هوش مصنوعی: متأسفانه، تو از حال و هوای عاشقانی که در جستجوی دوستاند، بیخبری. آنان چگونه جام پر از غم و اندوه را مانند شراب مینوشند.
با تو فیّاض ار حریفان دم زنند از جام فکر
عرض معنی میبرند و خون مضمون میخورند
هوش مصنوعی: اگر تو بخشنده و مهربان باشی، حتی اگر رقبایت از خود صحبت کنند و یا به بحث بپردازند، آنها از دل و جان به بیان معانی و مفاهیم میپردازند و در واقع، به نوعی از احساسات عمیق و عمق فکر خود بهرهبرداری میکنند.