شمارهٔ ۳۵۵
یک بار نکردیم در آن دل اثری چند
شرمندة آزردن آه سحری چند
گر دامن پاکت نبود روز قیامت
چون عذر توان خواست ز دامان تری چند!
اسباب جهانگیری عشق است مهیّا
از آتش سودای تو در دل شرری چند
خونین گلهام زان مژهها جوش برآورد
چند از رگ طاقت هوس نیشتری چند!
ننمود اثر چهره و زنگار برآورد
آیینة دل در کف آه سحری چند
از دل به سوی دیده شد از دیده به دامن
پروردگییی یافت سرشک از سفری چند
فیّاض به خون مژه افسانة غم را
رفتیم و نوشتیم به دیوار و دری چند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک بار نکردیم در آن دل اثری چند
شرمندة آزردن آه سحری چند
هوش مصنوعی: ما هرگز تأثیری در دل کسی نداشتهایم، اما از آزردن او با آه و نالهای چند، شرمندهایم.
گر دامن پاکت نبود روز قیامت
چون عذر توان خواست ز دامان تری چند!
هوش مصنوعی: اگر دامن پاکی نداشته باشی، در روز قیامت چگونه میتوانی عذر و پوزش بخواهی؟ این گفته نشاندهنده اهمیت پاکی و خلوص در زندگی است.
اسباب جهانگیری عشق است مهیّا
از آتش سودای تو در دل شرری چند
هوش مصنوعی: اسباب قدرت و تسلط بر جهان، عشق است که در دلهامان شعلهای از آرزوها و خواستههای تو را روشن کرده است.
خونین گلهام زان مژهها جوش برآورد
چند از رگ طاقت هوس نیشتری چند!
هوش مصنوعی: گلهام که پر از درد و غم است، با نگاههای زیبا و فریبندهات زنده شده است. این احساسات، مانند نیشهایی عمیق در رگهای من هستند که طاقت و صبرم را آزمایش میکنند.
ننمود اثر چهره و زنگار برآورد
آیینة دل در کف آه سحری چند
هوش مصنوعی: چهره و زنگار اثری بر آینه دل ندارد و این دل، در دست آهی که در سحر برمیخیزد، به خوبی نشان میدهد.
از دل به سوی دیده شد از دیده به دامن
پروردگییی یافت سرشک از سفری چند
هوش مصنوعی: از دل به چشمانم راهی پیدا شد و با دیدن آن، اشکهایی که از سفرهای مختلف به دامن پروردهام، ریخته شد.
فیّاض به خون مژه افسانة غم را
رفتیم و نوشتیم به دیوار و دری چند
هوش مصنوعی: با دل پُر غم و گریه، زیباییهای عالم را به تصویر کشیدیم و احساساتمان را روی دیوار و درهای مختلف نوشتیم.