شمارهٔ ۳۵۳
هر کاروان که راه به کوی تو ساختند
بازارها به مصر ز بوی تو ساختند
در بند دین نماند کس از کفر زلف تو
زنجیرها گسست چو موی تو ساختند
رشک آیدم، چه چاره کنم! عاشقی بلاست
زان محرمان که راه به کوی تو ساختند
چرخ و ستاره با دل ما بر نیامدند
تا اتفاق کرده به خوی تو ساختند
گل بویی از تو دارد و باغ از تو نکهتی
بیچاره بلبلان که به بوی تو ساختند
غافل بنوش باده که گیتی به جم نماند
صد جام خاک شد که سبوی تو ساختند
شهری ز غمزة تو چو فیّاض بیدلند
تنها مرا نه عاشق روی تو ساختند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کاروان که راه به کوی تو ساختند
بازارها به مصر ز بوی تو ساختند
هوش مصنوعی: هر کاروانی که به سمت کوی تو حرکت کرد، بازارها در مصر بوی تو را به خود گرفتند.
در بند دین نماند کس از کفر زلف تو
زنجیرها گسست چو موی تو ساختند
هوش مصنوعی: هیچکس در دام دین و اعتقادات نمانده است، گیسوان تو زنجیرهایی را پاره کرده که شبیه موهای تو ساخته شدهاند.
رشک آیدم، چه چاره کنم! عاشقی بلاست
زان محرمان که راه به کوی تو ساختند
هوش مصنوعی: حسرت میخورم، چه کار از دستم برمیآید! عشق یک درد است و آن رازداران که راهی به سمت تو پیدا کردند.
چرخ و ستاره با دل ما بر نیامدند
تا اتفاق کرده به خوی تو ساختند
هوش مصنوعی: فصل و زمانه و ستارهها هیچکدام با احساسات و دل ما همخوانی نداشتند، بلکه سرنوشت و وقایع زندگی به گونهای رقم خورد که به شخصیت و ویژگیهای تو مرتبط شد.
گل بویی از تو دارد و باغ از تو نکهتی
بیچاره بلبلان که به بوی تو ساختند
هوش مصنوعی: این گل عطر تو را دارد و باغ بویی از تو میگیرد. بیچاره بلبلها که تحت تأثیر رایحه تو آواز میخوانند.
غافل بنوش باده که گیتی به جم نماند
صد جام خاک شد که سبوی تو ساختند
هوش مصنوعی: بیخبر باده بنوش، زیرا که دنیا به هیچ کس باقی نمانده است؛ صد جام خاکی بود که برای تو ساخته شدهاند.
شهری ز غمزة تو چو فیّاض بیدلند
تنها مرا نه عاشق روی تو ساختند
هوش مصنوعی: شهر از عشق تو پر شده و دلها از محبت تو پرخوناند، اما من فقط به خاطر زیبایی تو عاشق شدهام.