گنجور

شمارهٔ ۳۴۸

از پی قتلم دگر، درد و غم، آماده‌اند
همچو دو ابروی یار پشت به هم داده‌اند
پای گریزم نماند وای که در خون من
لشکر مژگان ناز صف به صف استاده‌اند
جسته‌ام از دام زلف لیک به تسخیر من
لشکر آشوب خط دست به هم داده‌اند
طبع من و منع عشق آنگه ازین زاهدان
در عجبم کاین گروه از چه چنین ساده‌اند!
از ره مستیّ و عشق باز نگردم اگر
خلق چو نقش قدم در پیم افتاده‌اند
کس نبرد ره به عشق شکر که این زاهدان
در گرو سبحه و در غم سجّاده‌اند
این همه علم و عمل آن همه مکر و حیل
شکر که آزادگان از همه آزاده‌اند
هیچ نگیرند انس هیچ نگردند رام
وه که پری چهرگان جمله پریزاده‌اند
بهر تو فیّاض بود کوشش رنج و بلا
بی‌تو چنین درد و غم در به در افتاده‌اند

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از پی قتلم دگر، درد و غم، آماده‌اند
همچو دو ابروی یار پشت به هم داده‌اند
هوش مصنوعی: درد و غم، به دنبال مرگ من، مانند دو ابروی یار، بر یکدیگر تکیه داده‌اند و آماده‌اند تا در سوگ من به سر آیند.
پای گریزم نماند وای که در خون من
لشکر مژگان ناز صف به صف استاده‌اند
هوش مصنوعی: اگر از توجه و عشق دور شوم، وای بر حال من که چشمان نازک و دلربا، همچون سپاهی در خون من صف کشیده‌اند و به دنبال من هستند.
جسته‌ام از دام زلف لیک به تسخیر من
لشکر آشوب خط دست به هم داده‌اند
هوش مصنوعی: من از دام زلف محبوب رها شده‌ام، اما هنوز سردرگم و گرفتار آشفته‌حالی‌هایی هستم که ناشی از عشق اوست و این وضعیت، به گونه‌ای است که به هم ریختگی و بی‌نظمی در زندگی‌ام به وجود آمده است.
طبع من و منع عشق آنگه ازین زاهدان
در عجبم کاین گروه از چه چنین ساده‌اند!
هوش مصنوعی: من به طبع خود و محدودیت‌های عشق فکر می‌کنم و از زاهدان حیرت‌زده‌ام که چرا این گروه این‌قدر ساده‌لوح هستند!
از ره مستیّ و عشق باز نگردم اگر
خلق چو نقش قدم در پیم افتاده‌اند
هوش مصنوعی: من از مسیر عشق و مستی برگشت نخواهم کرد، حتی اگر مردم مانند نقشی که روی زمین افتاده، در دنباله‌روی قرار گرفته باشند.
کس نبرد ره به عشق شکر که این زاهدان
در گرو سبحه و در غم سجّاده‌اند
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که هیچ‌کس نتوانسته به راستی به عشق واقعی دست یابد، زیرا افرادی که خود را عابد و زاهد می‌نامند، فقط به ظواهر دین و عبادت می‌پردازند و در این رویه در اسارت ابزارهای ظاهری مانند تسبیح و سجاده هستند.
این همه علم و عمل آن همه مکر و حیل
شکر که آزادگان از همه آزاده‌اند
هوش مصنوعی: بسیاری از دانش و کارها وجود دارد، اما در مقابل آن، توطئه‌ها و فریب‌ها نیز به همین اندازه زیاد است. تنها چیزی که ارزشمند است این است که انسان‌های آزاده از تمام این مکرها آزادند و برتر از آن‌ها هستند.
هیچ نگیرند انس هیچ نگردند رام
وه که پری چهرگان جمله پریزاده‌اند
هوش مصنوعی: هرگز هیچ چیز را جدی نگیرید و هیچ کس را رام نکنید، زیرا همگی کسانی که دارای چهره‌ی زیبا هستند، در اصل فرزندان پری‌ها هستند.
بهر تو فیّاض بود کوشش رنج و بلا
بی‌تو چنین درد و غم در به در افتاده‌اند
هوش مصنوعی: برای تو، که بخشنده‌ای، زحمت و درد و بلا وجود دارند، و بدون تو، این غم و اندوه مانند شخصی بی‌خانمان و سرگردان به هر سو می‌چرخند.