گنجور

شمارهٔ ۳۳

چو جوهر بر دم شمشیر او دادم دل خود را
به یمن تیغ او آخر گشودم مشکل خود را
نه چشم زخم برقی شد نه بادِ دامن آفت
که بر باد فنا دانسته دادم حاصل خود را
برو ای ابر آب رحمتی زن خاک آدم را
که من از اشک چشم خویش تر کردم گل خود را
به یک زخم دگر جان مرا در اضطراب افکند
نمی‌دانم چه‌سان معذور دارم قاتل خود را
مرا فیّاض از آن بدخو شکایت بیش ازین نبود
که غمخوارانه‌تر بایست کشتن بسمل خود را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو جوهر بر دم شمشیر او دادم دل خود را
به یمن تیغ او آخر گشودم مشکل خود را
هوش مصنوعی: وقتی که به او اعتماد کردم و دل خود را به او سپردم، در نهایت توانستم مشکل خود را حل کنم.
نه چشم زخم برقی شد نه بادِ دامن آفت
که بر باد فنا دانسته دادم حاصل خود را
هوش مصنوعی: نه از چشم زخم کسی آسیب دیدم و نه هوای نامساعدی باعث شد که آنچه به دست آورده‌ام را از دست بدهم.
برو ای ابر آب رحمتی زن خاک آدم را
که من از اشک چشم خویش تر کردم گل خود را
هوش مصنوعی: برو ای ابر، با رحمتت بر زمین ببار، تا خاک انسان را زنده کنی؛ چون من از اشک چشمان خودم گل خویش را سیراب کرده‌ام.
به یک زخم دگر جان مرا در اضطراب افکند
نمی‌دانم چه‌سان معذور دارم قاتل خود را
هوش مصنوعی: زخم جدیدی باعث نگرانی و اضطراب من شده و نمی‌دانم چگونه می‌توانم قاتل خود را ببخشم یا عذر او را بپذیرم.
مرا فیّاض از آن بدخو شکایت بیش ازین نبود
که غمخوارانه‌تر بایست کشتن بسمل خود را
هوش مصنوعی: من از آن شخص سخاوتمند بدخوی شکایتی ندارم، بلکه تنها چیزی که خواسته‌ام این است که او باید با محبت بیشتری به قربانی خود، که در اینجا به معنی عشق یا دلشکستگی است، پایان دهد.