گنجور

شمارهٔ ۳۲

صلای می‌زنم امروز مه‌وش خود را
به دست خویش برافروزم آتش خود را
خیال زلف تو سودا اگر بیفزاید
کنم چه چاره دماغ مشوّش خود را!
به یک نگاه توان قتل عام عالم کرد
چرا تهی کنی از تیر ترکش خود را
به نیم جلوه جهانی ز دست و پا رفتند
عنان کشیده نگه‌دار ابرش خود را
اگر مضایقه در نیم جان کنم فیّاض
چه‌گونه رام کنم شوخ سرکش خود را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صلای می‌زنم امروز مه‌وش خود را
به دست خویش برافروزم آتش خود را
هوش مصنوعی: امروز صدای شادی را برای دلبرم به گوش می‌رسانم و می‌خواهم آتش وجود خود را با دستان خود روشن کنم.
خیال زلف تو سودا اگر بیفزاید
کنم چه چاره دماغ مشوّش خود را!
هوش مصنوعی: اگر تصورات و خیالات زیبا و دلنشین زلف تو در من افزایش یابد، چه تدبیری می‌توانم برای آشفتگی ذهن خود بیندیشم؟
به یک نگاه توان قتل عام عالم کرد
چرا تهی کنی از تیر ترکش خود را
هوش مصنوعی: با یک نگاه می‌توانی جهان را زیر و زبر کنی، پس چرا خود را از قدرت‌های نیرویی که در دست داری تهی می‌کنی؟
به نیم جلوه جهانی ز دست و پا رفتند
عنان کشیده نگه‌دار ابرش خود را
هوش مصنوعی: با نگاهی به جلوه‌ای زیبا از جهان، همه چیز به جریان افتاد و کنترل خود را از دست دادند. همچون ابر، جهانی را که دارد به جلو می‌برد، نگاه‌دار.
اگر مضایقه در نیم جان کنم فیّاض
چه‌گونه رام کنم شوخ سرکش خود را
هوش مصنوعی: اگر بخواهم در نیمه وجودم سختی بکشم، چطور می‌توانم آن خوش‌خویی را که سرکشم است آرام کنم؟