شمارهٔ ۳۱۷
ناله از دل تا به لب از ضعف مشکل میرسد
گوش اینجا کی به داد نالة دل میرسد
جذبة محملنشین گر تن به سستی در دهد
شوق بیطاقت کجا در گرد محمل میرسد
تا نباشد گرمی اشکم شراب نارس است
بادة خون جگر از آتش دل میرسد
گر به قتلم راضیی اندیشة تاوان مکن
خون عاشق گردیت دارد به قاتل میرسد
در فسون فیّاض هر دم کاروان در کاروان
چشم مستش را خراج از چین و بابل میرسد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناله از دل تا به لب از ضعف مشکل میرسد
گوش اینجا کی به داد نالة دل میرسد
هوش مصنوعی: بغض و نالهای که از دل بلند میشود به سختی به لب میرسد. در اینجا، صدای درد دل کسی به گوش دیگران نمیرسد و به کمک او نمیآید.
جذبة محملنشین گر تن به سستی در دهد
شوق بیطاقت کجا در گرد محمل میرسد
هوش مصنوعی: اگر کسی که بر دوش محمل نشسته است، تن به سستی بدهد، شوق و اشتیاق بیصبری که در دل دارد، هرگز به گرد محمل نمیرسد.
تا نباشد گرمی اشکم شراب نارس است
بادة خون جگر از آتش دل میرسد
هوش مصنوعی: تا زمانی که اشک من گرم نباشد، شراب نارس و ناقص است. نوشیدنیای که از خون جگر به دست میآید، تنها از شعلههای دل میتواند به وجود بیاید.
گر به قتلم راضیی اندیشة تاوان مکن
خون عاشق گردیت دارد به قاتل میرسد
هوش مصنوعی: اگر تو به کشتن من رضایت داری، نگران عواقب کار خود نباش. بدان که خون یک عاشق به دست قاتلش خواهد رسید.
در فسون فیّاض هر دم کاروان در کاروان
چشم مستش را خراج از چین و بابل میرسد
هوش مصنوعی: در هر لحظه، کاروانهایی که تحت تاثیر جذابیت و خوشگذرانی او هستند، به صورت مداوم ریشههای زیبایی و جذابیت چشمهای مست او را از سرزمینهای دوردست مانند چین و بابل به او تقدیم میکنند.