شمارهٔ ۳۱۴
به باغ سبزه چو بیند خطت به سر خیزد
پی تواضع قد تو سرو برخیزد
بهار خط تو اول ز پشت لب سر زد
که سبزه از طرف چشمه بیشتر خیزد
خیال آن مژه هر گه درآیدم به ضمیر
به جای ناله ز دل نوک نیشتر خیزد
ترشّح مژه آبی نزد بر آتش من
مشخّص است چه سیرابی از شرر خیزد
اثر در آن دل سنگین نمیکند هر چند
هزار نالهٔ سر تیزم از جگر خیزد
به نقش پای درافتادگی برم غیرت
که چون فتد نتواند ز جای برخیزد
گه نظاره ز طغیان خون دل فیّاض
گمان مبر که نگاهم ز چشم تر خیزد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به باغ سبزه چو بیند خطت به سر خیزد
پی تواضع قد تو سرو برخیزد
هوش مصنوعی: وقتی سبزه و گلها را در باغ میبیند، به خاطر زیبایی و ظرافت تو، به احترام تو سر خم میکند و قد تو همچون سروی برمیخیزد.
بهار خط تو اول ز پشت لب سر زد
که سبزه از طرف چشمه بیشتر خیزد
هوش مصنوعی: بهار با خط زیبای تو آغاز میشود و از آنجایی که لبهایت میخندند، سبزهها بیشتر از کنار چشمه رشد میکنند.
خیال آن مژه هر گه درآیدم به ضمیر
به جای ناله ز دل نوک نیشتر خیزد
هوش مصنوعی: هر بار که به یاد آن مژهها میافتم، به جای آنکه از دل نالهای سر دهم، حس میکنم که زخم عمیقی به وجود آمده است.
ترشّح مژه آبی نزد بر آتش من
مشخّص است چه سیرابی از شرر خیزد
هوش مصنوعی: مژههای آبی که بر آتش من میافتد، نشاندهنده این است که چگونه شعلههای آتش با حرارت خود، آب را به جوش میآورد و به نوعی این همانند سیراب کردن چیزهایی است که تحت تاثیر حرارت قرار میگیرند.
اثر در آن دل سنگین نمیکند هر چند
هزار نالهٔ سر تیزم از جگر خیزد
هوش مصنوعی: هیچ تاثیری بر دل سنگین نمیگذارد، حتی اگر هزار بار از عمق دل ناله کنم.
به نقش پای درافتادگی برم غیرت
که چون فتد نتواند ز جای برخیزد
هوش مصنوعی: این بیت به این معنا است که وقتی کسی به شدت تحت تأثیر چیزی قرار میگیرد، دیگر قادر به ادامه دادن و ایستادگی نخواهد بود. به نوعی به نشان و نشانهای اشاره دارد که انسان را زمینگیر میکند و نمیتواند از آن خارج شود. این موضوع به احساس غیرت و تعهد هم ارتباط دارد که در صورت آسیب دیدن، فرد نمیتواند به راحتی به حالت قبل برگردد.
گه نظاره ز طغیان خون دل فیّاض
گمان مبر که نگاهم ز چشم تر خیزد
هوش مصنوعی: گاهی که به تماشای خروش و شورش دل پرآشوبم مینشینی، گمان نکن که نگاه من از چشمان پرآب و اشک بیرون میآید.