شمارهٔ ۳۰۶
چه شد بازم که زخمم باج از مرهم نمیگیرد
دماغم جام خوشحالی ز دست جم نمیگیرد
چه حال است اینکه حسرت را دماغ آشفته میبینم
چه ذوقست اینکه مرغ نالهام را دم نمیگیرد
ملایک را گواه خویش میگیرم که در محشر
کسی عشق جوانان بر بنیآدم نمیگیرد
اگر درد دلی باشد به اشک خویش میگویم
ملامت پیشه جز غمّاز را محرم نمیگیرد
تو گر نازکدلی ای شوخ من هم پاکدامانم
ز برگ گل غباری دامن شبنم نمیگیرد
به کار عشق کوتاهی ز من هرگز نمیآید
برای دادخواهی دامن من غم نمیگیرد
حریف مزد دست مرد نتواند وصالت شد
سر راهی به این غم خاطر خرم نمیگیرد
شمارهٔ ۳۰۵: به صد افسون در آن دل یاد من منزل نمیگیردشمارهٔ ۳۰۷: چه سازم دست دردی دامن جانم نمیگیرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شد بازم که زخمم باج از مرهم نمیگیرد
دماغم جام خوشحالی ز دست جم نمیگیرد
هوش مصنوعی: چرا دوباره زخمم با مرحم بهبودی پیدا نمیکند؟ انگار خوشحالیام از دست جامی که دارم، نمیرود.
چه حال است اینکه حسرت را دماغ آشفته میبینم
چه ذوقست اینکه مرغ نالهام را دم نمیگیرد
هوش مصنوعی: حالت عجیب و حزنآور این است که حسرت را به وضوح میبینم و در عین حال خوشحالی از اینکه پرندهای که مینالم، هیچ توجهی به صدای من ندارد.
ملایک را گواه خویش میگیرم که در محشر
کسی عشق جوانان بر بنیآدم نمیگیرد
هوش مصنوعی: من فرشتگان را گواه میگیرم که در روز قیامت هیچکس به اندازهی عشق جوانان به فرزندان آدم اهمیت نمیدهد.
اگر درد دلی باشد به اشک خویش میگویم
ملامت پیشه جز غمّاز را محرم نمیگیرد
هوش مصنوعی: اگر دلی آزرده باشد، تنها با اشک خودم حرف میزنم، زیرا هیچکس جز عیبجویان را نمیتوان محرم این راز دانست.
تو گر نازکدلی ای شوخ من هم پاکدامانم
ز برگ گل غباری دامن شبنم نمیگیرد
هوش مصنوعی: اگر تو دل نازکی داری، من هم پاکدامن هستم و از گل، فقط غباری به دامن شبنم نمیچسبد.
به کار عشق کوتاهی ز من هرگز نمیآید
برای دادخواهی دامن من غم نمیگیرد
هوش مصنوعی: من هرگز در عشق کمکاری نمیکنم و برای طلب کمک و دفاع از خود، غمگین نمیشوم.
حریف مزد دست مرد نتواند وصالت شد
سر راهی به این غم خاطر خرم نمیگیرد
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از محبت و وصال تو بهرهبرداری کند، و این درد و غم برای کسی که دلش شاد است، حاصلی ندارد.