گنجور

شمارهٔ ۳۰۱

یار در دلداری ما هیچ خودداری نکرد
یا چنین تمکین بما تقصیر در یاری نکرد
دیدمش در خواب و گردیدم به گردش تا سحر
کرد خواب آخر به من کاری که بیداری نکرد
عالمی را بی تو از شیون به تنگ آورده‌ام
زاری من کس ندید امشب که بیزاری نکرد
خدمت عشقم برهمن کرد و یک بارم به سهو
تار زلفی بر میان انداز زناری نکرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار در دلداری ما هیچ خودداری نکرد
یا چنین تمکین بما تقصیر در یاری نکرد
هوش مصنوعی: محبوب ما در دلجویی از ما هیچ‌گونه خودداری نکرد و او در کمک به ما هیچ تقصیری نداشت.
دیدمش در خواب و گردیدم به گردش تا سحر
کرد خواب آخر به من کاری که بیداری نکرد
هوش مصنوعی: در خواب او را دیدم و تا صبح در پی او بودم، اما در نهایت خواب به من اتفاقی افتاد که در بیداری هرگز برایم پیش نیامده بود.
عالمی را بی تو از شیون به تنگ آورده‌ام
زاری من کس ندید امشب که بیزاری نکرد
هوش مصنوعی: بدون تو، دنیا برایم به شدت پر از شیون و ناله شده است. امشب هیچ‌کس به زاری من توجه نکرد و به کمکم نیامد.
خدمت عشقم برهمن کرد و یک بارم به سهو
تار زلفی بر میان انداز زناری نکرد
هوش مصنوعی: عاشقم به من خدمت کرد و یک بار هم به طور ناخواسته تکه‌ای از موهایش را به دور کمرم نپیچید.