گنجور

شمارهٔ ۲۹۶

با یاد تو کونین فراموش توان کرد
گر ز هر دهی باده صفت نوش توان کرد
حیف است که در گردن حور افکندش کس
دستی که به یاد تو در آغوش توان کرد
شکرانة این لطف که در یاد تو هستیم
هر چند کنی جور فراموش توان کرد
پوشیدن مژگان نشود مانع اشکم
این شعله چنان نیست که خس پوش توان کرد
فیّاض مزن آب که این شعله به جانم
نوعی نگرفتست که خاموش توان کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با یاد تو کونین فراموش توان کرد
گر ز هر دهی باده صفت نوش توان کرد
هوش مصنوعی: با یاد تو می‌توان از هر دو جهان دل برید و اگر از هر جایی هم شراب خوشگوار بیاورند، نمی‌توان لذت آن را با یاد تو عوض کرد.
حیف است که در گردن حور افکندش کس
دستی که به یاد تو در آغوش توان کرد
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که بتواند در آغوش تو باشد، حیف است که برای حوریان از تو غافل شوند.
شکرانة این لطف که در یاد تو هستیم
هر چند کنی جور فراموش توان کرد
هوش مصنوعی: به خاطر لطفی که داری و ما را در یاد خود داری، هرچند که گاهی ممکن است از تو دور شویم یا فراموش کنیم، اما باز هم قدردان هستیم.
پوشیدن مژگان نشود مانع اشکم
این شعله چنان نیست که خس پوش توان کرد
هوش مصنوعی: می‌توان گفت: مژگان نمی‌توانند مانع اشک من شوند، زیرا این درد و آتش درون من به قدری شدید است که حتی با پوشاندن چیزی نمی‌توان آن را خاموش کرد.
فیّاض مزن آب که این شعله به جانم
نوعی نگرفتست که خاموش توان کرد
هوش مصنوعی: ای بخشنده، آب نریز که این آتش در جانم نوعی خاص است که نمی‌توان آن را خاموش کرد.