گنجور

شمارهٔ ۲۹۴

مشّاطه چو آرایش آن زلف علم کرد
آن خم که در آن بود دلم باز به خم کرد
هر تار سر زلف تو ماوای دلی بود
مشّاطه برین سلسله بسیار ستم کرد
قربانی مژگان تو گردم که به یک تاز
تسخیر جهان بی‌مدد تیغ و علم کرد
تا لذّت تیغ تو چشیدست، دلم را
رحمست بر آن صید که از دام تو رم کرد
نازی که نگاه تو به فیّاض حزین داشت
یارب چه گنه دید که بی‌واسطه کم کرد!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشّاطه چو آرایش آن زلف علم کرد
آن خم که در آن بود دلم باز به خم کرد
هوش مصنوعی: آرایشگر وقتی که زلف علم را زیبایی بخشید، دل من هم که در آن خم بود، دوباره به حالت خمیده خود بازگشت.
هر تار سر زلف تو ماوای دلی بود
مشّاطه برین سلسله بسیار ستم کرد
هوش مصنوعی: هر تار موی تو پناهی برای دل من بود و آرایشگری بر این رشته بسیار ظلم کرده است.
قربانی مژگان تو گردم که به یک تاز
تسخیر جهان بی‌مدد تیغ و علم کرد
هوش مصنوعی: من آماده‌ام تا به خاطر مژگان تو قربانی شوم، زیرا تو با یک نگاه، بدون نیاز به شمشیر و علم، کل جهان را تسخیر کردی.
تا لذّت تیغ تو چشیدست، دلم را
رحمست بر آن صید که از دام تو رم کرد
هوش مصنوعی: وقتی که دلم طعم لذت تیغ تو را چشیده، برای آن شکار که از دام تو فرار کرده، دلم به حالش رحم می‌آید.
نازی که نگاه تو به فیّاض حزین داشت
یارب چه گنه دید که بی‌واسطه کم کرد!
هوش مصنوعی: عزیزم، نگاهی که تو به معشوقه‌ای غمزده و خسته داشتی، باعث شد که او به‌صورت مستقیم از محبت و بخشش خود بکاهد. آیا واقعاً چه خطایی انجام داده بود که این‌گونه از عشق و محبتش کاسته شد؟