گنجور

شمارهٔ ۲۹۰

خویش را بر آب و بر آیینه تا اظهار کرد
آب را آتش زد و آینه را گلزار کرد
مژده چشمِ دل براهِ مصرِ خواهش را که باز
اینک آن آشوب کنعان روی در بازار کرد
عمرها آسوده بودم در شکر خواب عدم
فتنة چشم تو زین خواب خوشم بیدار کرد
چون تل خاکستری کاید به پیش راه سیل
گریة من آسمان را با زمین هموار کرد
شب که زخم ناوکش پی در پیم دل می‌نواخت
ز آن میان تیری که رد شد سخت بر من کار کرد
ناشکیبایی چه بر جانم غم آسان کرده بود
صبر بر من عاقبت این کار را دشوار کرد
بی‌ثباتی‌های نازت آه را از پا فکند
سرگرانی‌های چشمت ناله را بیمار کرد
یارب آسان کن به گوشش ناله‌های تیشه را
آنکه کوه بیستون را بر دل من بار کرد
دشمنی‌های کم فیّاض سدّ ره نبود
هر چه با من کرد آخر یاری آن یار کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خویش را بر آب و بر آیینه تا اظهار کرد
آب را آتش زد و آینه را گلزار کرد
هوش مصنوعی: وقتی که انسان در برابر آب و آینه خود را نشان می‌دهد، در حقیقت تغییراتی در آن به وجود می‌آید. آب به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد و به نوعی مانند آتش زنده می‌شود، در حالی که آینه نیز می‌تواند زیبایی‌های طبیعی را به تصویر بکشد و به یک باغ زیبا تبدیل شود. این نشان می‌دهد که خودآگاهی و مشاهده خود می‌تواند انرژی و زندگی جدیدی به وجود بیاورد.
مژده چشمِ دل براهِ مصرِ خواهش را که باز
اینک آن آشوب کنعان روی در بازار کرد
هوش مصنوعی: چشم دل را به خوشخبری از سفر به مصر آرزوها باز کنید، زیرا دوباره این شور و هیجان کنعانی در بازار شکل گرفته است.
عمرها آسوده بودم در شکر خواب عدم
فتنة چشم تو زین خواب خوشم بیدار کرد
هوش مصنوعی: سال‌ها در آرامش و بی‌خبری به سر می‌بردم، اما جذابیت نگاه تو مرا از آن خواب شیرین بیدار کرد.
چون تل خاکستری کاید به پیش راه سیل
گریة من آسمان را با زمین هموار کرد
هوش مصنوعی: زمانی که غم و اندوه مانند خاکستری به جاده جاری می‌شود، اشک‌های من آسمان را با زمین یکی می‌کند و مسیر را هموار می‌سازد.
شب که زخم ناوکش پی در پیم دل می‌نواخت
ز آن میان تیری که رد شد سخت بر من کار کرد
هوش مصنوعی: در شب، زخم تیر کوچکی که بر قلبم نشسته بود، به شدت درد می‌کرد و از میان آن، تیری که رد شد، اثر بدی بر من گذاشت.
ناشکیبایی چه بر جانم غم آسان کرده بود
صبر بر من عاقبت این کار را دشوار کرد
هوش مصنوعی: ناامیدی و بی‌تابی به جانم فشار آورده بود، اما در نهایت صبرم را سخت و دشوار کرد.
بی‌ثباتی‌های نازت آه را از پا فکند
سرگرانی‌های چشمت ناله را بیمار کرد
هوش مصنوعی: بی‌ثباتی و ناز تو باعث شده آه و ناله‌ای در دل من شکل بگیرد، نگاهی که به تو دوخته‌ام، مرا به شدت ناراحت و بیمار کرده است.
یارب آسان کن به گوشش ناله‌های تیشه را
آنکه کوه بیستون را بر دل من بار کرد
هوش مصنوعی: ای کاش برای او که بار سنگین کوه بیستون را بر دل من گذاشت، ناله‌های تیشه را آسان بشنود.
دشمنی‌های کم فیّاض سدّ ره نبود
هر چه با من کرد آخر یاری آن یار کرد
هوش مصنوعی: دشمنی‌ها و کینه‌وری‌های کم‌تر از حدّ انتظار نتوانست مانع دوستی و کمک آن یار به من شود؛ هر چه دیگران درباره‌ام کردند، در نهایت همان یار به من یاری رساند.