گنجور

شمارهٔ ۲۸۸

منگر که نگاهی ز سر ناز به ما کرد
در سینه ببین با دل مجروح چه‌ها کرد
در تاب نشد خوی تو از هرزه‌درایان
تا شانه به دندان گره از زلف تو وا کرد
شد قسمت مرغ دل ما دانة خالت
روزی که قضا زلف ترا دام بلا کرد
از غصه و درد دل پر حسرتم امشب
یک جنبش ابروی تو صد نکته ادا کرد
در چشم و دلش عشرت جاوید بمیرد
هر کس که مرا از سر کوی تو جدا کرد
نا آمده بر لب نفسم بند گلو شد
ممنونم ازین سینه که یک ناله رسا کرد
فیّاض که در بزم تو ناخوانده در آمد
هر در زد و هر درد دلی داشت ادا کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منگر که نگاهی ز سر ناز به ما کرد
در سینه ببین با دل مجروح چه‌ها کرد
هوش مصنوعی: نگاه نازنین او را دست کم نگیر، زیرا که در دل من با آن نگاه چه دردها و رنج‌هایی به وجود آورد.
در تاب نشد خوی تو از هرزه‌درایان
تا شانه به دندان گره از زلف تو وا کرد
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و جذابیت شخصیتی اشاره شده است که با وجود حملات و تحرکات بی‌ارزش دیگران، همچنان بر سر پا و استوار است. این شخص به‌قدری دلرباست که هیچ کسی نمی‌تواند به او نزدیک شود یا حریمش را نقض کند. حاشیه‌ی زندگی او به گونه‌ای است که حتی زلف‌هایش هم مانند گره‌ای محکم باقی مانده‌اند و نمی‌توانند به سادگی باز شوند. به‌نوعی، اشاره به این دارد که زیبایی و جذابیت او از آسیب‌ها و ناامیدی‌ها مصون مانده است.
شد قسمت مرغ دل ما دانة خالت
روزی که قضا زلف ترا دام بلا کرد
هوش مصنوعی: در روزی که تقدیر زلف تو را به دام بلا تبدیل کرد، قسمت مرغ دل ما دانه‌ای شد که خاله‌ام آن را برداشت.
از غصه و درد دل پر حسرتم امشب
یک جنبش ابروی تو صد نکته ادا کرد
هوش مصنوعی: امشب از ناامیدی و درد در دل، در حالتی هستم که یک حرکت ابرویت توانست به من هزار نکته را منتقل کند.
در چشم و دلش عشرت جاوید بمیرد
هر کس که مرا از سر کوی تو جدا کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا از کوی تو جدا کند، در چشم و دلش شادی و خوشی همیشگی می میرد.
نا آمده بر لب نفسم بند گلو شد
ممنونم ازین سینه که یک ناله رسا کرد
هوش مصنوعی: هنگامی که هنوز نرسیده‌ام، نفس‌ام در گلویم گیر کرده است. از سینه‌ام سپاسگزارم که توانسته یک ناله بلند و واضح بزند.
فیّاض که در بزم تو ناخوانده در آمد
هر در زد و هر درد دلی داشت ادا کرد
هوش مصنوعی: بخشش و کرم الهی که به طور ناگهانی وارد جمع تو شد، به هر درب و درخواستی که زد، هر گونه غم و دردی را ابراز کرد.