گنجور

شمارهٔ ۲۸۲

امشب که از نم مژه آبم نمی‌برد
در دل خیال کیست که خوابم نمی‌برد!
عمری است پای در گلم از گریه، چون کنم!
این سیل تندِ خانه خرابم نمی‌برد
از ضعف نیست قوّت از خویش رفتنم
وامانده‌ام چنان که شرابم نمی‌برد
راضی شدم به صلح ولی شهد آشتی
از کام تلخی شکرابم نمی‌برد
وز نالة شبانه جگر سوختم چه سود
کان مست ره به بوی کبابم نمی‌برد
لطفم خراب کرده به نوعی که تا ابد
از جا فریب ناز و عتابم نمی‌برد
خضرم که می‌شود! که درین وادی خطر
همراهی درنگ و شتابم نمی‌برد
آشفتة علاقة دستارم آن چنان
کز ره فریب طرف نقابم نمی‌برد
فیّاض همدمان ز بس از من رمیده‌اند
در آب اگر دهند گم آبم نمی‌برد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب که از نم مژه آبم نمی‌برد
در دل خیال کیست که خوابم نمی‌برد!
هوش مصنوعی: امشب به خاطر اشکی که از چشمانم می‌ریزد، نمی‌توانم خوابم را پیدا کنم. در دل من خیال کسی وجود دارد که باعث می‌شود خوابم نپرده.
عمری است پای در گلم از گریه، چون کنم!
این سیل تندِ خانه خرابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در غم و اندوه غرق شده‌ام و نمی‌دانم چگونه از آن خارج شوم. این طوفان شدید زندگی‌ام باعث ویرانی‌ام نمی‌شود.
از ضعف نیست قوّت از خویش رفتنم
وامانده‌ام چنان که شرابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: از کمبود نیرو نیست، بلکه از رفتن به سوی خودم دچار ناتوانی شده‌ام، به گونه‌ای که شراب هم نمی‌تواند مرا به حال خود بیاورد.
راضی شدم به صلح ولی شهد آشتی
از کام تلخی شکرابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: من به صلح و آرامش راضی شدم، اما شیرینی صلح نمی‌تواند تلخی‌های گذشته را از یادم ببرد.
وز نالة شبانه جگر سوختم چه سود
کان مست ره به بوی کبابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: از ناله‌های شبانه جگرم سوخته است، اما چه فایده دارد که آن مست هیچ‌گاه به بوی کباب به سمت من نخواهد آمد.
لطفم خراب کرده به نوعی که تا ابد
از جا فریب ناز و عتابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: من به حدی از محبت و لطف دچار شده‌ام که دیگر هیچ‌گاه از حالت فریب و ناز و کج‌خلقیم خارج نخواهم شد.
خضرم که می‌شود! که درین وادی خطر
همراهی درنگ و شتابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: می‌گوید وقتی خطر در این مسیر وجود دارد، من نمی‌توانم به سرعت پیش بروم یا به آرامی توقف کنم.
آشفتة علاقة دستارم آن چنان
کز ره فریب طرف نقابم نمی‌برد
هوش مصنوعی: علاقه به دستارم به قدری آشفته است که از راه فریب نمی‌توانم صورت خود را پنهان کنم.
فیّاض همدمان ز بس از من رمیده‌اند
در آب اگر دهند گم آبم نمی‌برد
هوش مصنوعی: دوستانم به خاطر فراوانی نعمت‌ها از من دور شده‌اند، اگر به دریا بروند، آبم را نمی‌برد.