گنجور

شمارهٔ ۲۷۷

سرو نتوانست لاف قامتش از پیش برد
هرزه در پیش جوانان آبروی خویش برد
همچو ترکش پر برآوردم ز تیر ناز او
هر چه گویم، لذّت پیکان او دل بیش برد
کوه را فرهاد از جا کند و خسرو مزد یافت
بخت چون سستی کند نتوان به زور از پیش برد
عاشقی دورست از منصور دعوی‌دار، دور
بی‌حقیقت با وجود دوست نام خویش برد
لذّت عیش جهان در لذّت ترکست و بس
هر چه را در پادشاهی باخت شه، درویش برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرو نتوانست لاف قامتش از پیش برد
هرزه در پیش جوانان آبروی خویش برد
هوش مصنوعی: سرو نتوانست ادعای قد بلندش را از قبل به اثبات برساند و هرزه، آبرویش را در حضور جوانان از دست داد.
همچو ترکش پر برآوردم ز تیر ناز او
هر چه گویم، لذّت پیکان او دل بیش برد
هوش مصنوعی: من همچون پرها از کمان عاشقانه او پرواز کرده‌ام؛ هرwhat چیزی که بگویم، لذت تیراندازی او دل را بیشتر می‌برد.
کوه را فرهاد از جا کند و خسرو مزد یافت
بخت چون سستی کند نتوان به زور از پیش برد
هوش مصنوعی: فرهاد کوه را شکافت و به خاطر این تلاش، خسرو پاداشی دریافت کرد. زمانی که بخت به سستی گراید، نمی‌توان با زور و توانایی از موانع عبور کرد.
عاشقی دورست از منصور دعوی‌دار، دور
بی‌حقیقت با وجود دوست نام خویش برد
هوش مصنوعی: عاشقی که به درستی از مقام بالای خود صحبت می‌کند، بدون اینکه به حقیقت نزدیک شود، فقط به خاطر نام خود با دوستش فاصله دارد.
لذّت عیش جهان در لذّت ترکست و بس
هر چه را در پادشاهی باخت شه، درویش برد
هوش مصنوعی: لذت زندگی در این است که دست از خواسته‌های دنیا بکشیم و تمام چیزی که پادشاه در زندگی‌اش از دست می‌دهد، در واقع به دست درویش می‌رسد.