گنجور

شمارهٔ ۲۷۶

گر خود ز لطف گامی در راه ما گذارد
ما دیده فرش سازیم تا یار پا گذارد
امشب که شمع مجلس با آن پری سپردست
پروانه منصب خود باید به ما گذارد
گر برخورد به زلفش باد صبا به گلشن
از شرم بوی گل را در دم به جا گذارد
بر صید دیگری دام انداختن شگون نیست
با کوهکن بگویید این کار واگذارد
بیگانه عاجز آمد از دشمنی فیّاض
این شکوه به که یک چند با آشنا گذارد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر خود ز لطف گامی در راه ما گذارد
ما دیده فرش سازیم تا یار پا گذارد
هوش مصنوعی: اگر کسی از روی لطف و محبت گامی به سمت ما بردارد، ما خود را آماده می‌کنیم و موجبی فراهم می‌آوریم که محبوب‌مان با آرامش و احترام وارد شود.
امشب که شمع مجلس با آن پری سپردست
پروانه منصب خود باید به ما گذارد
هوش مصنوعی: امشب که شمع مجلس خاموش شده و آن دختر زیبای سرور مجلس رفته است، پروانه باید از مقام و جایگاه خود دست بکشد و به ما اجازه دهد که جای او را پر کنیم.
گر برخورد به زلفش باد صبا به گلشن
از شرم بوی گل را در دم به جا گذارد
هوش مصنوعی: هرگاه نسیم به زلف او برسد، در باغ از روی شرم، بوی گل را در همان لحظه ترک می‌کند.
بر صید دیگری دام انداختن شگون نیست
با کوهکن بگویید این کار واگذارد
هوش مصنوعی: به دیگری آسیب زدن یا کار بد کردن نشانه‌ی خوبی نیست، بهتر است به کوهکن بگویید که این کار را رها کند.
بیگانه عاجز آمد از دشمنی فیّاض
این شکوه به که یک چند با آشنا گذارد
هوش مصنوعی: بیگانه در برابر دشمنی بخشنده ناتوان است، بهتر است که مدتی با دوستان و آشنایان بگذرانی.