گنجور

شمارهٔ ۲۷۸

کسی ز کوی تو تا چند حبیب چاک برد!
دل آرد و چو برد جان دردناک برد!
به چشم پاک توان دید روی جانان را
که دایم آینه فیض از نگاه پاک برد
به آرزوی تو هر روز آفتاب برآید
ترا نبیند و این آرزو به خاک برد
ز جلوة تو هوس کام آرزو گیرد
ز غمزة تو اجل نسخة هلاک برد
امید هست که فیّاض آنچه باخت به من
به دست من همه را عشوة تو پاک برد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی ز کوی تو تا چند حبیب چاک برد!
دل آرد و چو برد جان دردناک برد!
هوش مصنوعی: کسی تا کی باید در پی تو بگردد و دوستت داشته باشد؟ دل می‌برد و وقتی دل ببرد، جان را نیز با درد برمی‌دارد.
به چشم پاک توان دید روی جانان را
که دایم آینه فیض از نگاه پاک برد
هوش مصنوعی: تنها کسانی که دارای نگرشی پاک و خالص هستند، می‌توانند جمال و زیبایی محبوب را ببینند، زیرا نگاه پاک همانند آینه‌ای است که بهره و نعمت را از دیدار می‌گیرد.
به آرزوی تو هر روز آفتاب برآید
ترا نبیند و این آرزو به خاک برد
هوش مصنوعی: هر روز آفتاب به امید تو طلوع می‌کند، اما تو را نمی‌بیند و این آرزو به فراموشی سپرده می‌شود.
ز جلوة تو هوس کام آرزو گیرد
ز غمزة تو اجل نسخة هلاک برد
هوش مصنوعی: از زیبایی تو آرزوی رسیدن به خواسته‌ها به وجود می‌آید و نگاه تو می‌تواند مرگ را به تأخیر اندازد.
امید هست که فیّاض آنچه باخت به من
به دست من همه را عشوة تو پاک برد
هوش مصنوعی: امید دارم که بخشنده، هر آنچه را که از من گرفته است، به من برگرداند و همه‌ی آن را با زیبایی‌های تو خالصانه بردارد.