شمارهٔ ۲۷
تا تو افکندی به دولت سایه بر گلزارها
بلبلان را در ترنّم سوده شد منقارها
من چو بلبل نغمهسنج گلشن کویی که هست
آفتاب آنجا گلِ خار سر دیوارها
نقد جان بر کف چه میکردند دلالان مصر
یوسفم را کس نمیآرد درین بازارها
دشت بیآبست و شب کوتاه و ره دور و دراز
زود بربندید ای جمّازهداران بارها
در گلستانِ سر میدان عشق آی و ببین
همچو گل خندان سر منصوریان بر دارها
گو دماغ خود مسوز اینجا مسیحا در علاج
با دوای کس نمیسازند این بیمارها
عشق را گویند مردم کار بیکاری بود
عشق چون کاری بود بیکاریست این کارها
زاهدان را امشب از ترخندههای انفعال
سبز شد مسواکها در گوشة دستارها
عشق را فیّاض در ادبارها اقبالهاست
آه ازین اقبالها و داد ازین ادبارها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا تو افکندی به دولت سایه بر گلزارها
بلبلان را در ترنّم سوده شد منقارها
هوش مصنوعی: وقتی تو با نعمتهای خود، سایهای بر گلزارها گستردی، بلبلان در خوشحالی و شوق، منقارهایشان را در نغمهسرایی فرسوده کردند.
من چو بلبل نغمهسنج گلشن کویی که هست
آفتاب آنجا گلِ خار سر دیوارها
هوش مصنوعی: من مانند بلبل آوازخوان در باغی هستم که نور خورشید به آن میتابد و در آنجا حتی گلهای خار روی دیوارها هم زیبا به نظر میرسند.
نقد جان بر کف چه میکردند دلالان مصر
یوسفم را کس نمیآرد درین بازارها
هوش مصنوعی: دلالان در بازار مصر چگونه میتوانستند با وجود جان خود تصمیم بگیرند و معامله کنند، وقتی که کسی یوسف را به این بازارها نمیآورد.
دشت بیآبست و شب کوتاه و ره دور و دراز
زود بربندید ای جمّازهداران بارها
هوش مصنوعی: دشت خشک و بیآب است، شب کوتاه و مسیر طولانی و دشوار است. پس ای افرادی که بارها را حمل میکنید، زودتر آماده شوید و بارهایتان را ببندید.
در گلستانِ سر میدان عشق آی و ببین
همچو گل خندان سر منصوریان بر دارها
هوش مصنوعی: در فضای عشق مانند یک گل شاداب و خندان به میدان بیا و ببین که چطور مثال گلهای زیبا، سرهای منصوریان در دارها نمایان است.
گو دماغ خود مسوز اینجا مسیحا در علاج
با دوای کس نمیسازند این بیمارها
هوش مصنوعی: نباید در اینجا نگران مشکلات خود باشی، چرا که هیچ کس نمیتواند به تنهایی به درمان این دردها بپردازد.
عشق را گویند مردم کار بیکاری بود
عشق چون کاری بود بیکاریست این کارها
هوش مصنوعی: مردم میگویند عشق نوعی سرگرمی و بیکاری است، اما واقعیت این است که اگر عشق واقعاً کار و تلاش باشد، پس این کارها در واقع بیکاری هستند.
زاهدان را امشب از ترخندههای انفعال
سبز شد مسواکها در گوشة دستارها
هوش مصنوعی: شب گذشته، زاهدان به خاطر تأثیرات شادیآور و نشاطآور، مسواکهایشان را در کناره دستارها قرار دادند و این نشاندهنده سرزندگی و احساس سرخوشی آنهاست.
عشق را فیّاض در ادبارها اقبالهاست
آه ازین اقبالها و داد ازین ادبارها
هوش مصنوعی: عشق، مانند نهر خروشان، در زمانهایی که خوب پیش میرود و در زمانهایی که بد پیش میرود، به ما عطا میکند. آه، چقدر خوشحالی از لحظههای خوب داریم و چقدر نگرانیم از لحظههای بد!