گنجور

شمارهٔ ۲۴۷

دل مسیح ز دردم شکسته می‌گردد
طبیب بر سر من زود خسته می‌گردد
چه نازک است دل توبه‌ام که بی‌تکلیف
به یک تبسّم ساغر شکسته می‌گردد
به چشمه‌ساز نصیبم اگر دهند آبی
چو آبِ چشمة آیینه بسته می‌گردد
چه شایعست به گلزار داغ بالیدن
که برگ برگ درو دسته دسته می‌گردد
چو آسیا دل فیّاض از تموّج حال
تمام عمر به یک جا نشسته می‌گردد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل مسیح ز دردم شکسته می‌گردد
طبیب بر سر من زود خسته می‌گردد
هوش مصنوعی: دل مسیح به خاطر درد و رنج‌ها شکسته می‌شود و طبیب نیز به سرعت از رسیدگی به من خسته و خسته می‌شود.
چه نازک است دل توبه‌ام که بی‌تکلیف
به یک تبسّم ساغر شکسته می‌گردد
هوش مصنوعی: دل توبه‌ام چقدر حساس و شکننده است که تنها با یک لبخند، حال و روزش تغییر می‌کند و به هم می‌ریزد.
به چشمه‌ساز نصیبم اگر دهند آبی
چو آبِ چشمة آیینه بسته می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر به من آب چشمه‌ساز بدهند، همانند آبی خواهد بود که در آیینه به نظر می‌رسد.
چه شایعست به گلزار داغ بالیدن
که برگ برگ درو دسته دسته می‌گردد
هوش مصنوعی: در گلزار، رایج شده که گل‌ها به خاطر درد و رنج خود می‌بالند و هر کدام به طور جداگانه و به دسته‌های مختلف، پژمرده می‌شوند.
چو آسیا دل فیّاض از تموّج حال
تمام عمر به یک جا نشسته می‌گردد
هوش مصنوعی: دل بخشنده و مهربان مانند آسیایی است که با وجود تغییرات و نوسانات زندگی، تمام عمر در یک جا آرام و متعادل باقی می‌ماند.