شمارهٔ ۲۲۹
خواهم که شبی سرزده آیم به در صبح
تا جرعة فیضی کشم از جام زر صبح
در فیض سحر درج بود دولت جاوید
اقبال دهد باج به دریوزهگر صبح
آفاق به نور گهر خویش بگیرم
چون مهر اگر گام زنم بر اثر صبح
پرواز کند با نفسم طایر معنی
خورشید تواند که شود همسفر صبح
دربسته به ما صبح درآ از در یاری
تا باز گشاییم به هم قفل زر صبح
بگشای گریبان و سحر کن شب ما را
تا چند توان گشت چنین دربدر صبح
اکنون که نوا بر لب فیّاض گره شد
با مرغ سحرخیز که گوید خبر صبح
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهم که شبی سرزده آیم به در صبح
تا جرعة فیضی کشم از جام زر صبح
هوش مصنوعی: میخواهم شبی بیخبر به سوی صبح بروم تا از خوشی و زیبایی صبحگاه بهرهمند شوم.
در فیض سحر درج بود دولت جاوید
اقبال دهد باج به دریوزهگر صبح
هوش مصنوعی: در خوشی و برکت صبحگاهی، سرنوشت نیک و موفقیت دائمی به کسی که در پی روزی و کمک است، در زندگیاش بخشیده میشود.
آفاق به نور گهر خویش بگیرم
چون مهر اگر گام زنم بر اثر صبح
هوش مصنوعی: چهرههای دور و برم را با درخشش خود روشن میکنم، همانطور که خورشید در صبح درخشان است، اگر با احتیاط و با هدف قدم بردارم.
پرواز کند با نفسم طایر معنی
خورشید تواند که شود همسفر صبح
هوش مصنوعی: با جانم میتوانم پروازی داشته باشم که باعث شود خورشید همسفر صبح گردد.
دربسته به ما صبح درآ از در یاری
تا باز گشاییم به هم قفل زر صبح
هوش مصنوعی: از یاری خواهش میکنیم که صبح زود به در خانهام بیاید تا با هم قفل را باز کنیم و روز را به زیبایی آغاز کنیم.
بگشای گریبان و سحر کن شب ما را
تا چند توان گشت چنین دربدر صبح
هوش مصنوعی: بگوشای گریبان و سحر کن شب ما را یعنی شب را زیبا و دلنشین کن تا چه زمانی میتوانیم اینگونه در صبح سرگردان و بیهدف باشیم.
اکنون که نوا بر لب فیّاض گره شد
با مرغ سحرخیز که گوید خبر صبح
هوش مصنوعی: اکنون که نغمهای بر زبان جوان و پربار جاری شده و با پرندهای که صبح را نوید میدهد، آمیخته شده است.