شمارهٔ ۲۱۸
رسید موسم نوروز و روزگار شکفت
ز خندة گل شادی دل بهار شکفت
چه باده ساقی نیسان به جام گلشن ریخت!
که گل به روی گلش همچو روی یار شکفت
تبسّم که به داغ جگر نمکریز است؟
کزین امید گل لاله داغدار شکفت
چه حاجتست به باغم که نازنین مرا
دمیده سبزة خطّ و گل عذار شکفت
یکی به کشت بهارم بیا کنون که مرا
هزار رنگ گل اشک در کنار شکفت
ز خاکِ کُشتة او سر کشیده شعلة شوق
ترا خیال که شمع سر مزار شکفت
شکفته ریخت ز کلک من این غزل فیّاض
ز بسکه خاطرم از التفات یار شکفت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رسید موسم نوروز و روزگار شکفت
ز خندة گل شادی دل بهار شکفت
هوش مصنوعی: موسم نوروز فرا رسیده و طبیعت در حال شکفتن و زیبایی است. گلها با خندهشان شادابی دل بهار را به نمایش میگذارند.
چه باده ساقی نیسان به جام گلشن ریخت!
که گل به روی گلش همچو روی یار شکفت
هوش مصنوعی: چه نوشیدنی زیبا و دلانگیزی که ساقی در بهار به جام گلشن ریخت! که گلها همچون چهره یار، با زیبایی و طراوت شکوفا شدند.
تبسّم که به داغ جگر نمکریز است؟
کزین امید گل لاله داغدار شکفت
هوش مصنوعی: لبخند زدن به معنای این است که از درد و رنج درونی میتوان عبور کرد؛ زیرا از دل این امید که گل لاله با زیباییهایش شکوفا میشود، دردی سوزان به وجود میآید.
چه حاجتست به باغم که نازنین مرا
دمیده سبزة خطّ و گل عذار شکفت
هوش مصنوعی: نیازی به باغچه ندارم، چون محبوب من به تنهایی زیبایی و طراوتی از خط و گل رویش را به من داده است.
یکی به کشت بهارم بیا کنون که مرا
هزار رنگ گل اشک در کنار شکفت
هوش مصنوعی: یک نفر به کشتزار بهار من بیاید، اکنون که من هزار رنگ گل اشک را در کنار شکوفهها دارم.
ز خاکِ کُشتة او سر کشیده شعلة شوق
ترا خیال که شمع سر مزار شکفت
هوش مصنوعی: از خاکِ کسی که درگذشته، شعلهای از شوق تو برافروخته شده است، گویی که شمعی بر مزار او روشن شده و این احساس را به یاد تو آورده است.
شکفته ریخت ز کلک من این غزل فیّاض
ز بسکه خاطرم از التفات یار شکفت
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که زیبایی و احساساتی که از توجه و محبت معشوق ناشی میشود، موجب خلق این غزل شده است. احساسات عمیق و شگفتانگیزی که در دل شاعر وجود دارد، به مانند شکوفهای است که از قلم او میریزد و در نتیجه، یک اثر پربار به وجود میآید.