شمارهٔ ۲۱۳
یک نفس خود را ز غم آزاد میباید گرفت
صرفهای از عمر بیبنیاد میباید گرفت
حلقة فتراک را در گوش میباید کشید
سرمه از گرد ره صیّاد میباید گرفت
ذوق خندیدن گرت انگشت بر لب میزند
خویشتن را همچو گل بر باد میباید گرفت
در محبّت با دلی از شیشه نازکتر که هست
جان آهن سینة فولاد میباید گرفت
پای تدبیر محبَّت میرسد آخر به سنگ
غیرتی از تیشة فرهاد میباید گرفت
در فن جانبازی عشّاق هم تعلیمهاست
سر خط این مشق از استاد میباید گرفت
دلبری را شیوهها جز حسن مادرزاد هست
شمّهای گفتم دگرها یاد میباید گرفت
ساغر پر تا خط بغداد بر لب بیغمی است
پادشه را خطة بغداد میباید گرفت
ترا چو خط طَرَفِ روی لاله رنگ گرفت
ز رشک آینة آفتاب زنگ گرفت
شکست قیمت لعل آن لب و به خنده شکست
گرفت ملک دل آن غمزه و به جنگ گرفت
به شکوه گرم زبانآوری شدم افسوس
که آن دهن سر راهم گرفت و تنگ گرفت
به دوستی تو گر شهرهام عجب نبود
مرا که گوهر اشک از رخ تو رنگ گرفت
چه اعتراض دلش سخت اگر بود، فیاض
نکرده است ز سختی کسی به سنگ، گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک نفس خود را ز غم آزاد میباید گرفت
صرفهای از عمر بیبنیاد میباید گرفت
هوش مصنوعی: انسان باید یک لحظه خود را از غم رها کند و از عمر بیثمر و بیاساس خود بهرهبرداری کند.
حلقة فتراک را در گوش میباید کشید
سرمه از گرد ره صیّاد میباید گرفت
هوش مصنوعی: باید حلقهی فتراک را در گوش آویخت و سرمه را از اطراف شکارچی گرفت.
ذوق خندیدن گرت انگشت بر لب میزند
خویشتن را همچو گل بر باد میباید گرفت
هوش مصنوعی: اگر از شوق و خوشحالی میخواهی بخندی، باید خودت را مانند گلی که در باد رقصان است، در آغوش بگیری و از این لحظه لذت ببری.
در محبّت با دلی از شیشه نازکتر که هست
جان آهن سینة فولاد میباید گرفت
هوش مصنوعی: در عشق، باید دل نازکی مثل شیشه داشته باشیم، اما برای اینکه جان و روحی قوی داشته باشیم، باید استقامت و قدرتی مانند آهن را در سینهمان پرورش دهیم.
پای تدبیر محبَّت میرسد آخر به سنگ
غیرتی از تیشة فرهاد میباید گرفت
هوش مصنوعی: اگر تدبیر و برنامهریزی در عشق به درستی انجام شود، در نهایت به موانع و مشکلاتی برمیخوریم که باید با شجاعت و عزم راسخ از آنها عبور کنیم. برای غلبه بر این موانع، باید مانند فرهاد که با ارادهای قوی و ابزار نیرومند کارش را انجام داد، برخورد کنیم.
در فن جانبازی عشّاق هم تعلیمهاست
سر خط این مشق از استاد میباید گرفت
هوش مصنوعی: در هنر فداکاری و جانفشانی عاشقان، نکات و آموزشهای زیادی وجود دارد، و برای یادگیری صحیح این فن، باید از استادان مربوطه راهنمایی گرفت.
دلبری را شیوهها جز حسن مادرزاد هست
شمّهای گفتم دگرها یاد میباید گرفت
هوش مصنوعی: برای دلبری و جذابیت، فقط زیبایی ذاتی کافی نیست و باید روشهای دیگری را نیز آموخت.
ساغر پر تا خط بغداد بر لب بیغمی است
پادشه را خطة بغداد میباید گرفت
هوش مصنوعی: جام پر از شراب تا زمانی که بر لب بغداد باشد، نشان از بیپروایی و شادابی دارد، و برای دستیابی به خوشیهای زندگی، باید به آئین و سنتهای بغداد توجه کرد.
ترا چو خط طَرَفِ روی لاله رنگ گرفت
ز رشک آینة آفتاب زنگ گرفت
هوش مصنوعی: تو مانند خطی که در لبههای گل لاله نقش بسته، رنگین شدی؛ چون بر اثر حسادت، آیینه آفتاب دچار زنگزدگی شده است.
شکست قیمت لعل آن لب و به خنده شکست
گرفت ملک دل آن غمزه و به جنگ گرفت
هوش مصنوعی: لبان زیبا و قرمز او به قدری جذاب و گرانبهاست که به خاطر خندههایش، قلبم را تسخیر کرده است و چشمهای فریبندهاش ردای عشق را بر دوش دلم گذاشته و مرا به جنگی در درون خود دعوت کرده است.
به شکوه گرم زبانآوری شدم افسوس
که آن دهن سر راهم گرفت و تنگ گرفت
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر زیبایی و شیرینی سخنوری قرار گرفتم، اما افسوس که آن زبان سرراهم را مسدود کرد و به نوعی درگیرم کرد.
به دوستی تو گر شهرهام عجب نبود
مرا که گوهر اشک از رخ تو رنگ گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر دوستیات اگر مشهور شدهام، جای تعجب نیست، چون اشکهای من از زیبایی چهرهات رنگ و بویی گرفتهاند.
چه اعتراض دلش سخت اگر بود، فیاض
نکرده است ز سختی کسی به سنگ، گرفت
هوش مصنوعی: دلش اگر از سختیها رنجیده باشد، باز هم بخشش نخواهد کرد، چون هیچکس را به خاطر سختیاش به سنگ نمیزند.

فیاض لاهیجی