شمارهٔ ۲۱۲
در ازل سوز محبّت در دل ما جا گرفت
از دل ما بود هر جا آتشی بالا گرفت
داشتیم امشب حدیث روی جانان بر زبان
در میان برجست شمع و از زبان ما گرفت
پیش ازین هرگز متاع جلوه این قیمت نداشت
نخل بالادست او این نرخ را بالا گرفت
تختهای بعد از شکستن هم نیامد بر کنار
کشتی ما عاقبت کام دل از دریا گرفت
دامن مقصود اگر در کف نباشد گو مباش
گردبادم میتوانم دامن صحرا گرفت
این چنین کز رفتن ما میشود خوشحال دوست
رفته رفته میتوانم در دل او جا گرفت
از ازل سر در پی ما تیرهبختان کرده بود
ما برون رفتیم غم فیّاض را تنها گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در ازل سوز محبّت در دل ما جا گرفت
از دل ما بود هر جا آتشی بالا گرفت
هوش مصنوعی: در آغاز، آتش عشق در دل ما نشسته و همیشه با ما بوده است. هر زمان که آتشی شعلهور شده، نشان از وجود عشق در دل ما دارد.
داشتیم امشب حدیث روی جانان بر زبان
در میان برجست شمع و از زبان ما گرفت
هوش مصنوعی: امشب درباره معشوق صحبت میکردیم و در حالی که شمع روشن بود، ناگهان صحبتمان از زبان ما قطع شد.
پیش ازین هرگز متاع جلوه این قیمت نداشت
نخل بالادست او این نرخ را بالا گرفت
هوش مصنوعی: تا به حال این کالا به این ارزش شناخته نشده بود، اما اکنون درخت نخل که در بالاست، این قیمت را افزایش داده است.
تختهای بعد از شکستن هم نیامد بر کنار
کشتی ما عاقبت کام دل از دریا گرفت
هوش مصنوعی: بعد از اینکه کشتی ما شکسته شد، دیگر تختهای به کمک ما نیامد و در نهایت، ما توانستیم به آرزوهایمان از دریا برسیم.
دامن مقصود اگر در کف نباشد گو مباش
گردبادم میتوانم دامن صحرا گرفت
هوش مصنوعی: اگر نتوانی به مقصد دست پیدا کنی، نگران نباش؛ من میتوانم با یک باد تند دامن بیابان را برایت بزنم.
این چنین کز رفتن ما میشود خوشحال دوست
رفته رفته میتوانم در دل او جا گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که ما میرویم، دل دوست خوشحال میشود، و به تدریج میتوانم در دل او جایی پیدا کنم.
از ازل سر در پی ما تیرهبختان کرده بود
ما برون رفتیم غم فیّاض را تنها گرفت
هوش مصنوعی: از آغاز، سرنوشت شوم ما را دنبال کرده بود و وقتی که ما از آن وضعیت بیرون آمدیم، تنها غم و اندوه فراوان را به همراه داشتیم.

فیاض لاهیجی