شمارهٔ ۱۹۹
در گلشن الست که نیرنگ برنداشت
هر گل که داشت بوی وفا رنگ برنداشت
جوش صلای عشق به هفت آسمان رسید
این شور را به غیر دل تنگ برنداشت
دل در بغل، به گرد دو عالم برآمدیم
یک کس به قصد شیشة ما سنگ برنداشت
در حیرتم ز بلبل تصویر از آنکه بود
لبریزِ ناله عمری و آهنگ برنداشت
میخواست پا به سنگ نیاید رونده را
راه دراز عشق که فرسنگ برنداشت
تردامنی ز جبهة دل نور غم برد
آیینهام ز کثرت غم زنگ برنداشت
ابرام صلح را به چه هموار کرده بود
نازک دلت که چاشنی جنگ برنداشت
فیّاض چون نبود لغتدان حرف عشق
همراه خویش بهر چه فرهنگ برنداشت!
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در گلشن الست که نیرنگ برنداشت
هر گل که داشت بوی وفا رنگ برنداشت
هوش مصنوعی: در باغ عشق و وفا، هیچ گلی که عطر صداقت و وفاداری داشته باشد، خود را فریب نمیدهد و نیرنگ ندارد. هر گل تنها با بوی واقعی خود شناخته میشود و این نشاندهندهی صداقت آن است.
جوش صلای عشق به هفت آسمان رسید
این شور را به غیر دل تنگ برنداشت
هوش مصنوعی: آوای عشق به اوج آسمانها رسید و این احساس عمیق فقط در دلهای بیقرار احساس شد.
دل در بغل، به گرد دو عالم برآمدیم
یک کس به قصد شیشة ما سنگ برنداشت
هوش مصنوعی: دل ما در آغوش است و در حالی که به دور دنیا میچرخیم، کسی از روی قصد و نیت، به شیشه دلمان سنگ نینداخته است.
در حیرتم ز بلبل تصویر از آنکه بود
لبریزِ ناله عمری و آهنگ برنداشت
هوش مصنوعی: من در شگفتیام از بلبل که چرا با وجود اینکه عمری پر از ناله و درد داشته، همچنان خاموش مانده و آهنگی سر نداده است.
میخواست پا به سنگ نیاید رونده را
راه دراز عشق که فرسنگ برنداشت
هوش مصنوعی: عاشق نمیتواند به راحتی و بدون چالش مسیر طولانی عشق را طی کند. برای او مشکلات و موانع طبیعی است و نباید انتظار داشت که این راه ساده باشد.
تردامنی ز جبهة دل نور غم برد
آیینهام ز کثرت غم زنگ برنداشت
هوش مصنوعی: در دل من غمهایی وجود دارد که به خاطر آنها، حالتی ترد و آسیبپذیر پیدا کردهام. دردهای فراوانم باعث شده که قلبم مانند آینهای کدر و زنگزده به نظر بیاید.
ابرام صلح را به چه هموار کرده بود
نازک دلت که چاشنی جنگ برنداشت
هوش مصنوعی: به چه دلایلی صلح را به راحتی پذیرفته بودی، در حالی که دل حساس تو حاضر به تحمل جنگ نبود؟
فیّاض چون نبود لغتدان حرف عشق
همراه خویش بهر چه فرهنگ برنداشت!
هوش مصنوعی: درست است که شاعر در زمینه عشق به اندازه کافی آگاهی و دانش ندارد، اما چرا باید واژهنامهای در مورد آن داشته باشد؟ عشق خود به اندازه کافی سرشار و بیپایان است که نیازی به تعاریف اضافی نیست.

فیاض لاهیجی