شمارهٔ ۱۹۵
یک نظر کرد و از آن صد گونه استغفار داشت
آفتاب عاشقان دایم ز گرمی عار داشت
کار من از سازگاری بیگره هرگز نبود
دایم این سررشته پیوندی به زلف یار داشت
بوی یوسف در چمن امروز ارزانست باز
غنچه شب گویا نسیم پیرهن در بار داشت
عکس رخسار که یارب در چمن افتاده بود!
کش تماشای گل امشب نشئه دیدار دیدار داشت
با تو گل شب در چمن طوفان آتش کرده بود
لیک بی من صوت بلبل نشئهای در کار داشت
دوش کامد کم درنگ من برون از سیر گل
غنچه را دیدم که در دل حسرت بسیار داشت
گرنه از رشک تو خونش در تن آتش گشته بود
شمع در مجلس چرا مژگان آتشبار داشت؟
کفر میافزود چندانی که دینم میفزود
سبحه در دستم مگر خاصیّت زنّار داشت!
خاطر فیّاض دوش آیینة جانانه بود
هر چه من میخواستم نازش همان در بار داشت
شمارهٔ ۱۹۴: یا بمن خود را ازین بیگانهتر بایست داشتشمارهٔ ۱۹۶: هر که در کوی تو چندی چو دلم منزل داشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک نظر کرد و از آن صد گونه استغفار داشت
آفتاب عاشقان دایم ز گرمی عار داشت
هوش مصنوعی: او نگاهی کرد و از آن نگاه، صد نوع طلب بخشش و عذرخواهی به وجود آمد. خورشید عشق همیشه از شدت گرمای خود احساس شرمندگی داشت.
کار من از سازگاری بیگره هرگز نبود
دایم این سررشته پیوندی به زلف یار داشت
هوش مصنوعی: من هرگز نتوانستم با مشکلات کنار بیایم، زیرا همیشه یک رشته پیوند به موهای یارم داشت.
بوی یوسف در چمن امروز ارزانست باز
غنچه شب گویا نسیم پیرهن در بار داشت
هوش مصنوعی: بوی یوسف امروز در باغ به وفور پخش شده است. به نظر میرسد گلهای تازه شکفته شده به نسیم اشاره میکنند که بوی خوشی مانند پیراهن یوسف را به همراه دارد.
عکس رخسار که یارب در چمن افتاده بود!
کش تماشای گل امشب نشئه دیدار دیدار داشت
هوش مصنوعی: عکس چهرهای که ای کاش در گلزار افتاده بود، امشب به خاطر تماشای گلها به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و احساس سرخوشی میکند.
با تو گل شب در چمن طوفان آتش کرده بود
لیک بی من صوت بلبل نشئهای در کار داشت
هوش مصنوعی: در کنار تو، گلهای شب در چمن آتش بر پا کرده بودند، اما بدون من، صدای بلبل در حال و هوای خوشی بود.
دوش کامد کم درنگ من برون از سیر گل
غنچه را دیدم که در دل حسرت بسیار داشت
هوش مصنوعی: دیروز بدون معطلی، هنگامی که از گردش بیرون آمدم، غنچهای را دیدم که در دلش آرزوهای زیادی داشت.
گرنه از رشک تو خونش در تن آتش گشته بود
شمع در مجلس چرا مژگان آتشبار داشت؟
هوش مصنوعی: اگر نبود حسادت تو، خونش در بدن میسوزد؛ چرا شمع در مجلس، چشمانش مانند آتش بود؟
کفر میافزود چندانی که دینم میفزود
سبحه در دستم مگر خاصیّت زنّار داشت!
هوش مصنوعی: کفر و بیایمانیام روز به روز بیشتر میشود، در حالی که دین و ایمانم هم کم و بیش افزوده میشود. تنها چیزی که در دست دارم، دُرست مثل نخی که به دور کمر میزنند، نشاندهنده خاصیّت و حقیقت نیست.
خاطر فیّاض دوش آیینة جانانه بود
هر چه من میخواستم نازش همان در بار داشت
هوش مصنوعی: دیروز، دل پر از لطف و محبتِ جانان بود و هر آنچه که من میخواستم، با ناز و زیبایی در اختیارم قرار میگرفت.

فیاض لاهیجی