گنجور

شمارهٔ ۱۹۲

امشب که ذوق جلوه رخش بی‌نقاب داشت
بر رخ هزار پرده به رنگ حجاب داشت
در دست داشت بهر تماشای حسن خویش
آیینه‌ای که حوصلة آفتاب داشت
آیینه شد زعکس رخش آفتاب‌پوش
با آنکه رخ هنوز درون نقاب داشت
خورشید در شکنجة تاب از رخ تو بود
روزی که التفات تو با ما عتاب داشت
هر مطلع بلند که می‌خواند آفتاب
روی تو در بدیهه هزارش جواب داشت
امشب که روشناس اثر بود آه ما
بیدار بود بخت ولی دیده خواب داشت
در کاروان فیض متاع زیان نبود
فیّاض صبح ما ز چه در شیر آب داشت!

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب که ذوق جلوه رخش بی‌نقاب داشت
بر رخ هزار پرده به رنگ حجاب داشت
هوش مصنوعی: امشب چهره زیبا و بی‌پرده‌اش جلوه‌ای خاص دارد، به گونه‌ای که هزاران پرده و حجاب را تحت تاثیر قرار داده و رنگین کرده است.
در دست داشت بهر تماشای حسن خویش
آیینه‌ای که حوصلة آفتاب داشت
هوش مصنوعی: او برای تماشای زیبایی خود، آینه‌ای در دست داشت که می‌توانست با آفتاب نیز کنار بیاید و درخشندگی آن را تحمل کند.
آیینه شد زعکس رخش آفتاب‌پوش
با آنکه رخ هنوز درون نقاب داشت
هوش مصنوعی: آیینه به خاطر تصویر چهره‌اش مثل خورشید نورانی شده، با این حال چهره‌اش هنوز در زیر پوشش پنهان است.
خورشید در شکنجة تاب از رخ تو بود
روزی که التفات تو با ما عتاب داشت
هوش مصنوعی: در روزی که نگاه محبت‌آمیز تو بر ما فرود آمد، گرمای خورشید نیز تحت تأثیر زیبایی چهره‌ات بود.
هر مطلع بلند که می‌خواند آفتاب
روی تو در بدیهه هزارش جواب داشت
هوش مصنوعی: هر شعری که با زیبایی و بلندی خوانده می‌شود، همچون آفتاب که تو را روشن می‌کند، هزاران پاسخ و معنی در دل خود دارد.
امشب که روشناس اثر بود آه ما
بیدار بود بخت ولی دیده خواب داشت
هوش مصنوعی: امشب که نور و روشنی در فضا حاکم بود، آه و ناله ما در حالت بیداری بود، اما در عوض، بخت ما خواب و غفلت داشت.
در کاروان فیض متاع زیان نبود
فیّاض صبح ما ز چه در شیر آب داشت!
هوش مصنوعی: در کاروان فیض، یعنی در مسیر خوشبختی و برکت، چیز بی‌فایده‌ای وجود ندارد. بخشنده و فیاض، صبح ما را با چه چیزی در شیر آب آشنا کرد!