شمارهٔ ۱۸۸
ابر زا از خصمی مژگان من اندیشه نیست
هیچ خصمی در جهان چون خصمی همپیشه نیست
شیشه در همچشمی دل سرزنشها میکشد
کانچه دل آماده دارد بهر ما در شیشه نیست
در دل ما سبز میخواهد تمنّا تخم خام
ریشة عیشی که در بوم و بر این بیشه نیست
بیستون برداشتن موقوف زور دیگرست
بازوی عشق ار نباشد جوهری در تیشه نیست
ریشة غم در دل فیّاض از بس محکم است
نیست جایی در سراپای تنم کاین ریشه نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابر زا از خصمی مژگان من اندیشه نیست
هیچ خصمی در جهان چون خصمی همپیشه نیست
هوش مصنوعی: ابر از چشمهای من میبارد و فکر نمیکنم که در دنیا هیچ دشمنی مانند این دشمنی که با موهایم همنوا است، وجود داشته باشد.
شیشه در همچشمی دل سرزنشها میکشد
کانچه دل آماده دارد بهر ما در شیشه نیست
هوش مصنوعی: شیشه در اثر رقابت و حسادت، مورد انتقاد و سرزنش قرار میگیرد، زیرا آنچه که در دل انسان نهفته است و میتواند به ما بدهد، در شیشه نمیتواند وجود داشته باشد.
در دل ما سبز میخواهد تمنّا تخم خام
ریشة عیشی که در بوم و بر این بیشه نیست
هوش مصنوعی: در دل ما آرزو دارد که جوانهای از زندگی را بکاریم، اما این آرزو در این سرزمین وجود ندارد.
بیستون برداشتن موقوف زور دیگرست
بازوی عشق ار نباشد جوهری در تیشه نیست
هوش مصنوعی: بیستون برداشتن نیاز به قدرت و نیرویی بسیار دارد، اما اگر عشق و علاقهای در کار نباشد، مانند این است که بدون ابزار مناسب نمیتوان کاری انجام داد. در واقع، تلاش بدون عشق و انگیزه، نتیجهای نخواهد داشت.
ریشة غم در دل فیّاض از بس محکم است
نیست جایی در سراپای تنم کاین ریشه نیست
هوش مصنوعی: غم در دل من به شدت ریشه دوانده است، به طوری که در هیچ جای بدنم نمیتوانم نقطهای پیدا کنم که از این غم خالی باشد.

فیاض لاهیجی