شمارهٔ ۱۸۶
ذرّهای نیست که آیینة دیدار تو نیست
خبر از خویش ندارد که خبردار تو نیست
گرچه نزدیکتر از جان منی بر لب لیک
وعدهای دورتر از وعدة دیدار تو نیست
درد دیرینة خود را ز که درمان طلبم
که طبیبی نشناسیم که بیمار تو نیست
طوطیان با که دگر نرد هوس میبازند
شکری نیست که خود طوطی گفتار تو نیست
پابندی تو سرمایة آزادیهاست
سرو آزاد نباشد که گرفتار تو نیست
عشق آن نیست که خود را به میان بیند کس
هان به منصور بگویید که این کار تو نیست
تو نکونامی و عشق آفت شهرت فیّاض
جای این دستة گل گوشة دستار تو نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ذرّهای نیست که آیینة دیدار تو نیست
خبر از خویش ندارد که خبردار تو نیست
هوش مصنوعی: هیچ جزیی وجود ندارد که نمایانگر دیدار تو نباشد، اما خود این جزیی از حال و وضعیت خود خبر ندارد و از آگاهی تو بیخبر است.
گرچه نزدیکتر از جان منی بر لب لیک
وعدهای دورتر از وعدة دیدار تو نیست
هوش مصنوعی: با اینکه تو نزدیکتر از جانم هستی و همیشه در کنارم به نظر میرسی، اما وعدهای که برای دیدار تو دارم، همچنان دورتر از آن وعدهای است که به من دادهای.
درد دیرینة خود را ز که درمان طلبم
که طبیبی نشناسیم که بیمار تو نیست
هوش مصنوعی: من از چه کسی باید کمک بزنم تا درد قدیمیام را درمان کند، وقتی هیچ پزشکی را نمیشناسم که بیمار تو باشد؟
طوطیان با که دگر نرد هوس میبازند
شکری نیست که خود طوطی گفتار تو نیست
هوش مصنوعی: پرندگان زرد و خوشرنگ دیگر با چه کسی بازی عشق میکنند؟ هیچ شیرینی در کار نیست که خود طوطی سخن تو را نمیگوید.
پابندی تو سرمایة آزادیهاست
سرو آزاد نباشد که گرفتار تو نیست
هوش مصنوعی: وفاداری و پایبندی تو، اساس و پیش نیاز آزادیهاست. اگر سرو بلند باشد و خود را آزاد بداند، اما تحت تأثیر تو قرار نگیرد، به نوعی در تنگنا و آسیب قرار میگیرد.
عشق آن نیست که خود را به میان بیند کس
هان به منصور بگویید که این کار تو نیست
هوش مصنوعی: عشق به این نیست که فرد خود را در کانون توجه قرار دهد. به منصور بگویید که این عمل از او نباید باشد.
تو نکونامی و عشق آفت شهرت فیّاض
جای این دستة گل گوشة دستار تو نیست
هوش مصنوعی: تو نیکو و بزرگ هستی و عشق تو مانند آفتابی است که به معروفیت میتابد، اما این دستۀ گل که در دستار تو قرار دارد، جایگاهش در میان زندگی و شلوغیها نیست.

فیاض لاهیجی