گنجور

شمارهٔ ۱۷۵

در خشک و ترِ طاعت ما چشم تری نیست
گر زاهدی خشک نه دامان تری نیست
آشفتگی طّرة او بی‌سببی نیست
گویا به پریشانی دل‌هاش سری نیست
عطری نفس‌ارای مشامست، مگر باز
بوی تو در آغوش نسیم سحری نیست؟
بی‌قوّتیم بال و پر ناوک آهست
تا ناله رسا نیست امید اثری نیست
این کیست که از دست غمش همچو تو فیّاض
هر جا که نظر می‌فکنم دربدری نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در خشک و ترِ طاعت ما چشم تری نیست
گر زاهدی خشک نه دامان تری نیست
هوش مصنوعی: در اعمال عبادی و بندگی ما هیچ نشانه‌ای از رطوبت و احساس وجود ندارد. اگر شخصی زاهد باشد و خود را از دنیا جدا کند، در حقیقت نشان‌دهنده‌ی بی‌احساسی اوست و هیچ زیبایی و لطافت روحی در او نیست.
آشفتگی طّرة او بی‌سببی نیست
گویا به پریشانی دل‌هاش سری نیست
هوش مصنوعی: آشفتگی موهای او بدون دلیل نیست، به نظر می‌رسد که در دل‌هایش دردی نهفته است.
عطری نفس‌ارای مشامست، مگر باز
بوی تو در آغوش نسیم سحری نیست؟
هوش مصنوعی: عطر خوشی مشام ما را نوازش می‌کند، آیا جز بوی تو در آغوش نسیم صبحگاهی نیست؟
بی‌قوّتیم بال و پر ناوک آهست
تا ناله رسا نیست امید اثری نیست
هوش مصنوعی: ما ضعیف و ناتوانیم، مانند پرنده‌ای که بال و پرش به سختی حرکت می‌کند. تا زمانی که ما صدای بلندی برای شکایت نداشته باشیم، امیدی به تاثیرگذاري نیست.
این کیست که از دست غمش همچو تو فیّاض
هر جا که نظر می‌فکنم دربدری نیست
هوش مصنوعی: این شخص کیست که از درد و غمش به اندازه تو بخشنده است و هر جا که نگاه می‌کنم، بی‌خانمانی وجود ندارد؟