گنجور

شمارهٔ ۱۷۲

موسی اگر ندارد تاب نگاه دوست
گستاخ گو مرو به سوی جلوه‌گاه دوست
با خون صد شهید به میزان برابرست
خونی که صرف آبله گردد به راه دوست
ناز سپیده‌دم چه کشم، چون برآمدست
خورشید من ز مشرق زلف سیاه دوست
روز جزا اگر طلب خون خود کنم
عالم بود گواه من و من گواه دوست
فیّاض جرم بی‌گنهی قاتل تو شد
روز جزا بس است همین عذرخواه دوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موسی اگر ندارد تاب نگاه دوست
گستاخ گو مرو به سوی جلوه‌گاه دوست
هوش مصنوعی: اگر موسی توانایی دیدن زیبایی‌های دوست را ندارد، بی‌پروا نرو به سمت آنجا که دوست درخشندگی دارد.
با خون صد شهید به میزان برابرست
خونی که صرف آبله گردد به راه دوست
هوش مصنوعی: خونی که برای مداوای بیماری آبله صرف می‌شود، از نظر ارزش با خون صد شهید برابر است، چون هر کدام در راه عشق و دوستی گام برداشته‌اند.
ناز سپیده‌دم چه کشم، چون برآمدست
خورشید من ز مشرق زلف سیاه دوست
هوش مصنوعی: چرا باید دلگیر باشم از زیبایی‌های صبحگاهی، وقتی که نور خورشیدم از سمت موی سیاه محبوبم می‌تابد؟
روز جزا اگر طلب خون خود کنم
عالم بود گواه من و من گواه دوست
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت از حق خود دفاع کنم، همه عالم بر این امر گواهی خواهند داد و من نیز به دوستی و محبت آن کسی که حقم را گرفته، شهادت می‌دهم.
فیّاض جرم بی‌گنهی قاتل تو شد
روز جزا بس است همین عذرخواه دوست
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند به خاطر نیکی‌های بی‌پایان خود، کسی که بی‌گناه است را مورد رحمت قرار می‌دهد. بنابراین، همین که دوستت از تو عذرخواهی کند، برای تو کافی است.