شمارهٔ ۱۶۷
عشوهاش چون در چمن آیین لطف و ناز بست
رنگ بر رخسار گل صد ره شکست و باز بست
بلبلان را شرم رویش ناله بر منقار دوخت
قمریان را سرو نازش جلوة پرواز بست
کیست یارب این شکارافکن که دوران بهر آن
بر سمند آسمان از مِهر طبل باز بست
نغمة جان بخشد امشب مطرب ما جای تار
رشتة جان مسیحا گوییا بر ساز بست
از نگاه ناز شیرین کوه سنگِ سرمه شد
لیک نتوانست یک دم تیشه را آواز بست
گر نگردد صید ما فیّاض آهوی مراد
میتوان خود بر کمان تیری به این انداز بست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشوهاش چون در چمن آیین لطف و ناز بست
رنگ بر رخسار گل صد ره شکست و باز بست
هوش مصنوعی: دلربایی او همچون زیبایی و ناز در چمنستان است، که به چهره گل رنگ میزند و آن را به شکوه میآورد، حتی اگر بارها بشکند و دوباره برگردد.
بلبلان را شرم رویش ناله بر منقار دوخت
قمریان را سرو نازش جلوة پرواز بست
هوش مصنوعی: بلبلها به خاطر زیبایی و لطافت پرچمدار عشق، در برابر او شرمنده شده و نمیتوانند آواز خوانده و ناله کنند. قمریها نیز به خاطر جذابیت و زیبایی سرو ناز، نمیتوانند پرواز کنند و تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند.
کیست یارب این شکارافکن که دوران بهر آن
بر سمند آسمان از مِهر طبل باز بست
هوش مصنوعی: چه کسی است ای خدا، این شکارچی که برای شکار خود زمان را بر اسب آسمان با عشق و شوق به صدا درآورده است؟
نغمة جان بخشد امشب مطرب ما جای تار
رشتة جان مسیحا گوییا بر ساز بست
هوش مصنوعی: امشب، صدای خوش و دلنواز نوازنده ما، جان تازهای به ما میبخشد. گویی که او تار رشتة جان مسیحا را در دست دارد و بر ساز خود مینوازد.
از نگاه ناز شیرین کوه سنگِ سرمه شد
لیک نتوانست یک دم تیشه را آواز بست
هوش مصنوعی: از دید زیبا و دلنواز او، کوه سنگی مثل سرمه شد، اما نتوانست حتی برای یک لحظه صدای تیشه را خاموش کند.
گر نگردد صید ما فیّاض آهوی مراد
میتوان خود بر کمان تیری به این انداز بست
هوش مصنوعی: اگر شکار ما که همان آهو و آرزوی ماست به دست نیاید، میتوانیم خود را به شکلی به هدف برسانیم و برای کمان خود، تیری مناسب بسازیم.

فیاض لاهیجی